امروز هشتادمین سالگرد حکومت ملی یک ساله آذربایجان جنوبی است و هفتاد و نهمین سالگرد فروپاشی آن.
هر ساله مقالات زیادی در مورد این روز نوشته میشود، سالگرد این رویداد تاریخی با عبارات منسوخ، تکراری و آزاردهندهای مانند «صفحه طلایی تاریخ ما»، «سرودن سرود آزادی آذربایجانیها»، «قیام مردم تشنه آزادی» و سایر عبارات منسوخ، تکراری و آزاردهنده جشن گرفته میشود. در حالی که این مقالات به دلایل تأسیس حکومت ملی آذربایجان جنوبی اشاره میکنند و آن را غرق در ستایش میکنند، هیچ تفکر جدی در مورد عواملی که منجر به فروپاشی آن شد، بیان نمیشود و موضوع با عبارات پیشپاافتاده به جا مانده از دوران اتحاد جماهیر شوروی لاپوشانی میشود. با این حال، تصور نمیشود که در آن زمان، آذربایجان جنوبی قویترین جایگاه اندیشه ملی و جنبش ملی در ایران بود و این منجر به خودمختاری شد، چرا حکومت ملی آذربایجان جنوبی در اولین سالگرد تأسیس خود با شکست سنگینی روبرو شد و میراث متناقضی را برای آذربایجان جنوبی و آذربایجانیهای امروزی به جا گذاشت؟
درست است! تجربه فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشهوری تنها نمونه از این نوع در تاریخ مدرن ایران است که منجر به خودمختاری ملی شد. در طول دوره یک ساله خود، آن دولت (خودمختاری) کارهای به یاد ماندنی مانند بازسازی اقتصاد منزوی و ورشکسته آذربایجان جنوبی، انجام اصلاحات ارضی، تأسیس دانشگاه، اعطای حق رأی به زنان، مدرنسازی تبریز، بازگرداندن تعادل به بازار کار تبریز و از همه مهمتر، سازماندهی آموزش رسمی به زبان آذربایجانی را به انجام رساند. با این حال، علیرغم همه این خدمات، میراث فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری پیشهوری به خاطر شکست سیاسی آن نیز به یادگار مانده است، که آذربایجانیها را با ناامیدی از "شکست بدون جنگ" نیز روبرو کرد.
سید جعفر پیشهوری، علیرغم شجاعت و فداکاریاش، مرتکب یک اشتباه استراتژیک شد و به جای افزایش فشار بر تهران در آن زمان ممکن و تلاش برای ایجاد یک سیستم اداری و روش اداری مدرن به همراه سایر مردمان ساکن در کشور، آرمانشهر اصلاح رژیم شاهنشاهی و «دموکراتیزه کردن ایران، جایی که سلطنت در آن حکومت میکند، از طریق ابزارهای قانونی» را ترجیح داد. این رویا چنان قوی بود که حتی در پاییز ۱۹۴۶، زمانی که نخست وزیر وقت ایران، قوامالسلطنه، در حال آمادهسازی نهایی برای حذف حکومت ملی آذربایجان و پراکنده کردن فداییان بود، پیشهوری بر لزوم انتخابات مجلس پانزدهم و روشهای قانونی اصرار داشت.
این محاسبه اشتباه، سرنوشت فرقه دموکرات آذربایجان، حکومت ملی و آذربایجانیهای جنوبی را رقم زد. آنها به جای حرکت به سمت پایتخت یا اعلام دولت مستقل آذربایجان جنوبی، حتی زنجان را به تهران تسلیم کرده و عقبنشینی کردند؛ و خیلی دیر، پس از آنکه ارتش تهران قتل عامها و غارتهای خود را آغاز کرد، به اشتباهات خود پی بردند.
با وجود اینکه ۱۱۰۰۰ فدایی مسلح در اختیار داشت، به جای مقاومت جدی در خور نام حکومت ملی، عقبنشینی کرد و نسلهای بعدی آذربایجان جنوبی را با سالها ناامیدی، یأس و درد اخلاقی و روانی ناشی از شکست، به حال خود رها کرد.
در نتیجه عقب نشینی، ارتش شاه بدون مواجهه با مقاومت جدی وارد آذربایجان شد، نزدیک به ۳۰ هزار نفر را تیرباران و به دار آویخت و هزاران نفر از جمله بسیاری از زنان و کودکان را در اردوگاه های مرگ و زندان ها از گرسنگی کشت.
و بدین ترتیب مشخص شد که تسلیم شدن مانع قتل عامها و تبعیدها نمیشود، بلکه آنها را تشدید میکند و زمینه را برای سرکوبهای بیشتر فراهم میسازد.
درست است که عقیده و اعتماد سید جعفر پیشهوری و سازمان وی به اتحاد جماهیر شوروی مانع از تصمیمات خارج از منافع شوروی میشد، ولی تصمیمات مطابق با مقتضیات روز، نقش استثنایی در فروپاشی حکومت ملی آذربایجان جنوبی ایفا کرد. مسکو مطابق با اوضاع آن زمان، سرنوشت حکومت ملی آذربایجان جنوبی و آذربایجانیهای را به قمار گذاشت و آنها را فدای منافع سیاسی کرد.
پیشهوری پس از مهاجرت اجباری به جمهوری سوسیالیستی شوروی آذربایجان به این موضوع پی برد و اعتراف کرد که «به جای تکیه بر مسکو، باید با ملتهای ایران برای سرنگونی حکومت مرکزی و تأسیس نظام جدید همکاری کنیم» که منجر به برکناری او شد، و دیگر هرگز بازنگشت.
رئیس حکومت ملی آذربایجان جنوبی همچنین ناخواسته امکان منزوی کردن آذربایجان جنوبی و تکیه بر ترحم مسکو را ایجاد کرد تا از مواجهه با انتقادات در جبهه سوسیالیستی، که شامل اتحاد جماهیر شوروی نیز میشد، اجتناب کند.
پیشه وری با اعتراض به برنامه ها و مطالبی که از رسانه های خارجی، به ویژه رسانه های ترکیه، رادیو آنکارا در خصوص حکومت ملی پخش می شد و تبلیغ آذربایجان جنوبی به عنوان یک کشور مستقل توسط رسانه های ترکیه، آنها را به ایجاد جنجال و «آسیب رساندن به ایران با تبدیل یک مسئله ساده به یک مشکل جهانی» متهم کرد.
پیشه وری گفت: «اگر مرتجعین ترک بخواهند مردم ترک را به آغوش استعمارگران آمریکایی بیندازند، ما چیزی نمیتوانیم بگوییم، اما قصد نداریم آذربایجان را از ایران جدا کنیم. ترکها باید این را بفهمند، ساکت شوند و ما را به حال خود بگذارند.»
و در آخر!
با وجود همه اینها، حکومت ملی آذربایجان جنوبی به رهبری سید جعفر پیشهوری، مبنای قانونی است که تجربیات فراموشنشدنی آذربایجانیهای جنوبی و بهطورکلی ترکهای ساکن ایران در تاریخ مدرن خودمختاری، هنوز هم میتواند بر آن بنا شود. زیرا از آن روز، هیچ تجربه یا موفقیت جدیدی در آن سطح حاصل نشده است.