صفحه نخست فرهنگ |
محسن نامجو، خواننده، آهنگساز و موسیقیدان مشهور ایرانی که در آمریکا زندگی میکند با حافظ احمداف خبرنگار آذربایجانی مصاحبه کرده است.
Axar.az، متن این مصاحبه را تقدیم خوانندگان میکند.
– وقتی متوجه شدید که من از آذربایجان هستم، اولین فکر شما چه بود؟
– متأسفانه هنوز به کشور زیبای شما، آذربایجان، نرفتهام. بیصبرانه منتظر سفر به آذربایجان برای تعطیلات یا کنسرتها هستم. چندین پروژه مرتبط با آذربایجان به دلیل کووید-۱۹ ناتمام ماند. این اولین بار است که با جامعه فرهنگی آذربایجان گفتوگو میکنم.
– چه چیزی به شما انگیزه میدهد؟
– در حال حاضر، جنبههای زیادی از زندگیام به سمت مثبت تغییر کرده است. دیگر تنها نیستم و اکنون متأهل و بسیار خوشبخت هستم. به نظر میرسد به فردی با هوش، سرگرمکننده و هنرمند نیاز داشتم که خوشبختانه تمام این ویژگیها در همسرم، آزاده اخلاقی، جمع شده است. وی عکاس طراحی است که وقایع تاریخی ایران را به تصویر میکشد و تاریخدان است. از او چیزهای زیادی درباره کشور شما یاد گرفتهام و این ازدواج به من انگیزه زیادی برای آینده میدهد.
– بابت موفقیتهایتان مدیون چه کسی یا چه چیزی هستید؟ به طور کلی بزرگترین موفقیت شما چیست؟
– واقعاً خودم را فرد موفقی نمیدانم، زیرا موفقیت امری نسبی است و افکار درباره آن همواره تغییر میکند.
– منبع الهام آهنگهای شما چیست؟
– منبع الهام آهنگهایم، خود زندگی است. هرچند گاهی الهامم از فعالیتهای اجتماعی یا سیاسی نشأت میگیرد، اما معمولاً سعی میکنم از آن اجتناب کنم زیرا به نظر من این هنری نیست.
– بزرگترین سوءتفاهم درباره شما چیست؟
– سوءتفاهمهای مختلفی وجود دارد، یکی از آنها این است که من به دنبال شعرهایی بدون معنی به زبان فارسی هستم. اینطور نیست. من فرمها را دوست دارم و معتقدم که فرم خوب میتواند انواع مختلفی از محتوا را به همراه داشته باشد. این بدان معنا نیست که از چیزهای معنیدار دوری میکنم. بلکه به زیبایی فرم توجه میکنم و یقین دارم که این زیبایی به محتوا و معنا میبخشد. بهترین محتوا در فرم خوب قرار دارد.
– بزرگترین مانع شما چه بوده است؟
– پاسخ واضح است: کشورم! به دلیل مسائل سیاسی دور هستم و دلم برای کشورم بسیار تنگ شده است. همچنین برای مادرم که فوت کرده است، دلتنگم. دلم برای وطنم و شهرم، خراسان و مشهد، تنگ شده است. برای خیابانها، مردم، فروشگاهها و زبانم دلتنگم. این بزرگترین مانع است و هنوز امیدوارم...
– به نظر شما آزادی چیست؟
– ابتدا باید به پارادوکس آزادی و عدالت توجه کنیم. این نبرد دائمی انسان است: عدالت و آزادی. این دو همیشه در حال مبارزه با یکدیگر هستند و راهحلی برای آنها وجود ندارد. ما فقط به دنبال تعادل هستیم.
– نقش دین در زندگی شما چیست؟ نظرتان درباره دین چیست؟
– نمیتوانم خود را فردی مذهبی بنامم. از نوجوانی به تدریج به مذهب به شکل پارودی نگاه میکردم و این وضعیت تا حدود ۲۹-۳۰ سالگی ادامه یافت. در سال ۲۰۰۸ مجبور به ترک ایران شدم. در آن سالها فکر میکردم که مذهبی بودن نشانه نادانی است و دین مشکلات ما را حل نمیکند. پس از تجربیاتم، این را بهتر درک کردم و نتیجه این است که در این سن نیازی به مذهبی بودن نیست. اما یقیناً چیزی بیش از دنیای سهبعدی وجود دارد و ما میتوانیم به خدا یا نیروهای دیگر ایمان داشته باشیم. من مذهبی نیستم اما احترام زیادی برای مذهبیها قائلم.
– بزرگترین ترس شما چیست؟
– بزرگترین ترس من دلتنگی برای مادرم و تنهایی است. در سال ۲۰۱۹ در نیویورک، با وجود کنسرتها، تماشاگران، مردم و دوستانم، احساس تنهایی عمیقی داشتم. همچنین از دست دادن اعضای دیگر خانوادهام نیز میترسم.
– آینده ایران را چگونه تصور میکنید؟ کی به مشهد برمیگردید؟
– نمیخواهم درباره آینده ایران با اصطلاحات شاعرانه و رمانتیک مانند «دموکراسی» و «آزادی» صحبت کنم. میتوان درباره وضعیت ایران با کلمه «رژیم» شروع کرد. من به مردم ایران ایمان دارم، اما هر بار که مردم سعی میکنند از سلطنتی رهایی یابند، به سلطنت دیگری تبدیل میشوند.
پیام شما به شنوندگان آذربایجانی چیست؟
– بعد از ازدواج، به ویژه عاشق باکو شدم. چرا که از همسرم چیزهای زیادی درباره آذربایجان شنیدهام. اولین تجربه ما ایرانیها از سفر به اروپا از باکو آغاز میشد. بسیاری از فرهنگیان و سیاستمداران ایرانی زمانی که به خارج سفر میکردند، از بندر انزلی یا رشت به باکو میآمدند و سپس از آنجا به اروپا میرفتند.
برای من باکو شهری با اهمیت ویژه است و دوست دارم روزی در باکو کنسرت برگزار کنم. امیدوارم که این رویا به زودی به واقعیت بپیوندد...
تاریخ
2024.09.03 / 16:34
|
نویسنده
Axar.az
|