صفحه نخست نویسنده |
ما تورک هستیم، هیچکس را دشمن نمیداریم و نمیدانیم. مگر آن که کسی ما را دشمن بدارد و یا بداند!
دیگران باید به خود بپردازند، ببینند که ما را دشمن میدانند و یا دوست؟ اگر ما را دوست خود بدانند، مطمئن باشند که ما دوست آنها هستیم و اگر ما را دشمن بدارند و یا بدانند، باز مطمئن باشند که ما نیز با آنها چنین هستیم. دشمن ما را نه ما که طرف مقابل ما تعیین میکند. اگر کسی تورکها را دشمن خود بداند، دیگر چه خصایصی دارد، چگونه است، چه زبانی دارد، تابعیت کدام کشور است، دور است و یا نزدیک، مؤمن است یا کافر، عاقل است یا کمعقل، معمم است یا کلاهی، مستخدم دولت است یا رئیس دولت، نماینده است، یا مجری تلویزیون یا خواننده و یا شاعر، کسانی که خود را ضدتورک بدانند، مطمئن باشند که ما نیز دشمن آنها هستیم، والسلام شد تمام.
صفتها و شغلها و درجات کوچکترین اثری در این واقعیت ندارد.
در طول بیش از نیم قرنی که من مینویسم و فعالیت اجتماعی دارم، همواره سعی کردهام که ملل ایران را برابر و واحد بدانم و در یکپارچگی این ملل بکوشم. الآن نیز در پی این خواسته هستم. اما همواره ناامید شدهام. در جلسهای گفتم و در مقالهای نوشتم که اگر کسی را از فارسها میشناسید که تمام مردم را برابر بداند و سایر ملل ایران را هم صاحب حق و حقوق بداند، معرفی کنید و از من جایزه بگیرید البته غیر از فرج سرکوهی.
وقتی نفر دومی وجود ندارد، به این معنی است که الیتها و روشنفکران این قوم در ساخت و پاخت و دوخت و دوز این جامعه نقش دارند، و نقش آنها تجزیهطلبانه و رو به سوی واگرائی است، اینها از کی و چه کسی گله دارند؟
ببینید، خزعبلات و چرندیات، نمیدانم کی زود آمد، کی دیر آمد، چه کسی از غرب آمد و چه کسی از شرق آمد و کلی اراجیف ساخت شوونیستهای بیهنر و قوچانیهای بیثمر، نه در انسانیت کسی و نه تابعیت فردی، هیچگونه اثری ندارد و جز کینه و عداوت و واگرائی از آن کاری نمیآید.
من تعجب میکنم اگر کسی یک موجودیتی را دشمن میداند و هیچگونه حق و حقوقی به آن قائل نیست، چرا وقتی از طرف ساکنین آن جغرافیا حرف از جدائی و استقلال میشنود، آتش میگیرد و میخواهد ساکنین آن را جزغاله کند؟ من یا بلوچ را دوست دارم و یا دشمن، اگر دوست دارم، بدیهی است که نمیخواهم از مام وطن جدا بشود، ولی اگر دشمن میدانم باید از جدا شدن آنها خوشحال بشوم. اگر تورکها را دوست میدانید، باید عین حق و حقوقی که شما دارید، به آنها هم قائل بشوید. و اگر دشمن خودتان میدانید، باید از جدائی ما خوشحال بشوید. هان! فقط در یک مورد ممکن است، وضعیت شما قابل فرض باشد:«ما تورکهای آذربایجان را دشمن میداریم ولی خاک زرخیز آذربایجان را از دست نمیدهیم»! زرت ممو توکانچی!
ملتها با جنگ و کشتار تمام نمیشوند، کشتوکشتارهای قاره اروپا نشان آن است. جنگهای سی ساله، جنگهای صدساله و در نهایت پذیرش هم، یا باهم و یا جدا از هم، انسانها حق و حقوق ملی و سرزمینی دارند. ملتها با کشتار تمام نمیشوند، ملتها یا باید راه صلح را برگزینند و یا باید راه صلح را برگزینند، راه دیگری برای زندگی وجود ندارد.
تاریخ
2024.09.07 / 16:50
|
نویسنده
عیسی نظری روزنامه نگار - حقوقدان
|