هرچند ایده «توران» برای مدت طولانی بهعنوان یک رؤیای فرهنگی مطرح میشد، اما در سالهای اخیر بهتدریج به یک روند واقعی ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. امروز دیگر پرسش این نیست که «آیا توران شکل میگیرد یا نه؟»، بلکه سؤال اصلی این است که «توران در چه قالبی و با محوریت کدام کشور شکل خواهد گرفت؟». واقعیتهای موجود نشان میدهد که مرکز طبیعی این روند ترکیه و کشور کلیدی آن جمهوری آذربایجان است.
به گزارش Axar.az، این دیدگاهها را البیبی حسنلی، روزنامهنگار مقیم اروپا، مطرح کرده است.
او ترکیه را «تنها نامزد واقعی رهبری» دانسته و میگوید:
«محوریت ایده توران نهتنها بر پایه نزدیکی فرهنگی، بلکه بر اساس قدرت سیاسی، توان نظامی، مانور دیپلماتیک و ارتباطات جهانی تعیین میشود. از این منظر، ترکیه جایگزینی ندارد. ترکیه عضو ناتو، عضو گروه ۲۰، یک قدرت نظامی منطقهای و در عین حال بازیگری نادر است که میتواند همزمان با غرب، روسیه، چین و جهان اسلام گفتوگو کند.
هیچیک از کشورهای آسیای مرکزی از چنین سطحی از استقلال راهبردی برخوردار نیستند. به همین دلیل، قدرتهای بزرگ توران را نه بهعنوان یک دولت واحد، بلکه بهصورت یک پلتفرم ادغام با محوریت ترکیه ارزیابی میکنند. سازمان کشورهای ترک (TDT) «شکل جنینی» توران است؛ جنینی که هر روز رشد میکند، شکل تازهای میگیرد و به تکامل خود ادامه میدهد.»
به باور او، آذربایجان پل ژئوپلیتیکی اتصالدهنده نقشه است:
«اگر ترکیه مرکز سیاسی توران باشد، آذربایجان نقطه کلیدی جغرافیایی و راهبردی آن است. کریدور میانی که آسیای مرکزی را به اروپا وصل میکند بدون دریای خزر ممکن نیست و گذر از خزر نیز بدون باکو قابل تصور نیست. از همین رو، منابع و مسیرهای لجستیکی آسیای مرکزی از طریق آذربایجان به غرب میرسند.
پس از جنگ ۴۴ روزه، آذربایجان به بازیگری تبدیل شد که وضعیت موجود در منطقه را تغییر داد و نشان داد اتحاد راهبردی با ترکیه نتایج واقعی دارد. این امر برای جهان ترک یک سابقه مهم بود: آذربایجان «آزمون شجاعت سیاسی» توران را پشت سر گذاشت. این جنگ نشان داد که آذربایجان اسیر وضعیت موجود نیست و میتواند همراه با ترکیه یک قدرت واقعی بسازد. این پیام آشکاری برای کل جهان ترک بود که اتحاد راهبردی با ترکیه نه یک ریسک، بلکه انتخابی نتیجهبخش است. همزمان، این الگو سد روانی رهبران آسیای مرکزی را نیز شکست.»
حسنلی کریدور زنگزور را پروژهای میداند که توران را از یک مفهوم انتزاعی به واقعیتی فیزیکی تبدیل میکند. به گفته او، این کریدور اتحاد ترکیه–آذربایجان را تقویت میکند، آسیای مرکزی را به دریای مدیترانه متصل میسازد، انحصار ترانزیتی روسیه را تضعیف میکند و ایران را خارج از این روند قرار میدهد. به همین دلیل ایران نگران است، روسیه با احتیاط رفتار میکند و غرب از این روند حمایت میکند.
او در ادامه میگوید:«محور ترکیه–آذربایجان: هسته واقعی توران. این محور تاکنون در حوزههای نظامی، سیاسی و دیپلماتیک خود را ثابت کرده است. مهمتر از همه اینکه این همگرایی نه یک جاهطلبی امپراتوری، بلکه یک الگوی ادغام کارکردی ارائه میدهد. قدرتهای بزرگ نیز به همین دلیل بهطور آشکار با آن مقابله نمیکنند و روند را با دقت زیر نظر دارند.
اگرچه توران بهعنوان یک دولت واحد در آینده نزدیک ممکن نیست، اما روند هماهنگی اقتصادی، لجستیکی و سیاسی عملاً آغاز شده است. در این روند، ترکیه رهبری میکند و آذربایجان نقش کلیدی دارد. هر یک از کشورهای ترک نیز جایگاه خاص خود را در این فرآیند پیدا میکنند.»