بالا

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن- پیدایش شعوبی

صفحه نخست نویسنده
12 Punto 14 Punto 16 Punto 18 Punto

استاد علی بابازاده ایگدیر، از نویسندگان و فعالان دردآشنای آذربایجان جنوبی هست که، در راستای شناساندن چهره‌ی مرموز تفکر موسوم به پان ایرانیسم و شوونیسم فارسی به قشر جوان و جامعه تورکان ایران زحمات زیادی کشیده است. بخش فارسی سایت Axar.az به پاس خدمات این استاد گرانمایه، سلسله مقالات اینترنتی ایشان را درج و تقدیم می‌کند.

قسمت قبلی

قسمت سوم:

به نظر می رسد جنبش شعوبی گری پهلوی ـ فارسی بی آنکه نامی بر خود بگذارد، یا اقداماتی منظّم و هدفمند در پیش بگیرد، از همان نخستین سال های بعد از رحلت پیامبر خودنمایی کرده بود.

انتقال جمع کثیری اسیر ایرانی به نواحی عرب نشین و تحت ولاء درآمدن ایشان در بیوتات و قبائل و مشاهدۀ رفتارهای ظالمانه، انگیزه های مقابله و انتقام را ایجاد می کرده و در همان سال ها و سپس دهه های بعدی مجموعه اقداماتی از سوی موالی ایرانی بروز می کند، که می توان آنها را در چهارچوب اقدامات مقابله گرایانه، ملّی گرایانه و تلاش برای ابراز وجود و صیانت از هویّت خود ارزیابی کرد. با این وجود در این دوران با نام شعوبیّه به عنوان گروهی خاص با اهدافی تعریف شده مواجه نیستیم و کلمۀ «شعوب» بخصوص در عصر عمر به «اعاجم» اطلاق می شود. (رک. شعوبیّه ناسیونالیسم ایرانی، ص ۱۳۳)

در اینکه لفظ «شعوبیّه» از چه تاریخ و زمانی به معنای یک نحلۀ فکری و مخالف عرب استعمال شده، مدرک قطعی در دست نیست و ظاهراً میان سال های ۱۳۲ تا ۲۱۸ یا ۱۳۲ تا ۲۲۷ هجری قمری؛ یعنی، در عصر عبّاسی اوّل شایع شده است. (نهضت شعوبیّه جنبش ملّی ایرانیان در برابر خلافت اموی و عبّاسی ، ص ۲۰۰) برخی نیز اواخر قرن اوّل و نیمۀ نخست قرن دوم را سرآغاز فعالیت عیان این نحله معرّفی می کنند. (شعوبیّه ناسیونالیسم ایرانی، ص ۱۳۶) استعمال این کلمه در برخی کتب در بارۀ وقایع قبل از استعمال شعوبیّه در معنای شناخته شده، حکایت دیگری دارد.

اینکه ابوالفرج اصفهانی (نویسنده قرن چهارم) در کتاب «اغانی»، «اسماعیل بن یسار» (زیسته در قرن دوم) را شعوبی می خواند، مقصود این نیست که اسماعیل معاصر «هشام بن عبدالملک» اموی «شعوبی» خوانده می شد، بلکه منظور تطبیق مسلک اسماعیل بن یسار با عقیدۀ مشهور زمان ابوالفرج اصفهانی در عصر بنی عباس در قرن چهارم است. در پاره ای موارد نیز نویسندگان از لفظ «شعوبی» معنی غیر عرب را اراده می کرده اند. (نهضت شعوبیّه جنبش ملّی ایرانیان در برابر خلافت اموی و عبّاسی، صص ۲۰۱ ـ ۲۰۰)

شعبۀ پهلوی ـ پارسی مکتب شعوبیّه دارای ویژگی های خاصّی است که کمابیش آن را از شعوبی گری ملل دیگر متمایز می سازد. شعبۀ پارسی شعوبیّه بر اساس تألیفات موجود در این باره، در همۀ حوزه های علمی، فرهنگی و دینی نفوذ و حضور دارد. حضور و نفوذ فرهنگی شعوبیه در ادبیّات، تاریخ، تفسیر، حدیث، کلام، فقه، عرفان، موسیقی و باستان گرایی در حوزۀ تمدّنی اسلام و ایران قطعی است.

سردمداران شعوبیّۀ ایرانی

رهبری و سازماندهی اقدامات شعوبیان ایرانی بر عهدۀ اشرافیّت منعفت طلب و حسابگر این قوم بود و گذشت زمان نشان داد که این گروه به میزان خوبی از عهدۀ وظایف خود و مدیریّت امور برآمده و آنچه را در پی آن بود، کمابیش به سرمنزل مقصود رسانده است.

در اینجا سخن بر سر خوب یا بد بودن اهداف و آرمان ها و روش ها نیست، بلکه سر این است که گروهی در پی شکست در فکر جبران و کاستن از آثار شکست برمی آیند و می کوشند وظیفۀ خود را در باب حفظ میراث زبانی و فرهنگی و لطمه زدن به نیروی اشغال گر به انجام رسانند و تا حدود قابل توجّهی هم در این کار توفیق می یابند، هر چند که در جریان این امر صدمات غیر قابل جبرانی بر پیکرۀ اسلام، تاریخ و خاطرۀ قومی نوین و به اسلام گراییدۀ مردم وارد می سازند. (شعوبیّه ناسیونالیسم ایرانی، ص ۲۴)

این جریان به شدّت به اشرافیّت سازشکار ایرانی تکیه دارد. خواص ایرانی از قبیل اشراف شهری، زمین داران، مقامات مذهبی، عناصر حکومتگر، بقایای رژیم ساسانی و برخی اهل قلم و اهل دیوان طیف های مختلف این گروه سازشکار را تشکیل می دهند که با مشاهدۀ بر باد رفتن نظام ساسانی در تکاپوی حفظ منافع و موقعیّت خود به تدابیر لازم دست می یازند.

یک راه تظاهر به مسلمانی است، راه دیگر برخورداری از روش اعراب در ادارۀ سرزمین های مفتوحه است، که معمولاً اشراف و حاکمان محلّی سابق را به شرط اطاعت و قبول خراج در ادارۀ مناطق ابقا می کنند. (نهضت شعوبیّه جنبش ملّی ایرانیان در برابر خلافت اموی و عبّاسی، ص ۱۰۷) روش دیگر مواجهۀ نرم با فاتحان و تلاش برای تأثیرگذاری در اندیشه و عمل آنان است. در مواقعی هم برخورد نظامی اتّفاق می افتد. اشرافیّت ایرانی نقطۀ مرکزی اندیشۀ شعوبیّه است و به لطف برخورداری از قدرت مالی و دیوانی موفّق به برآوردن برخی آمال خود می گردد.

دوره های تاریخی شووینیسم فارسی

۱ ـ شووینیسم در عصر ساسانی

با وجود اینکه برخی از محقّقان حوزۀ شعوبی گری وجود پیشینۀ تاریخی مسئلۀ ملیّت در ایران را به دلیل گستردگی قلمرو و تعدّد اقوام، زبان ها و فرهنگ ها رد می کنند (شعوبیّه ناسیونالیسم ایرانی، ص ۲۱) با این وجود شواهد و قرائنی چند از وجود نوعی خودآگاهی قومی در میان گروهی از ساکنان فلات ایران حکایت می کند. گذاردن نامی بر این گروه کار دشواری است. برای این نام گذاری می توان از تعابیری چون: آریایی، ایرانی، عجم، یا فارس استفاده کرد، لیکن استفاده از هر کدام این نام ها مشکلات خاص خود را دارد.

استفاده از لفظ «آریایی» گذشته از اینکه با مشکل سابقۀ تاریخی و نقش عوامل سیاسی در پیدایی آن اصطلاح در دوران جدید مواجه است؛ بر گروه بزرگی از مردمان ساکن در گسترۀ بزرگی از آسیا و اروپا اطلاق می گردد و نمی تواند به عنوان یک اسم خاص در بارۀ گروه مورد نظر ما در تاریخ ایران به کار رود.

استفاده از لفظ «ایرانی» اقوام غیرفارس یا غیرپهلوی زبان را از دایرۀ شمول ایرانی بودن خارج می سازد. مدلول واژۀ «عجم» هم عموم مردمان غیرعرب هستند و اطلاق آن بر گروهی از مردم ساکن در فلات ایران نتیجۀ مصادرۀ این واژه از سوی شعوبیان برای برخی استفاده ها بوده است.

استفاده از کلمۀ «فارس» برای گروه مورد نظر هم با مشکلی به نام تعارض و تفاوت بین زبان پهلوی و فارسی دری مواجه می گردد. بر خلاف اعتقاد مشهور در تاریخ زبان فارسی در باب تقسیم دوران های تاریخ زبان فارسی به فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی دری؛ تناسب و سنخیّتی بین این زبان ها وجود ندارد و این همانندی و پیوستگی تنها در ذهن شعوبیان معاصر شکل گرفته است.

در این مبحث ما از دورانی سخن می گوییم که بنابر تاریخ رسمی موجود، زبانی موسوم به پهلوی در میان بخشی از مردم ایران مورد تکلّم بوده است. پهلوی زبان تکلّم گروه بیشتری از مردم ایران در قلمرو ساسانیان بوده و متکلّمین این زبان در عین حال حکومت و قدرت را هم در اختیار داشته اند. بر این مبنا باید برای نام گذاری آن قوم بخصوص ساکن در فلات ایران و دارندۀ خودآگاهی قومی از مردم «پهلوی زبان» استفاده کنیم و سرمنشأ پیدایی اندیشۀ ملّی گرایی در عصر ساسانی و دورۀ اسلامی را به این گروه منتسب نماییم.

با این بیان سؤال مهمّی در اذهان خوانندگان شکل می گیرد. اگر ناسیونالیسم رایج در فلات ایران در عصر ساسانی و اسلامی به پهلوی زبانان مربوط بوده باشد؛ در آن صورت تکلیف زبان فارسی و فارسی زبانان چه خواهدشد، چرا که بخشی از متون شعوبی در دوران اسلامی به زبان فارسی نوشته شده است و ما امروزه هم در ایران با شووینیسم فارسی مواجه هستیم.

ادامه دارد...

تاریخ
2024.09.06 / 14:20
نویسنده
Axar.az
نویسنده
سایر اخبار

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن-شعوبی گری قرن چهاردهم

پان‌ایرانیسم یا پان‌فارسیسم؟ کدام‌یک صحیح است؟

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۴)

کریدور زنگه‌زور؛ هم به نفع توران هم به نفع ایران

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن-شعوبی گری قرن چهاردهم

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۳)

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن-شعوبی گری قرن سیزدهم

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۲)

شوونیسم فارسی و سرچشمه های آن-تلاش برای برتری زبان فارسی

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۱)

اخبار روز