بالا

ملت عرب احواز جز لاینفک تاریخ و امت عرب... - صلاح ابوشریف احوازی

صفحه نخست گزارش
12 Punto 14 Punto 16 Punto 18 Punto

همانطور که مطلع هستید ملیت های زیادی در ایران زندگی می کنند و تاکنون هیچ اطلاعات رسمی یا آماری دراین مورد موجود نیست. البته حاکمان در ایران به هیچ عنوان علاقه ای به سرشماری و اعلام آمار جمعیت ملتها را نداشته و ندارند. گرچه منابع رسمی تعداد متکلمین زبان فارسی را بیشترنشان میدهند. ولی بی شک شمار ملت ترک در این جغرافیا بیش از دیگرملتها می‌باشد. به هر حال ترک ها، اعراب و دیگر ملل هزاران سال است که درمناطق مختلف جغرافیایی این سرزمین زندگی می کنند و در تکوین فرهنگ ملل این منطقه نقش بسزایی داشته اند.

در ایران کثیرالملله، به غیر از ترکها اقوام و ملت های بومی زیادی زندگی می کنند. برای مثال اعراب، بلوچ، لر، گیلک، مازنی، کرد، تالش و غیره، که درحال حاضرازتشکیل دهندگان جمعیت ۸۵ میلیون نفری کشورایران می باشند.

اگر چه مشکلات مردم ایران بسیاربزرگتر آن است که در یک مصاحبه و یا مقاله ای بگنجد. ولی سعی ما در این مصاحبه این خواهد بود که شمه‌ای از مشکلات اتنیکی این سرزمین را گوشزد کنیم. در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی برنامه‌ریزی‌های متعددی برای همسانسازی واستحاله فرهنگی واتنیکی در ایران صورت گرفته است. بیش ازصد سال حقوق دیگرملیت‌ها با محدودسازی زبانی و فرهنگی با درست کردن دین وملتی ساختگی توسط این رژیم ها نادیده گرفته شده است.

اعراب مقیم ایران نیز مانند دیگر ملت های ساکن ایران کنونی ازقدیم الایام یکی از ملت های بومی این سرزمین می باشند. به همین خاطر اعراب ساکن این مناطق برای احقاق حقوق خود همیشه در حال مبارزه بوده و در این راه متحمل صدمات زیادی شده‌اند.

برای آشنایی بیشتر با مبارزات و تاریخ مردم عرب، گفت و گویی با دبیر کل و موسس جبهه دموکراتیک خلق اهواز، آقای صلاح ابوشریف احوازی داشتیم که تقدیم حضورتان می کنیم.

آقای ابوشریف میدانیم که ملت عرب ساکن درایران با تاریخ و فرهنگ عظیم و غنی خود سالهاست که در کنار دیگر ملتهای اسیر در ایران برای آزادی و استقلال خود سعی می کنند. از طرفی دیگر دولتهای حاکم با تحقیرو تحریف تاریخ و فرهنگ ملل دیگر سعی در آسمیلاسیون و فارسی سازی مردم ایران را دارند. ملت عرب نیزمانند دیگر ملتهای دربند، قربانی سیاستهای تبعیض آمیز شئونیزم فارسی شده است. می‌خواستم در مورد اوضاع کنونی در ایران و مبارزات ملل تحت ستم صحبت کنید. الان اوضاع در این مورد چطور میباشد؟

-اجازه دهيد ازشما و همكاران شما تشكر فراوان بكنم كما اينكه از طريق شما درودهاي گرم ملت عرب احواز را به ملت برادر و همرزم تورکهای آذربایجان چه در جمهوری آذربایجان یا در سرزمینهای آذربایجان جنوبی که تحت اشغال ایران است برسانم.

اما در مورد اوضاع کنونی آنچه کشور جعلی ایران مینامند باید گفت که این کشوردربحران بسیار جدی قرار گرفته است. بخشی از این بحران ساخته سیاستهای بحران زای حکومتهای قبلی است که ان را به سه بخش داخلی و اقلیمی و بین المللی میتوان تقسیم کرد. این بخش از بحران که نتیجه سیاستهای بحران زا مثل دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه از طریق تشکیل گروهای تروریستی مثل حزب الله لبنان الجهاد و حماس در غزه و حوثیها در یمن و گروهای تروریستی در عراق و همچنین کمک به تندروهای القاعده و بخش داعشی سپاه قدس یا داعش ساخت ایران است، برای ایجاد جنگهای داخلی در کشورهای عربی و توجیه دخالتهای خود تحت شعار حمایت از شیعه های جهان و ایجاد هسته های تروریستی در کشورهای منطقه خلیج عرب و جمهوری آذربایجان و کشورهای دیگر منطقه که نیاز به سیاستهای برون مرزی و توسعه طلبانه این رژیم است. کما اینکه این سیاستهای توسعه طلبانه اشغالگران نیاز به پروژهای نظامی بسیار پیشرفته دارد. از جمله این پروژها، پروژه اتمی نظامی، موشکهای دوربرد و ساخت پهبادهای پیشرفته میباشد . خرید تکنولوژی پیشرفته و همچنین حمایت بعضی از کشورهای شورای امنیت مثل چین و روسیه که بدون شک مواضع آنان جهت حمایت از رژیم بدون هزینه سیاسی مالی و سیاسی سنگین نخواهد بود.

ملل تحت اشغال ایران و حتی ملت فارس طی چهار دهه گدشته که بار سنگین و هزینه دهنده اصلی این سیاستهای ضد انسانی بودند دربدترین وضعیت اقتصادی فقر وفلاکت، فساد مالی، بیکاری و اعتیاد بخش وسیعی از نوجوانان و انتشار وسیع مخدرات و کارهای کاذب و خطرناک از جمله فروش اعضای بدن و تجارت بشر و عقب ماندگی فرهنگی و اقتصادی و تسلط سپاه بر بخش وسیعی از تجارت و بازار و قاچاق مواد اولیه و دشمن سازی با کشورهای منطقه و جهان همه و همه باعث شد است که امید به زندگی و امید به آینده و زندگی بهتر در زیر چتر این رژیم در بخشهای وسیعی از جامعه خصوصا نوجوانان و جوانان به یاس تبدیل شده و به دنبال تغییر کلی رژیم موجود می‌باشند. آنها حاضرند دراین مسیر ازجان خود نیز بگزرند، اما بخش دیگر این بحران در ساختار وجوهر بنیادی وجود دولت ایران است می باشد. این بخش ازبحران بستگی به شکل وجودی این دولت است. دولتی که در دهه بیست قرن گذشته با اشغال سرزمینهای دیگر ملل غیر فارس و تاسیس دولت ایران کنونی بعد سقوط پادشاهی سلسله قاجار تاسیس شد. این بخش مهم از بحران جزلا ینفک وجود دولت ایران است و بسیاری از بحرانهای دیگر از جمله نبود آزادی ؛ دمکراسی ؛ حقوق بشر نبود احزاب و رسانه های ازاد و نبود نمایندگان سازمانهای بین المللی و نبود سکولاریسم و لیبرالیسم و نبود جامعه مدنی نتیجه مستقیم اشغال سرزمینهای ملل غیر فارس است که به یک بحران همیشگی تبدیل شده است .چرا که حکومتهای متعاقب ایران چه درزمان دو دوره پهلوی و جمهوری اسلامی و حتی اپوزسیون با اصطلاح سرتاسری ایران (فارس) آزادی، دمکراسی، لیرالیسم، جامعه مدنی و حقوق بشر را عامل رسیدن ملل تحت اشغال ایران به ازادی و در نهایت حق تعیین سرنوشت و تجزیه دولت ایران میدانند. درنتیجه این رژیمهای متعاقب دولت ایران آزادی، دمکراسی و حقوق بشر را عامل تجزیه ایران دانسته و آن را در تضاد با وحدت ارضی ایران میدانند. لذا وحدت ارضی ایران را بر دمکراسی و حقوق بشر ترجیح می دهند.

بحرانهای فوق عامل عدم رضایت ملت فارس که خواهان ازادی است و همچنین ملل تحت اشغال و ستم ایران است که بار ستم مضاعف را به دوش میکشند. با عث شد که همه ملل از جمله ملت فارس بدنبال خواستهای انسانی و ملی خود بوده و خیابانها را تسخیر کنند تا این رژیم را سرنگون کنند.

- اقای ابوشریف، لطفا مختصری در مورد تاریخ الاحواز و جغرافیای ملت عرب ساکن در ایران کنونی بفرمایید.

- تاریخ و ملت عرب احواز جز لاینفک تاریخ و امت عرب در تمامی کشورهای عربی است و اما در مورد تاریخ احوازباید گفت که این سرزمین شاهد دوران طلائی بخش مهمی از اولین تمدنهای سامی منطقه بین النهرین و رودخانه های کرخه و کارون است. تمدن با شکوه عیلام و بازماندهای آن، شهر تاریخی سوس، عبادتگاه دورانتاش، قبر نبی دانیال بنی اسرائیل ، تمدنهای اکد، میسان، بابل، اشوری، سومری و صدها معلم تمدن تاریخی، عربی و اسلامی در این سرزمین پر گوهر تاریخی است. با تمامی تلاشهای اشغالگران هنوزکه هنوز است، این معابد تاریخی بعد از صد سال سیاستهای ضد انسانی و ضدعربی سند عرب بودن این سرزمین پر گوهر است؛ احوازیها بر این باورند که آنان وارثان عیلامها اکدیها، میسانیها، بابلیها، اشوریها و حتی سومریها در این منطقه هستند. چرا که تمامی این تمدنها در این منطقه به هم آمیتختند و باهم جنگها و امپراطوریهای مشترکی را بوجود اوردند. یک نقطه مهم را نیر باید اینجا ذکرکرد و ان ادعای فارسها به اینکه تاریخ وجودی عربهای احواز با حمله مسلمانهای عرب، فتح و آزاد سازی عراق و احواز از اشغالگران ایرانی زمان ساسانی شروع میشود. این یک دروغ تاریخی است. تاریخ اسلام و شعرای عرب بخوبی یاد دارند که قبائل معروف عرب چون بنی تمیم، بنوالعم و دیگر عشائر عرب احواز که ساکن منطقه بودند چگونه همراه با دیگر مسلمان عرب علیه نیروهای اشغالگر ایران ساسانی وارد جنگ شده و سرزمین خود را آزاد کردند . از قدیمترین عشائرعرب موجود در احواز قبل اسلام که به آزادی احواز از اشغال ایرانها کمک کردند و از آنان نام برده میشود بنی تمیم وبنوالعم هستند . احواز بعد ازشکست ساسانیان توسط عربهای مسلمان مثل تمامی مناطق عرب و مسلمان تحت اداره خلفای مسلمین بود و گاها با بخشی از عراق تحت یک اداره و امیر بود و گاها بصورت مستقل اداره میشد. از مهمترین دوران طلائی حکومت مستقل احواز دولت مستقل مشعشعین با پایتختی شهر حویزه و آخرین حکومت مستقل امارت محمره به حکفرمائی شیخ خزعل کعبی بود که دربیست اوریل ۱۹۲۵ یا روز اشغال احواز ادامه داشت.

اما درمورد جغرافیای احواز؛ همانطور که میدانید رژیم اشغالگر ایران بعد از اشغال احواز این سرزمین را با استانهای همجاور یا به استانهای جدید تقسیم نمود . جغرافیای سیاسی احواز(عربستان) در تقسیمات ممالک محروسه ایران در دولت قاجار تا مرز انچه امروز استان اصفهان مینامند بود . بعد از اشغال احواز دولت ایران درسال ۱۹۳۶ رسما اسم عربستان را از دیوان مکاتبات تغییر داده و بعد از ان با الحاق سرزمینهای احواز به دیگر استانها یا ایجاد استانهای جدید چهار محال بختیاری، لرستان، ایلام، بوشهر، خوزستان، هرمزگان و فارس تقسیم کرد. البته بسیاری از این استانها فقط سرزمین احوازیها نیست بلکه با قطع بخشهائی از سرزمین دیگر ملل نیز تاسیس شد تا بافت جمعیتی را تغییر داده و همچنین بین ملل تحت ستم مشکلات مرزی بوجود بیاورد. مثلا استان ایلام از سرزمینهای ملل عرب، لر و کورد تاسیس شد و هرکدام از این ملتها مدعی آن هستند. سرزمین تاریخی احواز که همینک عربها با تمامی سیاستهای تغییر بافت جمعیتی در تمامی استانهای فوق ساکن هستند و بصورت خلاصه میتوان گفت که عربها از تنگه باب السلام یا هرمز ( یکی از پادشاهان اشوری است ) با ملت برادر بلوچ هم مرز هستند و تمامی ساحل شرقی خلیج عرب تا شط العرب ( اروند و مرز جنوبی و غربی کشور برادر عراق) استانهای بصره ونیسان و دیالی و از شمال با ملتهای برادر لر و کورد و قشقائی در استان فارس هم مرز هستیم .

در مورد سیاستهای تبعیض آمیز رژیم قبلی و فعلی ایران در مورد ملت عرب احواز و غارت منابع ملی مناطق عربی چه می توان گفت؟

رژیمهای متعاقب اشغالگر ایران همیشه به ملت عرب احواز به عنوان دشمن نگاه کرده واز همه شیوه های جنایتکارانه سرکوب و تبعیض تاکنون استفاده کرده‌اند که با گذری سریع به جنایتهای دولت اشغالگر ایران در زمان پهلوی که از سه روز اول اشغال نظامی احواز در۲۰ اپریل ۱۹۲۵ با اطلاعیه نظامی و غدغن کردن تجمعات بیش از سه نفره توسط سرکرده ارتش اشغالگر زاهدی شروع شد تا تغییرتمامی شهرهای احواز از عربی به فارسی مثلا محمره به خرمشهر و عبادان به ابادان و معشور به بندر شاهبور وغیره تا منع تدریس به زبان عربی و مصادره کلیه املاک دولت وقت احواز و در نهایت تغییر اسم عربستان به خوزستان در مکاتبات رسمی ایران و کشورهای مختلف طی ابلاغ رسمی به همه سفارت خانه‌های دول مختلف و اخراج سفرا و کنسولگریهای کشورهای مختلف از جمله سفارت ایران در محمره و کنسولگری ان در شهر ناصریه یا اهواز کنونی و مصادره شرکت نفت و پالایشگا ه نفت عبادان که اولین پالایشگاه نفت خاورمیانه که در سال ۱۹۱۱در شهر عبادان به شط العرب (اروند رود!) و منع تشکیل هر نوع حزب یا تجمع عربی و سپس منع لباس عربی خصوصا کوفیه یا شال برای مردان عرب و خلع حجاب اجباری برای زنان عرب برای همسان کردن پوشش و مبارزه با هویت و فرهنگ عرب، همچنین عدم استخدام عربها درمناصب شرکتی خصوصا شرکت نفت، ارتش و جاهای دولتی باستثنا فرزندان شیوخ وابسته به اشغالگران و سرکوب وحشیانه تمامی مبارزات ملت عرب احواز با استفاده از تمامی ابزارهای سرکوب و حتی بمباران روستها در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم بعد از قیام عشائر عرب و تاسیس دولت مشرق عربی در احواز به رهبری شیخ یونس عاصی همراه با جمهوری ازربایجان به رهبری مرحوم پیشه وری و جمهوری مهاباد به رهبری قاضی محمد همه این جنایتها وبیشتر در زمان رژیم پهلوی انجام گرفت. اما با فرا رسیدن رژیم جمهوری اسلامی سرکوب ملت عرب احواز با چهارشنبه سیاه محمره احواز شروع شد. در ۲۹ و ۳۰ می ۱۹۷۹ جلاد جنایتکار مدنی بدستور خمینی فرزندان ملت عرب احواز از کودک و جوان و زن و مرد را به خون کشید وطی دو روز فقط بیش از ۵۰۰ شهید در خیابانهای شهر محمره حتی اجازه دفن نداشتند. بعد از ان چراغ سبز اعدامها در سطح کل شهرهای احواز که منجربه مهاجرتهای دسته جمعی شهروندان احوازی به کشورهای مجاور شد. سپس رژیم ایران جنگ علیه عراق را حجت قرار داده و عربهای احواز را به اتهام همکاری با عراق به خیانت، جاسوسی و بعثی بودن متهم کرده و این جرم از قبل تعیین شده مختص همه عربهای احواز بود. در احواز کافی بود شما عرب باشید و با همسایه فارس خود مشکل کوچکی داشته باشید. سریعا شما را بعنوان خلق عرب و به اتهام همکاری با کشورعراق به حبس یا اعدام محکوم میکردند. بعد از جنگ اولین برنامه اشغالگران در احواز به بهانه سازندگی مصادره اراضی عربها و سپردن این اراضی به شرکتهای سپاه برای شهرک سازی و شرکت سازی بود. این برنامه از زمان ریاست جمهوری رفسنجانی با شعار جهاد سازندگی شروع شد و در احواز با مصارده بیش از ۱۵۰ هزار هکتار برای طرح های غیر اقتصادی نیشکر از کشاورزان احوازی غصب گردید و صدها روستا ویران شد. این اولین طرح وسیع مصادره اراضی عربها احواز بعد از جنگ بود تا از این طریق بافت جمعیتی عربهای احواز را تغییر داده و مقاومت ملی احواز را بشکنند . این نقشه دشمنان در حکومت اول خاتمی با شتاب بیشتری شروع شد و با کشف دستور العمل معاون ریئس جمهور خاتمی اقای ابطحی به موج اعتراضات در احواز و سپس انتفاضه بزرگ ملت عرب احواز در سال ۲۰۰۵ انجامید. در این انتفاضه ملت عرب احواز به تنهایی در برابر اشغالگران ماهها مقاومت کردند و شهرهای احواز بصورت نظامی اداره می شد. ماشین اعدامهای رژیم بصورت علنی و سری هر روز تعدادی از جوانان مارا به شهادت می رساند. در هفته ها و ماههای بعد از شروع انتفاضه ما بیش از ۳۷ هزار پرونده بازداشتی داشتیم و موج وسعی از مهاجرت جوانان احوازی که بدون هیچ پناهگاهی با دشمنان به مقاومت پرداخته بودند.

بعد از این انتفاضه در تمامی شهرهای احواز وضعیت امنیتی فوق‌العاده بود و تمامی استانداران و فرمانداران در اغلب شهرهای احواز سپاهیهای غیر بومی بودند . بعد از این انتفاضه سیاستهای امنیتی تغییر بافت جمعیتی احواز شیوهای دیگری به خود گرفت و بصورت برنامه ریزی شده از طریق مصارده اراضی، مصادره آبهای رودهای کارون وکرخه و جراحی و دیگر رودهای حیاتی احواز از طریق سد سازی وفرستادن آبها به اصفهان، کویر مرکزی و قم به سلاحی برای خشکاندن هور یا باتلاق حویزه و هور، جراحی و نبود اب برای زمینهای مزروعی و نبود چراگاهها و در زمستان با باز کردن آب سدها، روستاها، مواشی و زمینهای مردم را به زیر اب میبردند . اشغالگران با این سلاح بسیاری از روستاها و مزارع ومنابع طبیعی احوازرا ازبین برده و زمینهای کشت کشاورزان را مصادره کردند. از طرفی دیگر با سیاست اسکان عشایر بسیاری از عشائر ییلاق و قشلاق همسایگان لور که همیشه از لورستان و اصفهان و مناطق شمالی احواز در کوچ بودند را در زمینهای حاصل خیز عرب که در شهرهای شمالی احواز اسکان داده و به انان املاک مزروعی برای دامهای خود بخشیدند تا بافت جمعیتی شهرها و روستاهی شمالی احواز را تغییر دهند .

لطفا مختصری در مورد تاریخ مبارزات و مفصلا وضعیت فعلی مبارزات بفرمایید

احواز در شرایط اقلیمی و بین المللی خاصی توسط دولت وقت ایران و با هماهنگی و کمک دولت وقت انگلیس بعد ازجنگ جهانی اول و شکست امپراطوری اسلامی عثمانی توسط انگلیس و متحدان اروپایی در جنوب وشرق و همچنین سقوط امپراطوری تزاری و پیروزی کمونیست بولشویک در شمال باعث بهم خوردن جغرافیای سیاسی منطقه و جهان شد. شیخ خزعل کعبی امیر و حاکم الاحواز متحد انگلیس در منطقه بود. انگلیس با کمک به انتخاب رضا پهلوی ورساندن ان به فرماندهی ارتش و سپس نخست وزیری و ایجاد حس ملی افراطی فارس رضا پهلوی، ایران را در برابر کمونیستها تازه به دوران رسیده که علنا خود را ضد جهان سرمایه داری به رهبری انگلیس اعلام کرده بوداند در منطقه استراتژیک منصوب نمود تا وظیفه امنیت مستعمرات انگلیس در خلیج عرب و عراق رابه عهده بگیرد. این سیاست انگلیس با اهداف شیخ خزعل اختلاف بیشتری داشت. شیخ خزعل خواهان وحدت کشورهای خلیج عرب و عراق و احواز بود. برای چنین هدفی با شیوخ پادشاه عربی سعودی، عراق و کویت نشستهای سری و علنی در قصر شیخ خود در محمره، پایتخت وقت دولت احواز داشتند، تا اولین اتحاد کشورهای عربی را بوجود اورند. این اختلاف در سیاست بین شیخ خزعل و مصالح انگلیس و فشار کمونیستها از شمال و اهداف توسعه طلبی انان بسوی آبهای گرم خلیج عرب که در تضاد با مصالح انگلیس و دولتهای استعمارگر وقت بود، منجر به اتحاد بین انگلیس و ملی گرایان فارس به رهبری رضا میر پنج یا بعد رضا پهلوی شد. اشغال دولت احواز درتاریخ ۲۰ ابریل ۱۹۲۵ شد و البته چگونگی اشغال این منطقه بحث مفصلی است.

اما در مورد مقاومت ملت عرب احواز باید گفت که این مقاومت از روزهای اول اشغال توسط نیرورهای ارتش احواز آغاز شد. این نیروها با حمله به نیروهای ارتش ایران در محمره بعد از اینکه شیخ خزعل با همکاری و توطئه انگلیس درمهمانی که در کشتی خود در شط العرب برای مهمانان انگلیسی و ایرانی برای حل اختلافات فی مابین با وساطت انگلیس برگزار شده بود، اسیر و همان شب با چند تن از مشاورین و فرزندش ازاحواز به خرم آباد و از آنجا بصورت سری به تهران منتقل شد. مقاومت بعد از اشکار شدن خیانت انگلیسها و مهمانان فارس با حمله به یگانهای ارتش فارس که همراه فرماندهان خود به محمره آمده بودند، شروع شد. تمامی نیروهای ایرانی از محمره اخراج شدند. حتی بعضی از این نیروها به کشتی های انگلیسی و بعضا به شیخ نشین وقت کویت منتقل شدند. محمره مجددا دست ارتش احواز افتاد اما دولت انگلیس اینبار مجددا با حمله سنگین توپ خانه از شط العرب و جمع اوری نیروهای فراری ایران محمره را اشغال کرده وبه دست نیروهای ایرانی داد. از همان وقت ملت عرب احواز با شیوهای مختلف و جنگهای مسلحانه که بعضا به ازادی مناطق وسیعی از احواز منجر میشد مبارزه را ادامه دادند. در جنگ جهانی دوم و تقسیم ایران به سه بخش، ملت عرب احواز از فرصت استفاده کرده و علیه بازمانده های نیروهای ایران در احواز حمله کرده مناطق وسعی از احواز را آزاد نمودند و دولت مملکت مشرق عربی را اعلان نمودند که مجددا بعد از جنگ جهانی دوم با کمک انگلیس ملت عرب سرکوب شده و هزاران عرب احوازی را با پای پیاده به تهران و مناطق شمالی ایران تبعید کردند. البته دهها نفر در راه جان باختند. دوره اول مبارزات ملت عرب احواز بين سالهاي ۱۹۲۵ تا سالهاي دهه چهل شیوه عشائر و مناطقی بود وهرچند گاه عشائرعرب علیه نیروهای اشغالگر شورش میکردند و بخش وسیعی از سرزمینهای احواز را آزاد میکردند ولی مجددا تحت اشغال قرار میگرفت. درسالهای ۱۹۴۸ اولین سازمان متشکل احواز بنام جبهه ازادی بخش عربستان که بعدا به نام احواز تغییر نام داد تشکیل شد.این جبهه به سازماندهی مبارزات ملت عرب پیوست. سپس سازمانهای مختلف که تا قبل از انقلاب ۱۹۷۹ اعلام موجودیت کرد و جبهه خلق برای ازادی احواز مهمترین و متشکلترین سازمان عرب احوازی بود که تا ان وقت توانست جنگهای پارتیزانی را علیه اشغالگران در احواز براه بیندازد. این تشکل با ابرام قرارداد الجزائر ۱۹۷۵ بین دولت اشغالگر ایران و دولت عراق مجبور به متوقف کردن فعالیتهای مبارزاتی خود از مرز عراق شد و به دیگر کشورهای خلیج عرب و سوریه و لیبی منتقل شد. این تغییر استراتژیک باعث ضربه زدن به مبارزات منظم ملت عرب در شرائط قبل از انقلاب ۱۹۷۹ شد تا جائیکه وقتی انقلاب به پیروزی رسید ملت عرب به صورت وسیع در انقلاب شرکت کرد. اما سازمان متشکلی که تمامی نیروهای مبارز ملت عرب را نمایندگی کند نداشتند و این مسئله باعث شد که گروهای جدید و کثیری تاسیس شود از جمله سازمان خلق عرب در محمره و مرکز فرهنگی محمره، جنبش جوانان احواز و جنبش دمکراتیک احواز که دیدگاهای مختلفی را نمایندگی میکرد.این جریانها بعد از شکست گفتگوها با دولت مرکزی بشدت در محمره سرکوب شدند و رژیم جنایت چهارشنبه سیاه محمره را مرتکب شد، بعد از این جنایت تعداد زیادی از فرزندان عرب احواز که وابسته به این سازمانها بودند به عراق مهاجرت کردند و با شروع جنگ ایران و عراق جبهه عربی آزادیبخش احواز را تاسیس کردند. و علیه رژیم اشغالگر ایران وارد مبارزه مسلحانه و سیاسی شدند. در بحبوحه جنگ رژیم ملت عرب احواز را بشدت سرکوب کرد ولی با وجود شدت سرکوب رئیس جمهور وقت هاشمی رفسجانی در روزنامه اطلاعات به عربها احواز در سال ۱۹۸۵ توهین کرد. وی مدعی شد که مردم احواز عرب نیست و آنها تعدادی از مهاجران کولی هستند که در آن منطقه ساکنند. با این سخنان ملت عرب احواز مثل آتش از زیر خاکستر به پاخواست و در تمامی شهرهای احواز با وجود حکومت نظامی به اعتراض برخواستند. اعتراضات تا چند هفته ادامه داشت. این تظاهرات خون جدیدی در جنبش ملت عرب احواز ایجاد کرد، که باعث شد مجددا بسیاری ازجوانان احواز به فعالیت تشکیلات زیر زمینی و تاسیس هسته ضد اشغاگران تشویق شوند.

البته خیلی از این هسته ها توسط اطلاعات رژیم شناخته شده و بسیاری از جوانان اعدام شدند. بعد از قبول توافقنامنه صلح توسط ایران سال ۱۹۸۸ ومحدود کردن فعالیت جبهه عربی آزدیبخش احواز در عراق و حوادث بعد، جوانان احواز در داخل شهر دست به کار شده و بصورت سرّی شروع به تاسیس تشکیلات نمودند که جبهه دمکراتیک مردمی احواز از مهمترین این تشکیلات بود. جبهه دمکراتیک مردمی احواز با هدف آزادی احواز و ساخت جامعه دمکراتیک، آزاد و سکولار در تاریخ ۲۰-۱-۱۹۹۰ تاسیس شد. مبارزات ملت عرب احواز مجددا بصورت جنبش مردمی، فرهنگی، سیاسی و نظامی و شروع شد. تشکلهای سیاسی خارج از کشور نیز فعالیت خود را به صورت گسترده آغاز نمودند. انتفاضه ۲۰۰۵ مرحله شکوفا شدن این جنبش مردمی و رساندن صدای ملت عرب احواز به تمام جهان بود. این مبارزات بدون وقفه از سال ۲۰۰۵ تا سال ۲۰۱۹ که جنایت کشتار فرزندان ملت عرب احواز توسط اشغالگران ایران در نیزارهای شهر معشور بوقوع پیوست ادامه داشت. در این کشتار نیروهای اشغالگر بعد از محاصره جوانان احوازی بی سلاح بیش از ۲۰۰ نفر را در نیزارها کشته و سپس نیزار را به آتش کشیدند. در این کشتار هیج اثری از شهدا به جا نماند. سرکوب شدید ملت عرب احواز که عمل انتقام جویانه از سوی رژیم است. مبارزه ملت ما برای باز پس گرفتن سرزمین خود سالانه دهها اعدامی به صورت دسته جمعی خیابانی و سری، بیش از پنجاه هزار زندانی سیاسی و نیز دهها هزار مهاجرت اجباری رهبران و مبارزان به کشورهای اوپائی و امریکا شمالی و تمامی کشورهای جهان را به دنبال داشت.

جنبش مردمی احواز با قرار دادن استراتژی و حدت مبارزاتی ملل تحت اشغال ایران و مبارزه مشترک این ملل برای رهائی و استقلال، یکی از پرچم داران جنبش استقلال طلبانه ملل تحت اشغال ایران است، و بصورت بسیار موثر در جنبش عمومی ضد اشغالگری نقش ایفا میکند.

-به نظرتان دیدگاه کشورهای منطقه در مورد الاحواز و سطح حمایت کشورهای عربی از مبارزات مردم الاحواز تا چه حد میباشد؟

-بسیاری از کشورهای منطقه و کشورهای عربی که بعد از جنگ جهانی اول یا دوم تشکیل شدند از لحاظ داخلی و تعداد ملل که بالاجبار، بدون در نظر گرفتن حق تعیین سرنوشت و چیدمان ملل در یک مجموع تاسیس شده است. برخورد آنان نیز با خواستهای ملل در جغرافیای خودشان متاسفانه وضعیت مشابهی با کشور ساختگی ایران دارند. برای مثال کشور برادرعراق درشمال با ملت کورد و خواستهای آنها برخورد مشابهی با سیاست ایران دارند. با وجود دولت ملی در عراق ضمن این که حزب بعث خواهان وحدت امت عرب و آزادی سرزمینهای تحت اشغال عرب بود هر وقت مسئله عربهای احواز را مطرح میکرد، ایران به کوردها شمال عراق کمک میکرد . معاهده ۱۹۷۵ بین ایران و عراق در الجزائر باعث شد عراق کمکها خود را به احوازیها و ایران کمک به کوردهای شمال عراق متوقف کند. اما درمورد بقیه کشورهای عربی خلیج عرب این کشورها تا سالهای دهه هفتاد گذشته تحت اشغال انگلیس بودند وقتی به استقلال رسیدن همسو با سیاستهای دولتهای استعمارگر انگلیس و امریکا با دولت ایران که حامل منافع انگلیس و آمریکا بود، متحد شدند. این وضعیت تا سالهای هشتاد قرن گذشته ادامه داشت و بعد از جنگ توسعه طلبانه ایران علیه عراق و ایجاد شبه نظامیان تروریستی در کشورهای مختلف عربی دیدگاههای کشورهای خلیج عرب با کشورعراق در مورد ضرورت آزادی احواز در یک راستا قرار گرفت. متاسفانه با اشغال کویت توسط عراق و سپس اشغال عراق توسط نیروهای آمریکا و متحدان ان با کمک مستقیم دولت ایران و نفوذ ایران در عراق این هماهنگی کلا متوقف شد. در شرایط کنونی کشورهای عرب بدون شک همه خواهان آزادی احواز هستند و به این نتیجه رسیده اند که بدون آزادی احواز و استقلال ان، امنیت ملی کشورهای عربی همیشه توسط دولت ایران مورد تهدید قرار خواهند گرفت. البته این دیدگاه نتیجه سیاستهای توسعه طلبانه حکومتهای مختلف دولت اشغالگر ایران بود که با تغییر حکومتها و چهره ها تغییر نمیابد. نقطه دیگری که باید بصورت بسیار خلاصه به ان اشاره کرد، حمایت همه جریانهای ملی مترقی و دمکراتیک امت عرب و همه احزاب و سازمانهای مردمی، فرهنگی ، سیاسی و مراکز اطلاع رسانی انها از موریتانیا و مغرب گرفته تا مصر و سوریه و حتی کشورهای خلیج عرب و عراق، همیشه در کنار ملت عرب احواز هستند. احواز و ملت عرب آن را بخشی تفکیک ناپذیر از جهان عرب میدانند. همه خواهان استقلال دولت احواز هستند و هر روز حمایت آنها وسعت بیشتری میگیرد. این جریانهای ملی، بر خلاف حکومتهای رسمی عربی که اکثرا روابط رسمی با ایران دارند و به روابط خود احترام قائلند هرگز کمک به ملت عرب احواز و خواستهای استقلال طلبانه آن را مخفی نمیکنند. اما در مورد کشورهای منطقه روابط ما با همه این کشورها بسیار خوب بوده وبراساس عدم دخالت در امور داخلی انان مبتنی است. امیدواریم آنها نیز در کنار مبارزات ما که همانا عادلانه و مشروع است قرار گیرند .

در مورد همکاری دیگر ملتهای تحت ستم در ایران نظرتان چیست.

-جبهه دمکراتیک مردمی احواز از بدو تاسیس بر این باور است که اتحاد ملل تحت اشغال ایران برای رسیدن به استقلال و حق تعیین سرنوشت یک ضرورت برای پیروزی در برابر اشغالگران ایرانی است. برای اتحاد میان همه ملل تحت اشغال ایران از هیج کوششی دریغ نکردیم. جبهه دمکراتیک بر این باور است که طی صد سال گذشته اشغالگران ایران با تغییر بافت جمعیتی و کوچاندن بخش‌هایی از یک ملت و جایگزین کردن آنان با ملت دیگری قصد ایجاد اختلاف و درگیری میان ملل داشته است. همچنان ما اعتقاد داریم که هیچ یک از ملل تحت اشغال ایران به تنهائی قادر به آزادی از چنگ رژیم اشغالگران نیست. به همین منظور همراه با نیروهای پیشروی استقلال طلب از همه ملل تحت اشغال ایران، جبهه ملل برای جق تعیین سرنوشت "ایران " را در سال ۲۰۰۵ تاسیس نموده و این تشکل بعنوان قدیمترین و ثابترین تشکل سازمانهای ملل تحت اشغال است که تا کنون مسئولیت هماهنگی و وحدت مبارزاتی سازمانهای استقلال طلب را بعهده دارد.

در باره فعالیتهای احزاب و اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور و همچنین آینده ایران را چطور می بینید؟

سازمانهای سرتاسری ایرانی تا وقتی که نخواهد به حقوق ملل تحت ستم و اشغال شده و خصوصا حق تعیین سرنوشت ملل اعتراف بکنند از دید ما فاشیستهای حاکم جمهوری اسلامی فرقی ندارند. این سازمانها ادعای دمکراسی و حقوق بشر میکنند اما وقتی مسئله ملل به پیش میاید، حقوق بشر و دمکراسی را فراموش میکنند و مسئله وحدت ارضی ایران را علم میکنند . سازمانهای ایرانی بین تمامیت ارضی ایران و دمکراسی، حقوق بشر و حق تعیین سرنوشت ملل تحت اشغال ایران، تمامیت ارضی را ترجیح میدهند. لذا اینها نه آزادی را به چشم خواهند دید و نه تمامیت ارضی ایران را می توانند حفظ نمایند . زیرا ملتهای تحت اشغال ایران هیچ وقت بردگی مجدد را نخواهند پذیرفت وهیچ اعتمادی به وعدهای سازمانهای ایرانی به اصطلاح سرتاسری ندارند.

احتمال جنگهای داخلی در ایران وجود دارد؟

ملل تحت اشغال ایران دهها سال است که برای ازادی و دمکراسی و حقوق بشر مبارزه میکنند. همیشه سعی بر این بوده که خواستهای بحق انسانی خود را بصورت مسالمت امیز مطرح کنند. ولی همیشه نیروهای اشغالگر ایران این خواسته های مسالمت امیز را با خشونت و گلوله و بازداشت جواب داده‌اند ما میبینیم که اشغالگران حاکم در ایران و سازمانهای سرتاسری داخل و خارج از کشور همگی به دنبال خشونت هستند . همه ما شاهد تجربه چکوسلاوکی هستیم. اما اشغالگران خواهان تجربه یوگسلاوی هستند. اما اگر منظور شما جنگ میان ملل تحت اشغال ایران است، ما از مشکلات مرزی میان ملل اگاهیم، و همه میدانیم که این مشکلات نتیجه سالها سیاستهای تغییر بافت جمعیتی و تقسیم اراضی ملل تحت اشغال به استانهای مختلف و گاه ساختن یک استان جعلی از ملل مختلف است. ما همگی از نقشه های شوم دشمن اگاهیم و همه سازمانهای ملل تحت اشغال ایران بر این باورند که میتوان همه این مشکلات را طریق گفتگو وبا بازگشت به سازمانهای مختص و در نهایت قوانین بین المللی حل و فصل کرد. ما از همینک روی این مسئله کار کرده و اخیرا توسط بیش از ده تشکل مهم ملل تحت اشغال ایران پلاتفرم همکاری منتشر کرده‌ایم که شامل تعهد حل و فصل مشکلات بین ملل ازطریق گفتگو و مراجعه متخصصین و سازمانهای بین المللی است .

کشورهای غربی و مراکز تصمیم گیری قدرتهای جهانی با تجزیه ایران و ایجاد کشورهای مستقل موافقت خواهند کرد.؟

از وقتی که سازمان ملل تاسیس شد، دهها کشور جدید دنیا برخلاف اراده مستعمرین و کشورهای بزرگ جهان اعلام استقلال کردند. به نظرمن فروپاشی اتحاد جماهیر شوری در سالهای ۱۹۹۰ و اعلان جمهوری آزربایجان و ترکمنستان و ازبکستان و کشورهای دیگر یا استقلال جنوب سودان و غیره نمونه های بازری است. تاسیس کشور کنونی به اصطلاح ایران بعد از جنگ جهانی دوم و بقای ان تا به امروز نتیجه شرایط بین المللی و توافق بین بعضی ازکشورها است. همین توافقات ممکن است تغییر کند و وظیفه ما تغییرتمامی این توازنات است. خاصه اینکه ایران هم اکنون در تضاد کامل با کشورهای حامی ایران چون چین و روسیه است. کشورهای غربی هم که سازنده این کشور قلابی هستند هیچ مصالح مشترکی با دولت ایران کنونی ندارند. برعکس مصالح کشورهای غربی نزد ملل تحت اشغال است.

تاریخ
2023.12.25 / 11:31
نویسنده
Axar.az
شهرها
سایر اخبار

بیش از دو قرن انتظار برای صاحبخانه شدن

ابتدا ۴ روستا را تحویل آذربایجان میدهند، سپس کرکی و...

بحران آب درایران؛ ۱۸ سد کشور کمتر از ۲۰ درصد ذخیره دارند

شهر قافان در تیررس ارتش آذربایجان می باشد - ویدیو

نقاط مشترک ومتمایز سیاست ترکیه وایران درقبال مسئله فلسطین

تعطیلی کافه‌های اطراف دانشگاه تهران به جرم شبکه‌سازی علیه رژیم

ملت آزربایجان قربانی آلودگی ناشی از نیروگاه هسته‌ای ارمنستان

تلاش تهران برای نفوذ رسانه‌ای در ترکیه: متا حذف کرد

قربانیان حادثه مینی بوس در ورزقان - عکس

روایتی از سیل بلوچستان؛ حکومت شهروندان بلوچ را به رسمیت نمی‌شناسد

اخبار روز