صفحه نخست سرسخن |
با مسجل شدن کاندیداتوری پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری ایران جریانهای چپ حاکمیتی که نگاه راسیستی و شونیستی صفات بارز این جریانات میباشد وارد گود انتخابات شدند و گزینه نزدیک بخود با آنکه ملیتی ترک داشت را مورد حمایت قرار دادند. این حمایت هم از سر ناچاری بود زیرا گزینه های بعدی از طیف اصولگرا بودند و هم بخاطر به کنترل در آوردن و احاطه کردن پزشکیان ترک بود که بتوانند وی را بر مدار سیاستهای مرکزگرایانه و تمامیت خواهانه ی خود بکار گیرند.
کت در آوردن ظریف و آستین بالازدن دیگر اصلاحاتچی ها موجبات رای آوری پزشکیان در استانهای مرکز کشور نشد. استانهایی که پایگاه سنتی اصلاحاتچی ها بشمار می رود رای اول را رقیب پزشکیان یعنی جلیلی بخود اختصاص داد. در موعد تبلیغات و نیز بعد از انتخاب شدن پزشکیان جریان اصلاحات چنان رفتار می کرد که گویی برنده ی واقعی انتخابات است و عملا ظریف در رسانه و دنیای مجازی نفر اول و کارگردان امور نشان داده میشد و پزشکیان منتخب در سایه قرار گرفته بود.
پزشکیان، ریاست شورای راهبری که برای انتخاب وزرای کابینه ایجاد شده بود را به ظریف واگذار کرد اما آنچه جریان اصلاحات را شوکه کرد معرفی وزرایی از طیف های گوناگون بود. کنار رفتن و یا کنار گذاشتن ظریف به هر دلیلی ضربه سختی به اصلاحات زد و آنها را از توهم دولت اصلاحاتی بیدار کرد. حرکت سخیف ظریف در عکسی که با پزشکیان انداخته شده بود با انگشت لایک!! پزشکیان جواب داده شد!
ضربه دوم را جبهه پایداری در مجلس ایران خورد. جبهه پایداری که عزم خود را جزم کرده بود که با مانع تراشی نگذارد کابینه معرفی شده رای اعتماد بگیرد با هماهنگی رهبر، قالیباف و حرفهای پزشکیان در مجلس ناکام ماند.
تداخل اختیارات و وظایف رهبری و ریاست جمهوری در قانون اساسی امری است آشکار. در اصل ۱۱۰ قانون اساسی که وظایف و اختیارات رهبری در آن آورده شده است تعیین سیاست های کلی نظام بر عهده رهبری است. حال سوال این است وزرا بخصوص وزیران خارجه، دفاع، کشور، اطلاعات چگونه می توانند بدون در نظرگرفتن نظر رهبری عمل بکنند؟ در دولتهای پیشین هم مداخله مستقیم رهبری در انتخاب وزرا مستمرا اتفاق افتاده است اما برای حفظ ظاهر و این که ریاست جمهوری مختار به انتخاب وزرا می باشد آشکارا بیان نمیشد. درجمهوری اسلامی ایران ریاست جمهورها بعنوان سپر برای رهبری عمل می کنند. هر قصوری متوجه رئیس جمهور و دولتش بود و رهبری مصون از خطاها نشان داده می شود. پزشکیان چه دانسته و چه ندانسته نقش مستقیم رهبری را مطرح کرد از یک طرف موجب رای آوری وزرا شد و از طرف دیگر در سود و زیان، پیروزی و قصور عملکرد دولت رهبری را سهیم کرد. جبهه پایداری در اقلیت سی نفری ماند و تمامی وزرا رای اعتماد گرفتند.
ضربه سوم به زیاده خواهان اقلیت غرب آذربایجان بود سهم خواهی بیش از اندازه با جواب صریح پزشکیان روبرو شد. اصولا اکراد در انتخابات ریاست جمهوری در یک بن بست تاریخی گیر افتادند. آنان که بصورت سنتی به جبهه اصلاحات تمایل داشتند و همه انتخابات ها را با رای بالا به کاندیداهای اصلاحاتچی رای می دادند اینبار با یک کاندیدای مورد حمایت اصلاحات روبرو بودند که ترک بود. مشارکت پایین اکراد نشان از ستیزه جویی نسبت به همسایه ی بزرگترشان بود زیرا بر این باورند که پزشکیان استان آذربایجان غربی را به اسم جعلی استان اورمیه نخواهد خواند. مع الاسف آنان منافع خود را نه در همسویی با ترکان بلکه درتقابل با ترکان می دانند.
پزشکیان که عضو جریان و یا حزبی نیست با مراکز قدرت و ثروت ساخت و پاخت و بده بستانی نداشته است می داند که برای سرپا ماندن باید تکیه گاهی داشته باشد. او که از جبهه اصولگرا و اصلاح طلب، سپاه و حلقه های مشهد و قم و اصفهان و بیت رهبری، طرفدار و پایگاهی ندارد نیاز دارد که به خامنه ای و نیز به آذربایجان که از هفده میلیون رای خود، ده میلیون رای را از آذربایجان اخذ کرده است، تکیه کند.
در صورت از دست دادن آذربایجان توسط پزشکیان او بسیار آسیب پذیر خواهد بود. این بده بستانی است که آذربایجان با پزشکیان انجام داده است. آذربایجانی که با جمعیت بسیارش از عرصه بازی سیاسی ایران خارج مانده است بایستی به میدان بازی سیاست وارد شود. حاکمیت تا کنون اجازهی تاسیس حزب نداده است و ما باکمبود شخصیت هایی مواجه هستیم که بتوانند مطالبات ترکهای کشور و آذربایجان را مطرح کنند. مصاحبه ی ترکی پزشکیان با آقای دانشجویی نشان داد که پزشکیان مایل نیست پایگاه خود را از دست بدهد. فوت رهبری ممکن است در زمان ریاست جمهوری پزشکیان اتفاق بیفتد و بودن پزشکیان شانس ترکان را برای احقاق حقوقشان بیشتر می کند. به فرض اگر پزشکیان عرق ترکی هم نداشته باشد و حفظ منافع شخصی در اولویتش باشد نیاز دارد که به مطالبات آذربایجان بی تفاوت نباشد.
تاریخ
2024.08.25 / 14:09
|
نویسنده
یاشار آزاد
|