دوره مأموریت مهدی سبحانی، سفیر ایران در ارمنستان، در ماه سپتامبر به پایان میرسد. در واقع میتوان این موضوع را پایان «ماموریت تحریکآمیز» او دانست، زیرا وقتی به دلایل انتصاب او به ایروان و فعالیتهایش نگاه میکنیم، مشخص میشود که هدف بیشتر برهم زدن روابط ایران و آذربایجان بوده تا گسترش روابط ایران و ارمنستان.
در فعالیت سبحانی به عنوان سفیر، دو خط مشخص دیده میشد:
۱. حمایت از رژیم جداییطلب سابق در قرهباغ – دامن زدن به جداییطلبی علیه آذربایجان؛
۲. تأمین حمایت نظامی ایران از ارمنستان، بهویژه ارسال سلاح.
در این چارچوب، زمان اعزام او به ارمنستان نیز قابل توجه است. این دیپلمات ایرانی پیش از اعزام به ارمنستان، سفیر در سوریه بود. فعالیت او در سوریه یکدست ارزیابی نمیشد. در گزارشها آمده بود که سبحانی در سوریه بیشتر به عنوان یک مأمور اطلاعاتی عمل میکرد و در سازماندهی گروههای مسلح نقش داشت. اعزام چنین دیپلماتی به ارمنستان در مارس ۲۰۲۳ – زمانی که بقایای رژیم جداییطلب در قرهباغ هنوز وجود داشت – شبههبرانگیز بود. آغاز فعالیت او در ارمنستان با مواضع ضد آذربایجانی، بهویژه حمایت از جداییطلبان قرهباغ، این شبهات را بیشتر کرد. همان زمان رسانههای ترکیه نوشتند که پشت انتصاب سبحانی، نیروهای ضد آذربایجانی در ایران قرار دارند و هدف آنها اجرای «تجربه سوریه» در قرهباغ و حفظ رژیم جعلی بوده است. همچنین مأموریت سبحانی متقاعد کردن رهبری ایران به حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی از ارمنستان بود. حمایت آشکار سفیر ایران از جداییطلبی و تنظیم تمام فعالیتهایش علیه آذربایجان، این نظر را تقویت میکرد که او با مأموریتی ویژه به ارمنستان اعزام شده است. بر اساس اطلاعات، او در گزارشهای خود به تهران بر مسلحسازی ارمنستان علیه آذربایجان پافشاری میکرد و حتی خواستار ارسال رایگان این سلاحها بود.
پشت پرده اعزام سبحانی به ایروان دو نیروی اصلی دیده میشد:
۱. گروههای ضد آذربایجانی در ساختار سیاسی ایران، بهویژه جناح محافظهکار و شاخه نظامی آن؛
۲. کشورهای غربی که نیروهای نظامی را تحت عنوان «ناظر» در ارمنستان مستقر کرده بودند.
نکته جالب این بود که در حالی که ارمنستان «نیروهای خارجی» را تحت عنوان ناظران اتحادیه اروپا وارد منطقه کرده بود، ایران همواره آذربایجان را متهم میکرد. در این اتهامات علاوه بر اهداف سیاسی، نقش سبحانی نیز مطرح بود. گفته میشد که او به تهران گزارش داده است نیروهای غربی مستقر در ارمنستان تهدیدی برای ایران نیستند. در این روند، هماهنگی منافع میان جناح محافظهکار ایران و کشورهای غربی مشاهده میشد و نقش سبحانی دوباره پررنگ میشد.
مهدی سبحانی در دهه ۱۹۹۰ به عنوان دبیر سوم و سپس دبیر دوم در سفارت ایران در آذربایجان فعالیت میکرد. همان زمان نیز فعالیت او بیشتر به مأمور اطلاعاتی شباهت داشت. دخالت در امور داخلی آذربایجان و مخالفت با پروژه باکو-تفلیس-جیحان از او به یاد مانده است. او از یکسو تبلیغ میکرد که مسیر انتقال منابع انرژی خزر به اروپا باید از شمال ایران (آذربایجان جنوبی) بگذرد و حتی در رسانههای محلی تبلیغات میکرد که این کار موجب توسعه اقتصادی آذربایجان جنوبی خواهد شد. از سوی دیگر، به عنوان دبیر دوم با سفارتخانههای غربی در باکو دیدار میکرد و درباره مزایای عبور منابع انرژی خزر از ایران (نه از خط باکو-تفلیس-جیحان) گزارش میداد. بعید نیست که در همان زمان توجه سرویسهای اطلاعاتی غرب را جلب کرده و حتی تماسهایی هم برقرار کرده باشد. اعزام چنین دیپلماتی در لحظهای حساس برای آینده قفقاز جنوبی به منطقه، تصادفی نبود.
در «انتخاب» سبحانی، ویژگیهای شخصی او نیز بیتأثیر نبود. او که در شهر گالیکش استان گلستان متولد شده، به دلیل نفرت از اقوام در ایران شناخته میشود. دشمنی او با مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، نیز از آذربایجانی بودن پزشکیان ناشی میشود. گفته میشد که سبحانی در بازخوانده شدن عباس موسوی، سفیر سابق ایران در آذربایجان – که برای عادیسازی روابط دو کشور تلاش میکرد – نقش داشته است. به دلیل هویت قومیاش (گرچه گفته میشد آذربایجانی است اما در واقع مازندرانی بود) درباره موسوی در ایران چنین ذهنیتی ساخته شد که «مدافع منافع آذربایجان» است و این نظر را نیز خود سبحانی رواج داده بود.
اکنون مأموریت سبحانی به پایان میرسد و در شرایط توافقات اخیر میان باکو و ایروان، رسمی شدن دالان زنگزور و پاراف توافق صلح، این موضوع تصادفی نیست. به نظر میرسد که به «ماموریت تحریکآمیز» سبحانی که با شکست مواجه شد، دیگر نیازی نیست.