صفحه نخست سیاست |
در این سالها، وقتی به وضعیت اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی ایران نگاه میکنیم، یک چیز واضح است: جامعه ما با چالشهای بزرگی روبهروست. نابرابری، تبعیض، و فقدان گفتوگوی سالم میان ملتها و اقوام مختلف، زخمهایی است که نهتنها درمان نشدهاند، بلکه عمیقتر شدهاند. اما چرا این اتفاق افتاده است؟ و چرا برخی جریانها، مانند ایرانشهریها یا سلطنتطلبان، بهجای کمک به اتحاد واقعی، آن را تخریب کردهاند؟
یکی از مهمترین دلایل این وضعیت، ایده برتریجویی نژادی و فرهنگی است که سالهاست در ایران تبلیغ میشود. این ایده میخواهد همهچیز را به نفع یک گروه خاص مصادره کند. فارسها و آریاییها بهعنوان "نژاد برتر" معرفی شدهاند، درحالیکه ایران سرزمین مشترک همه ماست: تورک-ترکمنها، عربها، بلوچها، کردها، لرها، و اقوام دیگر. وقتی این نگاه نژادی و انحصارطلبانه حاکم باشد، طبیعی است که اتحاد واقعی شکل نگیرد.
ایرانشهریها و سلطنتطلبان که خود را وارثان یک تمدن بزرگ میدانند، عملاً مانع بزرگ این اتحاد هستند. آنها اقوام و ملتهای غیرفارس را "مهاجر" یا "تجزیهطلب" میخوانند، درحالیکه خودشان با این برچسبزنیها بیشترین آسیب را به وحدت ملی زدهاند. برای مثال، تورکهای ایران که قرنهاست در ساخت این سرزمین نقش کلیدی داشتهاند، بهعنوان "غریبه" معرفی میشوند. اما آیا این چیزی جز انکار تاریخ و واقعیت است؟ مگر میشود ملتهایی که در دل این سرزمین زیستهاند و برای آن جنگیدهاند، غریبه باشند؟
از طرف دیگر، سلطنتطلبان، که امروز هنوز به بازگشت به قدرت فکر میکنند، نگاهشان به اتحاد نیز تحمیلی است. آنها میگویند: اگر با ما همسو نباشید، خائن هستید و ایران را تجزیه میکنید.! اما این نگاه تحمیلی، خودش عامل تفرقه است. وحدت، زمانی معنا پیدا میکند که بر پایه احترام و برابری باشد، نه بر پایه تحمیل و انکار.
نکته دیگر این است که سلطنتطلبان و ایرانشهریها از گفتوگو با ملتها و اقوام دیگر میترسند. چرا؟ چون میدانند که در یک گفتوگوی آزاد، انحصارطلبیشان زیر سؤال میرود. آنها فکر میکنند اگر ملتها حق خودشان را مطالبه کنند، ایران تجزیه میشود. اما این تصور اشتباه است. اتفاقاً احترام به حقوق اقوام و ملتها، ضامن وحدت پایدار است.
هنوزم هم قشری از مردم با گول خوردن از لفظ بازی شوونیسم فارس درباره "تجزیهطلبی توسط ملت و اقوام غیرفارس" شخص پسمانده رژیم پهلوی را ناجی روزگار خود و ایران میدانند.
وقتی از وحدت و اتحاد واقعی صحبت میکنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که فردی مثل پسر محمدرضا پهلوی، وارث ثروتهای به سرقت رفته {مردم ایران} توسط پدربزرگ و پدرش، دغدغهای برای مردم ایران داشته باشد. او که تا امروز همراه با خانوادهاش از همان ثروتهای غارتشده امرار معاش میکند، چیزی بیش از یک پسمانده از رژیم منسوخ پهلوی نیست. رژیمی که آزادیخواهان را شکنجه کرد، سرداران ملی را سرکوب نمود و در جنایاتی همچون قتلعام ۲۱ آذر در آذربایجان، دستش به خون ملت تورک آغشته شد.
منتظرالسلطنه، با حمایت از رسانههای سلطنتطلب شونیست فارسی، تلاش میکند تا تصویر خود و هوادارانش را بهعنوان مظلومان و خیرخواهان ایران جلوه دهد، درحالیکه قهرمانان واقعی و آزادیخواهان این سرزمین را نمیبیند یا بهعنوان تجزیهطلب یا اقلیت{قومی} معرفیشان میکند. او و اطرافیانش ایران ویژهای برای خود ساختهاند که در آن هرکس با باورهایش همسو نباشد، غریبه، دشمن یا تجزیهطلب محسوب میشود. این نگاه انحصاری و تبعیضآمیز نهتنها به وحدت ملی کمکی نمیکند، بلکه همان سیاستهای پوسیدهی پدر و پدربزرگش را بازتولید میکند که ریشه مشکلات امروز ایران است.
این تفکر پوسیده هنوز ایران را نه بهعنوان کشوری متنوع، بلکه بهعنوان "ایران خودشان" میبیند؛ ایرانی که در آن، عربها و تورکها را تجزیهطلب یا مهاجم میدانند. برای چنین تفکری از سوی منتظرالسلطنه و هوادارانش، وحدت یعنی تحمیل یک دیدگاه انحصاری، نه احترام به حقوق همه ملتها. این نگاه همان میراث خطرناک پهلوی است که با نژادپرستی و سرکوب، ایران را از پیشرفت بازداشت و باز میدارد.
ملتهای ایران باید بدانند که وحدت واقعی تنها زمانی معنا دارد که عدالت، آزادی و احترام به هویتهای گوناگون در مرکز قرار گیرد، نه با بازتولید تفکرات پوسیدهای که خود ریشه بسیاری از مشکلات امروز بودهاند.
دوستان، حقیقت این است که وحدت واقعی، چیزی نیست که بشود تحمیلش کرد. ما نمیتوانیم با انکار هویتها و نادیده گرفتن تنوع ملتها، جامعهای متحد بسازیم. وحدت، زمانی شکل میگیرد که همه اقوام و ملتها در تصمیمگیریها سهم برابر داشته باشند، فرهنگ و زبانشان محترم شمرده شود، و احساس کنند که این سرزمین متعلق به همه است، نه فقط یک گروه خاص.
اما راهحل چیست؟ نسل جوان باید آگاه باشد. ما باید یاد بگیریم که گفتوگو کنیم، بدون تحقیر و برچسبزنی. باید بفهمیم که تنوع اقوام و ملتها، یک تهدید نیست؛ بلکه بزرگترین سرمایه ایران است. هرکس به شما گفت وحدت یعنی نادیده گرفتن هویتها، بدانید که یا جاهل است یا مغرض. وحدت واقعی، بر اساس احترام و عدالت شکل میگیرد.
و اما حرف آخر
وقت آن رسیده که از سیاستهای انحصارطلبانه فاصله بگیریم و بهسوی آیندهای برویم که در آن همه ملتها و اقوام، دست در دست هم، وطن را دوباره بسازیم.
دوستان، ایران مثل یک باغ هست. هر گل و گیاهی توی این باغ، زیبایی خودش را دارد. ما نمیتوانیم بگوییم فقط یک گل ارزش دارد و بقیه را حذف کنیم. اگر این کار را کنیم، باغ را از بین بردیم.
تاریخ
2024.12.28 / 14:25
|
نویسنده
محمد برزگر دِوین
|