صفحه نخست نویسنده |
استاد علی بابازاده ایگدیر، از نویسندگان و فعالان دردآشنای آذربایجان جنوبی هست که، در راستای شناساندن چهرهی مرموز تفکر موسوم به پان ایرانیسم و شوونیسم فارسی به قشر جوان و جامعه تورکان ایران زحمات زیادی کشیده است.
بخش فارسی سایت Axar.az به پاس خدمات این استاد گرانمایه، سلسله مقالات اینترنتی ایشان را درج و تقدیم میکند.
عبدالعلی کارنگ نویسنده، مترجم، ادیب و خوشنویس معاصر آذربایجان است. با وجود معاصر بودن کارنگ، منابع در بارۀ سال تولّد و حتّی سال درگذشت وی تواریخ متفاوتی را ذکر کردهاند. غلامرضا طباطبائی مجد نویسندۀ کتاب «نام آوران آذربایجان در سدۀ ۱۴» تاریخ ولادت او ۱۳۰۰ شمسی و تاریخ درگذشت او را ۱۳۵۷ نوشته است. این در حالی است که ولادت در سال ۱۳۰۲ و در گذشت در سال ۱۳۵۸ در بارۀ این نویسنده شهرت بیشتری دارند و آقای طباطبائی لااقل در ضبط تاریخ درگذشت عبدالعلی کارنگ دچار لغزش شده است. چرا که در بارۀ زمان درگذشت وی، غلبه با ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ است.
عبدالعلی کارنگ در کوچۀ مقتدر محلۀ دَوَچی تبریز به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدارس رضوان و سعدی گذراند و سپس برای تحصیل در رشتۀ ریاضی به دانشسرای مقدّماتی پسران راه یافت. او در سال ۱۳۲۰ به استخدام آموزش و پرورش درآمد و سپس در رشتۀ زبان و ادبیّات فارسی و علوم تربیتی از دانشگاه تبریز مدرک کارشناسی گرفت و برای ادامۀ تحصیل به تهران و بعداً استانبول رفت، ولی به دلیل نارضایتی مادر از دوری تنها فرزندش، دورۀ دکتری در ترکیّه را نیمه تمام رها کرد و به تبریز بازگشت و به تدریس در مراکز آموزش عالی این شهر مشغول شد. کارنگ از اعضای «انجمن آثار ملّی ایران» و از بنیانگذاران «کتابخانۀ ملّی تبریز»، «انجمن خیریۀ تبریز» و «مؤسّسۀ انتشارات فرانکلین» شعبۀ تبریز بود.
وی علاوه بر ترکی آذربایجانی و فارسی، به جهت آشنایی با زبانهای انگلیسی، فرانسوی، روسی، عربی و ترکی استانبولی، آثار ترجمهای متعدّدی از خود به یادگار گذاشت.
کارنگ پس از مرگ مادرش، به سبب آسیب روحی وارده در روز سهشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ در تبریز درگذشت و در گورستان محلۀ قوم تپه دفن گردید. جسد وی بعد از ۱۹ سال، در سال ۱۳۷۷ به قطعۀ هنرمندان وادی رحمت تبریز منتقل گردید.
عبدالعلی کارنگ به موازات اشتغال در حرفۀ معلّمی به تحقیق و تألیف هم پرداخت. حاصل این فعالیت فرهنگی او تدوین تعداد قابل توجّهی کتاب، مقاله و ترجمه بود، که عدد آنها به حدود صد مورد بالغ گردید. در میان کتب تألیفی او «آثار باستانی آذربایجان»، «تاتی و هرزنی دو لهجه از زبان باستان آذربایجان»، «ابنیه و آثار تاریخی مراغه»، «تاریخ تبریز» (ترجمه، نوشتۀ ولادیمیر مینورسکی) و «تصحیح قسمت تبریز وقفنامۀ ربع رشیدی» از شهرت و اهمیّت بیشتری برخوردار بودند.
کارنگ بر تعدادی کتاب تألیف شده از جانب دیگران از قبیل: «بحثی در بارۀ زبان آذربایجان»، «حیدربابایه سلام»، «قیام آذربایجان و ستارخان»، «هفت شهر نظمی» و «وحدت و تنوّع در تمدّن اسلامی» مقدّمه نوشته است.
این نویسنده تعدادی مقاله نیز تدوین کرده و آنها را در نشریاتی چون یغما، نشریۀ زبان و ادبیات فارسی، نشریۀ فرهنگ ایران زمین، نشریۀ آموزش و پرورش و نشریۀ بررسی های تاریخ به چاپ رسانده است. مقالاتی چون: «اشارتی به تحوّل خط در آذربایجان»، «مرند و آثار تاریخی آن»، «آثار صفویه در آذربایجان»، «بقعۀ شیخ شهاب الدّین اهری نمونهای از بناهای عصر صفوی»، «یک سند تاریخی»، «قدیمترین مأخذ در بارۀ نام تبریز»، «مراغه» (ترجمه، نوشتۀ ولادیمیر مینورسکی)، «کتاب دده قورقورد» و «تاتی و کرینگان» که در رابطه با تاریخ و فرهنگ و مسائل زبانی آذربایجان نگاشته شده اند، از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
در نوشتهها و تألیفات عبدالعلی کارنگ، گونهای آذربایجان گرایی، علاقه به تعیین حق و سهم آذربایجان در تاریخ، فرهنگ و هنر ایران، یا برجسته ساختن جایگاه آذربایجان در ساختار گذشته و حال ایران به چشم می آید و از این نظر می توان او را با دکترمنوچهر مرتضوی مقایسه کرد. این رویکرد در نگاه اول پسندیده جلوه می کند، لکن اشکالات مهمّی در نوع نگاه و اندیشۀ نویسنده نهفته است که، بر نوشتههای او سایه انداخته و موجب مخدوش شدن اعتبار علمی نوشتهها و کمرنگ شدن عناصر صداقت و سندیّت در آثار وی در رابطه با آذربایجان می گردد.
تمایلات نژادگرایانه و تحلیل و تفسیر گذشتۀ آذربایجان بر این اساس، اعتقاد به زبان موسوم به «آذری» برای گذشتۀ آذربایجان، فارسی گرایی و در نهایت ناحق پنداری تداول زبان ترکی در آذربایجان و مضافات آن از جملۀ عواملی هستند که، رنگی از تصنّع و حکیم فرموده بودن بر چهرۀ نوشتههای کارنگ در رابطه با آذربایجان می پاشند.
عبدالعلي كارنگ با وجود آذربايجاني بودن، به سبك و سياق ديگر شبه محقّقان خدمتگزار سیاست شاهنشاهی در آن روزگار، تلاش ادبي و علمي خود را مصروف نفي زبان و هویّت قوم خود و اثبات ديگران كرده است. فعاليت ادبي كارنگ اندکی قبل از شهريور ۱۳۲۰ آغاز ميگردد، لكن بخش عمدة نوشتهها و آثار او در دورة سلطنت محمّدرضا پهلوي به رشتة تحرير درآمده است.
كارنگ را بايد از جملة پيروان و مبلّغان اوّليّة كسروي به حساب آورد. وي اندكي بعد از مرگ كسروي كتابي با عنوان «تاتي و هرزني دو لهجه از زبان باستان آذربايجان» را در ادامة كشف و شهودها و آذري بازي كسروي تأليف كرد، ليكن به خاطر برخي ملاحظات چاپ آن را چند سالي به تأخير انداخت. نه سال بعد از مرگ كسروي در تير ماه ۱۳۳۳ كتاب مذكور را به چاپ رساند، تا نام خود در جرگة نخستين پيروان كسروي به ثبت برساند.
وي در همان سال يا سالي بعد از آن جزوه اي با عنوان «خلخالي، يك لهجه از آذري» را منتشر ساخت. اين پايان كار نبود و در سال ۱۳۳۴ مقالة «تاتي و كرينگان» از مطلع طبع اين حضرت سر زد و در نشريّة دانشكدة ادبيّات دانشگاه تبريز به چاپ رسيد. ماحصل آراي وي در نوشتههايي از اين نوع نفي ريشهدار بودن تركي در آذربايجان و اثبات زباني موهوم و مجعول با عنوان «آذري» است كه به هر روستا ميرسد، نامي تازه مييابد.
عبدالعلی کارنگ در کتاب «تاتي و هرزني دو لهجه از زبان باستان آذربايجان» از اشتباه خود در انتشار پنج نسخة ماشين شده از رسالة تاتي در بهمن ماه ۱۳۲۹و سوء استفاده و ناجوانمردي يك عدّه فضل فروش و از طرف ديگر اصرار جمعي از دانشمندان برای چاپ رساله به منظور حفظ آن از اقتباس و استراق دیگران سخن می گوید. مرحوم دكترحسين محمّدزاده صديق در بارۀ چاپ کتاب «تاتي و هرزني دو لهجه از زبان باستان آذربايجان» عبدالعلی کارنگ، مینویسد:
«معلوم ميشود كه وي در سال ۱۳۲۹ اين به اصطلاح "تحقيقات" خود را در شمارگان محدودي جهت خوشايند سياستگزاران تركيستيزي چاپ كرده بود و چون هنوز اوضاع سياسي ايران ثبات نداشت و نميدانست كه نان را به كدام نرخ بايد خورد، از چاپ آن خودداري ميكرد، امّا بعد از كودتاي ۲۸ مرداد نرخ نان معلوم شد و او يك سال بعد اين اثر را منتشر ساخت. » (فرضية زبان آذري و كسروي، دکترحسین محمّدزاده صدیق، تهران، انتشارات تکدرخت، چاپ اوّل، ۱۳۸۹، ص ۱۰۱)
ادامه دارد...
تاریخ
2024.10.15 / 13:54
|
نویسنده
Axar.az
|