"پان ایرانیست ادامه دهنده جنایات محمود افغان، جانی‌ترین چهره تاریخ"

قسمت قبلی

کریم‌خان نتوانست اقتدارش را بر همه ممالک تحت اقتدار نادر شاه گسترش دهد و اکثریت بئیگهای آذربایجان نیز در مخالفت با او استقلال عمل خود را حفظ نمودند. از آنجا که بعد از صفویان اقتدار دست یکی از طوایف قیزیلباش‌های متحد شاه اسمایل یعنی طایفه افشار رسیده بود.

بعد از افشاریان نیز قاجاریان یعنی دیگر طایفه قیزیل باش متحد شاه اسماعیل اقتدار را بدست میگرفتند که با کریم‌خان رئیس طایفه زندیان ایرانشهری روبرو شدند.

حاج حسن خان قاجار از آنجا که انتظار نداشت کریم‌خان تحت حمایت آنتی تورکهای بین المللی بر او غالب آید، تدارک گسترده‌ای ندیده بود. بنا بر این در شیراز شکست خورده و توسط زندیان کشته شد.

در این نبرد آقا محمد خان فرزند ارشد کریم‌خان دستگیر و به اسارت کریم درآمد. کریم‌خان از آنجا که تورکهارا دشمن خود میپنداشت از هر گونه شکنجه بر علیه تورکها ابایی نداشت! بنا بر این دستور داد تا آقا محمد خان را آخته کنند. جهت شکنجه روحی روانی جنب حرمسرا نگه دارند و راهش را از حرمسرای کریم‌خان که پر از زنان و دختران زیبارو بود گذاشتند! کریم‌خان نام آذربایجان را حذف و نام ایرانشهر را به حومه قلمرو خود گذاشت.

البته که وحشت امپریالیسم از نام آدربایجان در دوره تشکیل قیزیلباش‌ها شروع و در دوره شاه عباس بیشتر شده بود و در تلاش نابودی و حذف این نام و ملتش بودند! (مثل امروز و دوران پهلوی) در آن دوران امپریالیسم هنوز تاریخ سازی برای آذربایجان و ممالک محروسه را شروع نکرده بودند. بئیگها و رجال سیاسی اجتماعی هنوز خود باخته نشده بودند.

بنابراین، با اینکه آقامحمدخان در اسارت بود دیگر وارثین حاج حسن خان قاجار جهت نجات خانشان از اسارت و گرفتن اقتدار آذربایجان بدست خود در تلاش بودند. با توجه به اینکه کریم‌خان در یکی از سخنرانیهای خود در کنار آقامحمد و خطاب به او اعلان کرده بود دیگر اجازه نخواهیم داد تورکها قد علم کرده و صاحب اقتدار شوند و آنها باید تابع و تحت نفوذ ما باشند.

آقامحمد خان نیز همواره در تلاش اثبات عکس آرزوی کریمخان بود. در هر حال با مریضی کریم‌خان آشفتگی در دربار شروع شد و آقا محمد خان توانست از زندان کریمخان فرار کرده به ایل و تبار خود بپیوندد. جنگاوران قاجار بدون توقف بسوی شیراز حرکت کردند و با شکست زندیان ‌به احترام پدرش که علاقه خاصی به ییلاقهای شمال تهران داشت تهران را پایتخت خود نمود و سر بریده کریم‌خان را آورد زیر پلکان سرای خود دفن کرد تا هر بار از پلله ها بالا پایین رود پا روی سر او بگذارد. در روز اول روی همان پلله که سر کریم زیر پایش بود رو به سران و اطرافیانش اعلام کرد هر کس با تورکها دشمنی نماید مثل کریمخان عاقبت زیر پاههای تورکها له خواهد شد.

ادامه دارد...