اگرچه ظاهر و جسم عمده ی اشعار نظامی گنجوی فارسی است ولی روح و تفکر اصیل حاکم بر اشعارش روح آزربایجانی با تفکر ترکی می باشد مضاف بر اینکه اشعار و دیوان ترکی از نظامی گنجوی نیز در تاریخ به یادگار مانده است.
اکثر تصاویر شعری، مضامین شعری، خلاقیت های ادبی، تلمیحات، ضرب المثل ها و تخیلات شاعرانه اش بوی آذربایجان می دهد. در این میان ضرب المثل های به کار رفته در آثار نظامی غالبا از فرهنگ عامه و باورهای ادبی و فولکلوریک آذربایجان نشأت و الهام گرفته است. وقتی ادبا و محققین فارس از شاعرانی آذربایجانی صحبت می کنند اعتراف می کنند که مولوی،نظامی و خاقانی “بوی ترک” می دهند.
در آثار و اشعار نظامی هزاران واژه،عبارات و ضرب المثل ها را می توان پیدا کرد که به صورت مستقیم و غیر مستقیم از فرهنگ عامه ترکان(آذربایجان) و ادبیات فولکلوریک آذربایجانی ها اخذ و وارد آثار فارسی نظامی و از این طریق وارد فرهنگ عمومی فارس ها شده است.
گؤز_وورماق(زخم چشم یا چشم زخم)
نظامی عبارت”چشم زدن و به چشم آمدن” را از فرهنگ عامه ترک ها به صورت مستقیم وارد اشعار خود نموده و این عبارت ترکی با ترجمه تحت اللفظی وارد ادبیات و فرهنگ فارس ها شده است:
درچشم رسیدکی که هستم
شد چشم تو چون رسیده ای ز دستم
شد چشم زده بهار با غم
زد باده تپانچه بر چراغم
عبارت های”چشم زده” و “چشم رسیده” در ابیات فوق ترجمه لفظ به لفظ عبارات تورکی گؤز_وورماق و گؤزه_گلمک می باشد. این عبارت با همین مفهوم وارد زبان فارسی شده و به صورت”چشم زخم” و یا “زخم چشم” مورد استفاه قرار گرفته و رایج شده است؛
از این نمونه ها و مثال ها در اشعار فارسی نظامی گنجوی به وفور یافت می شود که دال بر تفکر و تصور و تخیل تورکی شاعرش می باشد شاعری که در دامان ادبیات فولکلوریک و فرهنگ عامه آذربایجان(ترک ها) پرورش یافته است.