بالا

اقیانوسی به نام بایاتی‌لار

صفحه نخست نویسنده
12 Punto 14 Punto 16 Punto 18 Punto

بایاتیلار، اقیانوسی هستند که فرهنگ، تاریخ، آداب و رسوم اجتماعی و فرهنگی، باورها و اعتقادات مذهبی و اجتماعی، تفکرات فلسفی، فرهنگ تُرکان و ادبیات و زبان تُرکی را از ازل تا ابد در خود جاری و ساری نموده و خواهد نمود.

غروب یک روز بهاری ( اوایل خرداد سال ۱۳۶۵ ) بود که همراه مادربزرگم به روستای زینل زئینال (روستایی در بخش چنگ الماس بیجار گروس) رفته بودم. آنروزها ۹ سالم بود. زنان جوان و دختران آبادی کنار چشمه ایستاده بودند با جامهایی در دست؛ آنها از روی ادب و احترام مادر بزرگم را با لقب و عنوان "دایی خاتینی" صدا می زدند...

مادر بزرگم بدون اینکه از وجود جامها در دستان زنان جوان و دختران آبادی سؤال کند، گفت: ایندی کی "سو دولدورموشوز جاملارا - گلین گئدگین داملارا"؛

زنان و دختران به همراه مادربزرگم به طرف تپه نسبتا بلندی که در کنار آبادی بود راه افتادند. من هم دنبال آنها... یکی از بایاتی های زیبایی که شنیدم همین بایاتی بود که توسط زنان و دختران آبادی زینل همخوانی می شد:

قیزلار چیخین داملارا

سو دولدورون جاملارا

تالواریمیز سوسوزدور

یالوارین ایماملارا

آنها با خواندن اشعار محلی و بایاتی ها به طرف تپه حرکت کردند و در بالای تپه آب‌های درون جامها را که از چشمه پُر کرده بودند به طرف آسمان پرتاب نموده و همزمان بایاتی ذیل را می خواندند:

چیخدیم ایوانا - باغا

سووُو تؤکدوم چاناغا

ها گؤزله‌دیم گلمه دی

گؤز قالدی یاغا-یاغا

مادر بزرگم می گفت: "منیم شیرین بالام، بو بیزیم آتا بابامیزدان قالان دبدیر( رسم) کی، بیزلره یئتیشیب. یاغیش اؤز وقتینده یاغماسا تزه گلینلر، قیزلار و خاتین لار نیّت ائله‌ییب، جاملاری بولاغ سویو ایله دولدوروب و اوجا یئره گئدیب سولاری گؤیه سپیب و آللاهدان یاغیش ایسترلر..."

در دهه های هشتاد و نود که سنندج بودم هر هفته به انجمن‌های ادبی حوزه هنری و ارشاد می رفتم با دو نفر از شاعران و نویسندگان خوشنام و معروف اهل قروه به نامهای استاد منصور دولتی و سرکارخانم غزاله اللهیاری آشنا شدم که اتفاقا شعر ترکی هم می سرودند و اهل بایاتی‌سُرایی و بایاتی‌خوانی هم بودند. مخصوصا سرکار خانم غزاله اللهیاری که برخی از بایاتی های شهر قروه را هم جمع آوری کرده بود. این آشنایی باعث شعله ور شدن بارقه‌های جمع آوری بایاتی های تُرکان گروس شد که ماحصل این آشنایی ها باعث شکل گیری، جمع آوری و چاپ کتابی شد تحت عنوان "گروس بایاتیلاری" که سال ۱۴۰۰ با کمک اساتیدی چون علی‌محمد بیانی و استاد گروس‌اوغلو به چاپ رسید.

بهار سال ۱۳۹۴ بود که برای جمع آوری بایاتی راهی روستای زینل شدم؛ حاصل این سفر ۵۰ بایاتی ناب شد که ذیلا تعدادی از آنها خدمت دوستان ارائه می گردد:

تالواریم آی تالواریم

قیرآت واریم بال واریم

یاردان آیری دوشه نی

اؤرگیمده تال واریم

***

چنگ آلماسام آغلارام

دامچی دان گؤل باغلارام

یارپیزلاری گول لری

سوواردیقجا یاغلارام

***

تالبار- تالبار گول تالبار

یاندیم اولدوم کول تالبار

بیر آی سنه قوناغام

سن بیر تاری گول تالبار

شبیه همین رسم در برخی از روستاهای کنار رودخانه قزل اوزن در منطقه افشارات نیز وجود داشت با این تفاوت که کاسه هایی که از آب چشمه ی آبادی پُر شده را به نیت طلب باران به سمت آسمان رودخانه قزل اوزن می ریختند و نهایتاً آبها به قزل اوزن باز میگشت.

تاریخ
2024.09.02 / 16:23
نویسنده
خلیل مختاری‌نیا
نویسنده
سایر اخبار

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن-شعوبی گری قرن چهاردهم

پان‌ایرانیسم یا پان‌فارسیسم؟ کدام‌یک صحیح است؟

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۴)

کریدور زنگه‌زور؛ هم به نفع توران هم به نفع ایران

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن-شعوبی گری قرن چهاردهم

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۳)

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن-شعوبی گری قرن سیزدهم

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۲)

شوونیسم فارسی و سرچشمه های آن-تلاش برای برتری زبان فارسی

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۱)

اخبار روز