صفحه نخست نویسنده |
رژیم جمهوری اسلامی ایران از بدو ظهور نامبارک خود در نقشه جغرافیایی منطقه و جهان در سال ۱۹۷۹ به جهان و تمدن بشری اعلان جنگ کرد. مهم نیست که کشور مورد نظر ایالات متحده آمریکا باشد یا اسرائیل یا عربستان سعودی یا جمهوری آذربایجان و ترکیه. به استتثنای سه کشور روسیه (قاتلان چچنها و اوکراینیها و...) چین (مرتکب نسل کشی علیه ترکان اویغور) و ارمنستان (قتلعام کننده مردم آذربایجان و نابوده کننده ۸ شهر و هزاران روستای آذربایجانی) و یکی دو کشور دیگر، الباقی ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل متحد، در لیست "دشمنان" رژیم اسلامی ایران است.
از جمله دستگاه عریض و طویل ایران رژیم برای اداره جنگ با بشریت و تمدن بشری، آقای سیدحسن عاملی در اردبیل، مأمور ادره یک دستگاه محلی با اهمیت بین المللی، برای گرم نگه داشتن تنش منطقهای، تنور نفرت و دشمنی علیه جمهوری آذربایجان و ترکیه است.
یکی از روزنامههای دولتی خود این رژیم یعنی روزنامه "جمهوری اسلامی" در شماره دیروز خود (۴ ژاونویه ۲۰۲۵) در یادداشتی در باره دستگاه نفرت پراکنی حاج آقا سید حسن عاملی در اردبیل، رژیم اسلامی ایران را "جمهوری مداحان" نامید.
جالب است که درست در این روزها، که شعبه محلی جمهوری مداحان در اردبیل موفق به ایجاد یک بحران جدید مابین رژیم فقهای ایران و دو کشور ترکیه و آذربایجان شده است، فیلم ویدئوی کوتاهی از یک مراسم جشن در آذربایجان ایران در شبکههای اجتماعی در چرخش است. این فیلم مربوط به ۲۴ دسامبر (۱۲ روز پیش) در روز تولد الهام علییئو رئیس جمهور جمهوری آذربایجان است. اداره کننده مراسم در این ویدئو میگوید:
"با سلام و احترام، مهمانان عزیز. به همه مهمانانی که از دور و نزدیک آمدهاند، خوشآمد میگویم. خوش آمدید، مهمانان عزیز!
امروز، روز تولد فاتح قرهباغ، جناب الهام علیاف است. من این روز را به تمامی مردم آذربایجان تبریک میگویم. امروز، روز تولد جناب الهام علییئو رئیسجمهور است. روز تولد فاتح قرهباغ، جناب الهام علیاف.
از تشویقهای شما بسیار سپاسگزارم! لطفاً یک تشویق بزرگ! یاشاسین آذربایجان! یاشاسین آذربایجان!" (لینک منبع)
پیشتر گفتهاند که یک یهودی میتواند راست یا چپ باشد، میتواند مؤمن به دین یهود یا آتئیست باشد، میتواند ثروتمند یا فقیر باشد، میتواند ساکن اسرائیل یا هر نقطه دیگر از جهان باشد، اما در هیچ شرایطی ممکن نیست که اسرائیل را دوست نداشته باشد. همین مطلب را میتوان درباره ترکهای آذربایجان و غیر آذربایجان ایران نیز گفت. این مردمان عشق و علاقه خود را به جمهوری آذربایجان در هر فرصتی با سخنان، اعمال و رویدادهای فرهنگی خود نشان میدهند. این پدیده نه تنها ربطی به علاقه به جدا شدن از ایران و امثالهم ندارد، حتی امری سیاسی نیست. چون صرفنظر از ماهیت سیاسی رژیمهای حاکم در دو طرف و اوضاع جهانی و سود و زیان یا جنگ و صلح، این رابطه محبتآمیز در دو سوی آراز نسبت به طرف دیگر، همچون یک اعتقاد فراگیر، فراجناحی، فراحزبی و فرامرزی همیشه وجود داشته است. در ایران، برای مقابله با این علاقه طبیعی و جلوگیری از بروز آن، نیاز به بودجه دولتی و اقدامات امنیتی وجود دارد.
بسیاری از رهبران و مأمواران رسمی آذربایجانیالاصل رژیم ایران، خودشان در انواع و اقسام مناسبتها نشان دادهاند که از این قاعده مستثنا نیستند. این مأموران آذربایجانیالاصل در میان کادرهای دستگاه دیپلماسی یا هر منصب رسمی دیگر در جمهوری مداحان، در ملاقات با نمایندگان جمهوری آذربایجان همیشه دنبال اولین فرصت و شرایط "امن" هستند تا عشق نامشروط خود به آذربایجان را (البته بدون به خطر انداختن موقعیت خود) اعتراف کنند. در جمهوری مداحان، هم برای پنهان کردن نمودهای این محبت، و هم برای راه انداختن کارناوال نفرت علیه جمهوری آذربایجان، بودجه دولتی و تمهیدات امنیتی لازم است.
زمانی در "مجله بررسی مسائل آسیای میانه و قفقاز" ارگان وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران طی مقالهای آمده بود که در کل تاجیکستان، یک ترانه هم نیست که در همه تاجیکستان مرسوم باشد. در صورتی که برعکس، یک ترانه یا یک ضرب المثل یا یک قصه و داستان وجود ندارد که در کل آذربایجان از دربند تا همدان مشترک نباشد. مهم هم نیست که این شهرها و کانونهای تمدن بشری کهن، تحت حاکمیت صفوی، افشار، قاجار، امپراطوری روسیه تزاری، یا رژیمهای شوروری، پهلوی یا رژیم فعلی اسلامی ایران باشد. "آذربایجان" به مثابه یک جهان فرهنگی مشترکاتی دارد. همانطور که طبعا مشترکاتی با بقیه جهان اسلام با بقیه ایران با بقیه قفقاز جنوبی و حتی قفقاز شمالی هم دارد و کسی منکر آن نیست. مهم این است که یک آذربایجانی، بدون دخالت عامل نیرومند ایدئولوژی، نمیتواند دشمن آذربایجان باشد.
در این میان بقول شاعر "علت عاشق ز علتها جداست" و علت اعمال زشت ذوب شدگان در ایدئولوژیهای نفرت (ولایی و ایرانشهری) از هویت و فرهنگ و موجودیت آذربایجان، موضوع دیگری است. رژیم پهلوی در شرایطی که مرز "آذربایجان ـ آذربایجان" نفوذ ناپذیرتر از مرز "آلمان ـ آلمان" در دوران جنگ سرد بود، نتوانست ذرهای در این رابطه عاشقانه دو سوی آراز خلل ایجاد کند. جمهوری مداحان هم از پس این کار بر نخواهد آمد. شعبه محلی این جمهوری در اردبیل حقیرتر از آن است بتواند نفرت ایدئولوژیک و سیاسی خود از جمهوری آذربایجان را حتی به یک نفر تزریق بکند.
امروز، جمهوری مداحان حتی از محور مقاومت خودساختهاش به دنبال سوازندان میلیاردها دلار ثروت مردم ایران و کشتار مردمانی بیشمار در خاورمیانه عربی، از همه کاخهای توهمی خودش بیرون رانده شده است و جالب است که همه سالهای توحش جمهوری مداحان، سالهای رشد و توسعه در جمهوری آذربایجان بوده است. علیرغم تمهیدات جمهوری مداحان برای ابدی کردن اشغال اراضی آذربایجان، این کشور موفق به احیای حاکمیت خود بر هر متر مربع از ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع از مساحت خود شده است. بخصوص بعداز حوادث تلخ اوکراین، همه متخصصان سیاست بین المللی در جماهیر سابق شوروی متوجه اهمیت سیاست مدبرانه جمهوری آذربایجان برای حفظ استقلال خود در برابر همه بازیگران بزرگ هستند.
اما، حتی در دورانی که بنظر میآمد که جمهوری آذربایجان امروزی از هضم رابع امپراطوری روسیه گذشته است و هنوز خبری از ثروت افسانهای نفتی باکو و آثار تمدنسازانه این ثروت بر زندگی مردم آن دیار نبود، این "عشق به آنسوی آراز"، قرص و محکم سر جای خود بود.
ميرزا يعقوب خان پدر ميرزا ملكم خان ارمنی، ۴۸ سال بعداز انعقاد پیمان ترکمنچای، در نامهاي به دنبال مشاهدات خود در آذربايجان جنوب آراز، به تاريخ اول دسامبر ۱۸۷۶ به شاهزاده فرهاد ميرزا معتمدالدوله، نسبت به وجود تمايل در ميان مردم آذربايجان جنوبي براي پيوستن به "نصف ملت و طايفۀ خود كه در ضل رعايت امپراتور [تزار روسيه] غنوده و در هر باب محسود اهالي ايران واقع شدهاند" خبر مي¬دهد. (رحيم رئيس نيا؛ ايران و عثماني در آستانه قرن بيستم، انتشارات ستوده، تبريز، ۱۳۷۴، جلد اول، ص ۱۸۸)
ترکان آذربایجانی و غیرآذربایجانی ایران جمعیت چند ده میلیونی متنوع از هر جهت هستند. میزان نزدیکی یا دوری آنان با رژیم حاکم بر ایران و نگاه سیاسی و اعتقادات دینی آنان حتما متفاوت است. اما چنانچه در نقل فوق دیدیم که حتی پیش از آنکه پروژه یکسان سازی رسمی برای ساختن دولت ملت تک زبانی و تک فرهنگی آریایی در ایران شروع شود، مهر آنسوی آراز را در دل داشتند. امروز که همه فرهنگ، زبان و هویت آذربایجان در ایران، طبق سیاست دولتی محکوم به آسیمیلاسیون و نابودی است، دلایل بیشتری برای عشق به آنسوی آراز دارند و این عشق چیزی بیشتر از سیاست و بیشتر از سیاست روز است. ترکان آذربایجانی و غیرآذربایجانی ایران با چشم غیر مسلح هم میبینند که، همه مؤلفههای فرهنگی و هویتی خود در حالی که در ایران در معرض نابودی هستند، که در آنسوی آراز در حال رشد و شکوفایی و کسب معروفیت در چهارگوشه جهان هستند. آن آذربایجانی که در طول عمر خود در جمهوری مهروورزی مداحان، شاهد بحث بود و نبود یک مدیر یا استاندار اهل سنت است، میداند که حتی در جمهوری اول آذربایجان در ۱۰۷ سال پیش، یهودیان و مسیحیان مقامات عالی کشوری از جمله پست وزارت داشته داشتند، اما همین آذربایجانی در عین حال شاهد راه افتادن ادواری کارزاهای اهانت به هویت و فرهنگ خود در ایران اسلامی هم هست و نتیجه این دو بام و دو هوای متضاد، چیزی نیست جز محکمتر شدن محبت به آنسوی آراز.
تاریخ
2025.01.07 / 15:55
|
نویسنده
علیرضا اردبیلی
|