جهان دوباره در شُرف تغییر و تحولات بزرگی قرار دارد و دوباره شاهد جنگها، صلح‌ها و تقسیمات ارضی-مرزی ، و شکل گیری ساختارهای جدیدی خواهیم بود.

در مقالات قبلی از نظر روایت‌های دولتها و روایات ایدئولوژیک و مذهبی به موضوع درگیریهای موجود در خاورمیانه پرداختم. چون وظیفه من این است که بر همه طبقات جامعه اهمیت قائل باشم و یک موضوع را از ابعاد متعدد به بررسی بگذارم.

ولی نظر خودم این است همه این روایتها، همه توصیفات، توجیهات و علتها، زیرمجموعه یک دلیل بزرگتر هستند.

در این نوشته میخواهم با پرسش گری آغاز کنم و خلق پرسش متعاقباً بحث را وارد سوال فلسفی- نگرش عقلی و منطقی و بررسی علمی میکند. از این طریق میتوان دقیق ترین روشن و کامل ترین پاسخ و فهم را درباره یک مسئله کسب کرد.

قبل از شروع همه این جنگها حتی قبل از جنگ روسیه و اوکراین از یک موضوعی به نام یکپارچگی تمدنی بحث کرده بودم و الان به استدلال و اطمینان کامل در این مورد رسیده ام.

سوال این است: ایران چرا با اسرائیل وارد خصومت شده و دقیقاً به چه دلیلی میخواهد فلسطین را آزاد بکند؟

بالعکس، اسرائیل چرا با وجود اطلاع از تحرکات و فعالیتهای حماس از حادثه ۷ اکتبر جلوگیری نکرد و وارد چنین بحران و جنگ بزرگی شد؟

آمریکا چرا از اسرائیل حمایت میکند؟

تورکیه، عربستان و سایر اعراب از فلسطینی‌ها دفاع میکنند؟

آذربایجان چرا میخواهد کریدور زنگه‌زور را عملی سازد؟

چرا چین میخواهد تایوان را تصرف کند؟

روسیه چرا وارد اوکراین شد؟

و سایر کشورها چرا وارد ریسکها و جدل‌های خطرناک میشوند؟

چرا انگلیس دوباره میخواهد وارد هند شود؟

چرا فرانسه در فکر بازگشت به مستعمراتش است؟
و...
واقعیت این است که همه این دولتها فقط برای یک هدف در تلاش هستند که شرح خواهم داد.

جهان قدیم در جنگ جهانی اول پایان یافت. در جهان قدیم یک شاه راه معروفی وجود و یک سری کانال‌ها و شبکه‌های مواصلاتی، اسم این شاه راه جاده ابریشم بود.

جاده ابریشم یعنی چه؟ یک راهی که ۸ جهت جغرافیایی را دربرگیرد و خشکی و دریا را بهم متصل بکند؛ از شمال به جنوب از غرب به شرق و از دریا به دریا از رودها به رودها وصل باشد و تمام تجارت، کالاها و رفت آمدها در جهان از این جاده انجام میشود و همه را به همدیگر متصل میسازد.

هر دولتی هر سرزمینی درون خود تکه‌ای از جاده ابریشم را داشته باشد او دیگر از یک کشور و حکومت به یک امپراتوری بزرگ ثروتمند و قدرتمند تبدیل میشود.

جاده ابریشم بصورت اتوماتیک موجب صلح جهانی و ثبات گردیده، دولتِ دارای جاده ابریشم را از هر تهدیدی مصون میکند.

دیگر جنگ خصومت و درگیری پایان می یابد و هر دولتی از چنان ثروت امتیازات و قدرتی برخوردار میشود که تبدیل به امپراتور میگردد.

قدیم الایام هم امپراتوریها اینطور بوجود می آمدند، به همین دلیل حکومت‌ها کشورگشایی میکردند و جغرافیاهای وسیعی را تصرف مینمودند.

جاده ابریشم پس از جنگ جهانی اول دیگر فروپاشید و از بین رفت و الان دوباره در حال بازگشت است.

همه دولتها و کشورهایی که نام‌بردم، دقیقاً بدنبال جاده ابریشم هستند.

ایران میخواهد از دریای مدیترانه تا مرزهای هند را تحت نفوذ خویش قرار بدهد،از خزر تا آبهای گرم جنوب و از دوردست‌های آسیا تا دروازه های اروپا.

اسرائیل هم در تلاش است اقیانوس‌ها را به خشکی ها پیوند زده وسط جاده ابریشم قرار بگیرد و آمریکا به همین دلیل وارد منطقه شده است.

چین به همین دلیل در همه جا سرمایه گذاری میکند.

روسیه میخواهد خود را با اروپا هم مرز بکند.

و اروپا هم می‌خواهد وسط ۸ جهت جغرافیایی قرار گرفته از قاره آمریکا تا آسیا و از قطب شمال تا آبهای گرم جنوب را بهم پیوند بزند.

تورکیه در نظر دارد به چهارراه و دروازه جهان تبدیل شود، هم به آفریقا هم به اقیانوس‌های بزرگ دنیا متصل باشد و هم به آسیا.
دعوا سر این است؛ همه این کشورها سخت در تلاشند به هر نحوی شده در مرکز جاده ابریشم قرار بگیرند.

ثروت در نفت و گاز یا بزرگترین کمپانی ها نیست؛ ثروت در جاده‌ای است که تمام کالاهای دنیا از آن میگذرد.

چنین موهبتی موجب شکل گیری امپراتوری و بالطبع تمدن نوین برای هر دولتی میشود و دوباره تمدن‌های بزرگ متولد میشوند.

البته اختلافات سیاسی، مذهبی، نژادی، سرزمینی و سایر هم؛ بین دولتها وجود دارد که نمیتوان منکرش شد ولی اصل ماجرا همین جاده است.

این رقابت و ماراتون به لحظات سرنوشت ساز خود رسیده، همه دولتها در رویای امپراتوری و برپایی تمدن نوین خود هستند.

اینک تکنولوژی، رسانه و هوش مصنوعی هم به میدان آمده تا موفقیت را حتمی بکند.

دولتها از هر شیوه و ابزاری استفاده میکنند و احتمالاً بزودی شاهد بروز حوادثی بزرگ و پیچیده تر خواهیم بود و نهایت ببینیم رویای چه کسانی به حقیقت تبدیل میشود.