بالا

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما-محمودافشار یزدی

صفحه نخست نویسنده
12 Punto 14 Punto 16 Punto 18 Punto

استاد علی بابازاده ایگدیر، از نویسندگان و فعالان دردآشنای آذربایجان جنوبی هست که، در راستای شناساندن چهره‌ی مرموز تفکر موسوم به پان ایرانیسم و شوونیسم فارسی به قشر جوان و جامعه تورکان ایران زحمات زیادی کشیده است.

بخش فارسی سایت Axar.az به پاس خدمات این استاد گرانمایه، سلسله مقالات اینترنتی ایشان را درج و تقدیم می‌کند.

این قسمت: محمود افشار یزدی و زبان ترکی

ـ دکتر محمود افشار را تقریباً همۀ هویت گرایان می شناسند. او عقیده داشت برانداختن زبان ترکی و جایگزینی زبان فارسی در آذربایجان باید به دست خود آذربایجانی ها انجام گیرد. افشار می نویسد: «بايد حتماً اين كار به دست خود آذربايجانی‌ها صورت گيرد، چه آنان كه در آذربايجان سكونت دارند؛ چه آنها كه در تهرانند، يا مانند من نسلي بر آنها گذشته كه در شهرستان‌هاي ديگر متوقّفند. » ( زبان فارسی در آذربایجان، ج ۱، ص ۲۹۰ )

دليل اين پيشنهاد خيلي روشن است. پيش بردن چنين سياسي به دست آذربايجاني موجب مقاومت و اعتراض كم‌تري مي‌شود. در اين روش به قول خود آذربايجاني‌ها «مار به دست ديگري گرفته مي‌شود.» و خطري براي طرّاح اين سياست وجود ندارد و چون مبلّغ خودش آذربايجاني است تأثيرگذاري بيشتري دارد و موجب پذيرش بيشتر از جانب{دیگر} آذربايجاني‌ها مي‌شود. متأسفانه از اين نوع شخصيّت‌ها كه داوطلبانه مبلِّغ بي‌هويتّي خود و مردم خود مي‌شوند در ميان ما آذربايجاني‌ها كم نيستند! بسياري از اينها اسم و رسمي هم دارند. اينكه چرا تعداد كثيري از روشنفكران آذربايجاني اين‌گونه با خويشتن خويش به دشمني برمي‌خيزند دلايلي دارد. دلایل این کار متعدّد هستند، امّا یک دلیل مهم تر است.

زنده‌ياد دكتر علي شريعتي در توصیف حال و روز روشنفکران نکته ای را بیان می دارد که به مقدار زيادي رساست و بيان كنندة حال و روز روشنفكران از زبان و اصل و نسب بريدة آذربايجاني است. او می گوید :

«وقتي يك نفر روشنفكر با خويشتن مي‌گسلد و اين خويشتن عبارت از تاريخ و فرهنگ و سنّت و زبان و ادب و محتواي معنوي ملّت يعني مليّت وي است و ناچار خلأ وجودي خود را با محتواي فرهنگي ديگري پرمي‌كند، انساني بيگانه با خويش مي‌شود و اين «غير» همچون «جنّ» در ماهيّت و شخصيّت ملّي او رسوخ و حلول مي‌نمايد و آنگاه او عوضي نظر مي‌دهد و راه را هم عوضي انتخاب مي‌كند و عوضي عمل مي كند. چون به تعبير عاميانه امّا پرمعني، او به راستي يك «آدم عوضي» است. چنين آدمي فرق نمي‌كند كه يك تحصيل‌كرده باشد يا فقط متجدّد، ماركسيست باشد يا ليبراليست، دست چپي باشد و يا دست راستي، اين ماركها همه به مثابة برچسب‌هايي است بر ظرفي كه درونش هيچ چيز ندارد.»

شاید مخاطبان گرامی، دکتر محمود افشار یزدی را بشناسند. مردی با ثروتی فراوان و تا حدودی افسانه ای و دارای دکترای حقوق که نزدیک به یک قرن زیست و در سال ۱۳۶۲ سر به زمین گذاشت. او اصالتی تُرکی داشت و از افشارهای ساکن در یزد بود. لیکن از عنفوان جوانی راه ضدیّت و دشمنی با زبان ترکی را در پیش گرفت و تا پایان عمر خود به این مشی خود پایبند ماند. زمانی هم که می‌خواست سر خود را بر زمین بگذارد با تأسیس بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، کاری کرد که راه و روش او استمرار یافته و به نام تحکیم وحدت ملّی و تعمیم زبان فارسی روند فعالیت فرهنگی و سیاسی علیه زبان ترکی و تراشیدن شناسنامۀ جعلی برای زبان و فرهنگ آذربایجان همچنان ادامه پیدا کند. دکتر محمود افشار قریب هفتاد سال جزء عقبه‌های فکری جریان ترکی ستیزی در ایران بودو بدین خاطر در اینجا بی مناسبت نمی دانم فرازهایی چند از سخنان ترکی ستیزانۀ او را در معرض دید مخاطبان محترم قرار دهم.

۱ ـ «اگر اختلاف‌هايي كه از حيث زبان، لهجه، لباس و ديگر تفاوت‌هاي ظاهري يا باطني ميان بخش‌هاي مختلف كشور وجود دارد؛ كاسته شود، وحدت ملّي كه اساس قدرت دولت و موجب بقاي ملّت به معناي سياسي كلمه است؛ كامل‌تر مي‌گردد و استقلال و تماميّت كشور از خطرهاي مضمحل كنندة خارجي مصون مي‌ماند.» ( زبان فارسي در آذربايجان ص ۲۷۵ )

۲ ـ « براي نگهداري و ترويج و تعميم زبان فارسي در سراسر كشور، مخصوصاً زنده كردن آن در آذربايجان كه بسيار مهم و در خور كوشش است؛ بايد فكري كرد.»( همان ص ۲۸۰ )

۳ ـ « اگر مردم آذربايجان توانستند روزنامه‌هاي تركي را به آساني بخوانند و به تركي چيز بنويسند و شعر بگويند؛ ديگر چه نيازي به فارسي خواهند داشت. مسلّم است كه تا اين اندازه هم كه امروز زبان فارسي در آذربايجان رايج هست از رواج خواهد افتاد.» ( همان ص ۲۸۴ )

۴ ـ «نگارنده با آموختن پنج دقيقه زبان تركي هم در هر مدرسه يا دانشگاه آذربايجان مخالفم.» ( همان ص ۲۸۸ )

۵ ـ « تركي در ايران از تُركتازي به وجود آمده است. اين زبان در چند قرن پيش به طور مهاجم وارد كشور شده و قسمتي از خاك وطن عزيز ما را گرفته است و هيچگاه لهجة بومي نيست و زبان ملّي نتواند بود. مهمان ناخوانده و مزاحم است ! ... مهماني است كه به ناموس وطن دست‌درازي كرده، زيرا زبان ملّي ناموس وطن است و با مقدّرات ملّي هم‌اكنون بازي مي‌كند! وجود آن ممكن است به جاي غرور ملّي كه هر ملّت زنده بايد داشته باشد غرور محلّي كه براي وحدت ملّي زيان‌آور است؛ ايجاد كند.» ( همان ص ۲۸۹ )

۶ ـ «تفاوت زبان تركي كه در قسمت مهمّي از مملكت حرف زده مي‌شود و كلمات عربي كه داخل در زبان فارسي شده اين است كه تركي چون مهاجماني دشمن از خارج به حال يورش به درون وطن ما آمده و نقاطي را تصّرف كرده، فتنه‌انگيزي مي‌كند و قوا و پشتيباناني هم در بيرون سرحدّات دارد كه هر زمان ممكن است به او كمك برسانند، ولي كلمات عربي مانند مهاجراني هستند كه در زبان فارسي داخل گرديده، حقّ توطّن يافته و چون مهاجرين كه به كشوري مي‌روند و تبعيّت آن كشور را مي‌پذيرند و بعد از يكي دو نسل هم با ساير افراد بومي تفاوتي ندارند؛ مي‌باشد.» (همان ص ۲۹۰ ـ ۲۸۹ )

۷ ـ «من نمي‌گويم استعمال زبان تركي را در آذربايجان قدغن كنند كه زحمتي براي مردم كنوني آن ايجاد شود، ولي مي‌خواهم آموزش زبان فارسي را اجباري و مجّاني و عمومي نمايند و وسائل اين كار را فراهم آورند تا در ظرف سه سال يا زودتر همة مردم بدون استثنا هر دو زبان را بدانند. پس از آن كم‌كم و خودبخود كلمات فارسي به قدري در لهجة تركي داخل خواهد شد كه اقلّاً صدي شصت آن فارسي خواهد بود و اين نسبت روز به روز زيادتر مي‌شود تا به صدي هفتاد برسد و دو زبان يكي خواهد شد، چنان‌كه فارسي امروز ما با عربي مخلوط است و خطر ملّي هم ندارد. اگر اين سياست فرهنگي را دولت بپذيرد و ملّت هم كمك نمايد، چه در آذربايجان و چه ساير شهرستانها، براي من ترديدي نيست كه بي‌هيچ زحمت و دردسري براي هيچ‌كس و مخالفتي از هيچ‌كجا به مقصود خواهيم رسيد، بي‌آن‌كه آذربايجاني‌ها احساس كرده باشند بعد از پنجاه سال به زبان فارسي ناحية خودشان كه بايد آن را لهجة « آذري تازه » خواند؛ صحبت خواهند كرد.» ( همان ص ۲۹۰ )

۸ ـ « بايد حتماً اين كار [تغییر زبان ترکی به فارسی] به دست خود آذربايجانيها صورت گيرد، چه آنان كه در آذربايجان سكونت دارند؛ چه آنها كه در تهرانند، يا مانند من نسلي بر آنها گذشته كه در شهرستانهاي ديگر متوقّفند.» ( همان ص ۲۹۰ )

۹ ـ « من مي‌دانم كه دشمنان ايران از اختلاف لفظي فارس و ترك كه اصلاً مورد و معني ندارد براي تلقينهاي‌ بي‌جا تبليغاتي كرده و مي‌كنند و به همبن جهت بايد از استعمال كلمة ترك ـ كه اسم ملّتي ديگر است ـ بر آذربايجاني خودداري شود. مگر كسي به آمريكائي چون زبانش انگليسي است ؛ مي‌گويد: «انگليسي» ، يا اگر بگوييد تودهني از خود امريكائي نخواهد خورد ؟ بايد آذربايجاني هم مانند آمريكائي ـ في‌المثل ـ اگر كسي او را ترك حطاب كند ؛ سزايش را بدهد . » (همان ص ۲۹۱ )

۱۰ ـ « مطلب از دو حال خارج نيست : يا آذربايجاني ايراني هست يا نيست. اگر هست ترك نمي‌تواند باشد!» ( همان ص ۲۹۱ )

۱۱ ـ «زبان امري عارضي است همانگونه كه سابق در تبريز زبان عمومي لهجة ايراني آذري بوده و امروز تركي است باز هم روزي لهجة آذري نو در آنجا رايج خواهد شد.» ( همان ص ۲۹۱ )

۱۲ ـ «زبان فارسي ـ يعني زبان ايراني ـ زبان خود آذربايجان است كه چندي است فراموش شده، زبان خارجي نيست كه كسي بخواهد به آنجا تحميل كند. آذربايجانيان بايد خودشان پيشقدم شده و زبان ملّي خود را رواج دهند تا كم‌كم تركي كه خارجي است برود. اگر اهالي تبريز، اردبيل، خوي، زنجان، رضائيّه و ديگر نقاط خود را به تمام معني ايراني مي‌دانند و نمي‌خواهند روزي سرنوشت گنجه و شيروان را داشته باشند بايد خود را هم به تمام معني ايراني كنند.» ( همان ص ۲۹۱ )

۱۳ ـ « همان گنجه و شروان كه نظامي و خاقاني از آن برخاسته‌اند دويست سال پيش نسبت به مادر وطن ، حال همان فرزندي را داشتند كه اكنون آستارا و مرند دارند . وقتي آن شهرها را دولتي بيگانه گرفت ، چون زبانشان فارسي نبود زود توانستند آنها را از ما جدا و به خود بچسبانند.» ( همان ص ۲۹۱)

۱۴ ـ « خوبي كار در اين خواهد بود كه اهل تبريز و ديگر شهرهاي ايران كه زبان مادري محلّي آنها غير از فارسي است ؛ خود پيشقدم شوند ، و صميمانه و معتقدانه در ترويج زبان فارسي ناحية خود بكوشند تا تصوّر هيچ‌گونه تحميلي نرود.» ( همان ص ۵۱۷ )

پایان.

تاریخ
2024.09.25 / 12:57
نویسنده
علی بابازاده ایگدیر
سایر اخبار

ترکی زبان مشترک ایران، آذربایجان و ترکیه

شاخصه شخصیت اجتماعی در چیست؟

زمستان ایرانشهر در بهار خاورمیانه

ایران در آستانه تحولی عظیم!

تورکی هنر است / قسمت ۳۶- مثلث

۲۱ آذر ۱۳۲۴ شمسی، روز "نجات آذربایجان"! - ویدئو

"نرود میخ آهنین در سنگ"

بشار اسد مسلمان شیعه، روی هیتلر را سفید کرد

نبرد واژه‌ها قسمت پایانی- ۲/۲

تورکی هنر است/ قسمت ۳۵- مژده

اخبار روز
Template fa/footer not found. FILE: /home/axaraz/www/classes/tpl.class.php, CLASS: tpl, LINE: 61