بالا

دكتر مهدي حميدي شيرازي/ ترک و زبان ترکی- قسمت ۷/۷

صفحه نخست نویسنده
12 Punto 14 Punto 16 Punto 18 Punto

ادعای وجود دست نامحرم(بیگانگان) در حرکت آذربایجان و جنبش فرقه دمکرات آذربایجان

قسمت قبلی

حمیدی ادّعا می کند، اگر دست نامحرم در این حرکت آذربایجان و جنبش فرقه دمکرات آشکار نبود؛ خود او به جنبش آذربایجان می پیوست:

جان من بـا جان آذربـایجـان هم ناله بـود بود اگر این ناله ها، از نای آذربایجـان

گر نبودی دست نامحرم در این غوغا پدید سر نهادم بر سر غوغـای آذربـایجـان (سال های سیاه، ص ۱۱۸)

شاعر تشکیل مجلس از سوی فرقه را هم برنمی تابد و می گوید:

گر نبود از «مجلس تبریزی ملّی» حدیث جان ما بود و دم بویـای آذربایجان (همان، ص ۱۱۸)

مهمتر از همۀ اینها، از نظر حمیدی نباید در ایران و آذربایجان از زبان ترکی حرفی زده شود:

گر نبود از «انحصار لهجۀ ترکی» سخن ترک و تاجیکی نبود الای آذربایجان (همان، ص ۱۱۸)

از نظر شاعر همۀ این حرکت‌ها در آذربایجان نشانۀ تأثیرگذاری دشمن و بیگانه است:

این علامت‌ها نشان دشمن و بیگانه است بشنو از من این سخن‌ها، آی‌ی‌ی آذربایجـان (همان، ص ۱۱۸)

نگاه جامعۀ روشنفکری، تحصیلکرده و سیاسی ایران به آذربایجان در دوران بعد از مشروطه، نگاهی از نوع هوو پنداری و فضول انگاری بوده، که با روی کار آمدن سلسلۀ پهلوی این دوره و این نگاه هم به کنار می رود و این ایالت در جایگاه یک مستعمرۀ فرهنگی برای ایران جای می گیرد. بعدها مستعمرۀ اقتصادی بودن هم بر آن افزوده می شود. از نظر حمیدی و همانندان او، وظیفۀ آذربایجان در قبال سیاستهای متّخذۀ مرتبط با او، تنها سکوت، رضا و تأیید است و حتّی اجازۀ چون و چرا، اعتراض ساده و ادّعاهای مبتنی بر قانون و شرع و منطق و حقوق طبیعی را هم ندارد.

حمیدی و مسئلۀ زبان در ایران

مشكل دكترمهدی حميدي و ديگر قلم‌به‌دستان ایرانی در رابطه با مسائل آذربایجان تنها در حصر و قصر زبانی و فرهنگی این ایالت، یا نگریستن به قضایای آن از دریچۀ سیاست نبود و ایشان گرفتار یک مشکل مبنایی و یک اندیشۀ معیوب و منحط بودند.

برای این گروه نه مسئله‌ای به نام عدالت مهم بود، نه از الفبای دمکراسی بهره‌ای داشتند، نه الزامات اخلاقی مانع نوشتن‌ها و اظهارنظرهای ایشان علیه آذربایجان بود؛ نه محظورات برخاسته از هموطنی سد راه اعتقادات و گفته‌های باطل آنها بود و نه هیچ مانع دیگری را موجب محابا و ملاحظه در بیان اظهارات ضد آذربایجانی خود می دانستند.

در کنار این معایب، اندیشه و آرای ایشان هم ریشه در واقعیّت و شرایط عینی جامعۀ ایران نداشت. گویی آنها در خلأ می زیسته و می اندیشیده‌اند و ایده‌آل‌های خود را فارغ از موانع و ملاحظات موجود بر قلم و زبان می آوردند. از همین رو تصویر ذهنی و ترسیمی آنها در رابطه با مسائل زبانی ایران از عالم واقعی فاصله گرفته و در فضایی خیالی و مورد علاقه سیر می کرد.

حمیدی هم به عنوان عضوی از این جامعۀ فکری و سیاسی با این مشکل دست به گریبان بود و تصویری مغایر با واقع امر از اوضاع زبانی ایران ارائه می داد. او در باب دوم كتاب «فنون شعر و كالبد‌هاي پولادين آن» كه از زبان و قدرت آن سخن مي‌گويد؛ نكاتي را خاطرنشان مي‌كند كه بي ارتباط با مطلب مورد اشارة نيست. وی در فرازي از اين بخش مي‌نويسد:

«وحدت لغت و كلمه اگر چه عين وحدت خواسته‌ها و انديشه‌ها نيست؛ بدون شبهه يكي از وسائل ايجاد آنها و يكي از مباني اصلي وحدت اقوام و ملل است. اين رشتة قوي و زنجير محكم از آن زنجيرها و رشته‌ها نيست، كه پاره كردن و گسيختن آن با شمشير و گلوله امكان داشته باشد؛ اين وحدت موجد تركيبي است، كه به تجزيه نخواهدكشيد. ممكن است با سلاح زورمند موقّتاً قطعه‌اي از مملكتي را از آن جدا كرد، امّا تا كلام واحدي بر زبان آن قوم جاري است، تجزية معنوي آنها امكان ناپذير است.» (فنون شعر و کالبد های پولادین آن، ص ۱۱)

نتيجة نظر حميدي در اين بخش روشن است. نوشتة ايشان بنيان اصلي انديشة مورّخين، اديبان و سياست‌گزاران ما در قرن گذشته بوده است. ايشان «هم زباني» را شرط لازم وحدت و تجزيه‌ناپذيري كشور مي‌دانند، لكن اين نظر خلاف عدل؛ خلاف عقل و خلاف حقوق اساسي مردم است. با اين حساب تكليف زبان‌هاي غيرفارسي در كشور مختلف‌الالسنه‌اي چون ايران معلوم مي‌گردد. براي ايجاد وحدت و حفظ تماميّت؛ همة زبان‌هاي غير فارسي يا لااقل غير آريايي محكوم به فنا هستند.

ديدگاه معیوب دکترحميدي در فرازي ديگر مورد تأكيد قرار مي‌گيرد. او در پايان باب دوم مي‌نويسند:

زبان و ادبيّات علاوه بر هر گونه منفعتي كه دارد، مرز معنوي كشورها و رشتة ناگسستني افراد آن كشورهاست. اگر با حملة چنگيز و تيمور و كشتار بي‌حد و حصر آنان اين مملكت باقي ماند؛ دليل آن بود، كه همة مردم آن بيك زبان حرف مي زدند. شكست اجانب و استهلاك بيگانگان در زير لواي واحد بچشم معني بسيار آشكار است و هنوز آثار و علائم اين استهلاك و شكست را مي توانيد هر دقيقه كه بخواهيد از درون كتيبه‌هاي مسجد گوهرشاد و امثال آن مطالعه كنيد.» (فنون شعر و کالبد های پولادین آن، ص ۱۲)

دست به نقد بايد گفت: حميدي در اين بخش از گفتة خود در شعر «در امواج سند» عدول كرده‌ و پذيرفته‌اند: «آنان‌كه از اين پيش بودند؛ راه تُرك و تازي يا چنگيز و تيمور را نبسته اند.» امّا نكتة مهم‌تر اين است، كه ايشان قلمروي به وسعت فلات ايران را متكلّم به يك زبان دانسته‌اند! بدون كمترين ترديد مقصود ايشان از آن يك زبان هم، فارسي است.

این ادّعا در حالی مطرح می شود ‌كه در بارة زبان بخش‌ها و نواحي مختلف ايران در گذشته‌هاي نه چندان دور، اطّلاعاتي اندك، مبهم و رازآلود وجود دارد، كه موجب پراكنده‌گويي‌هاي بسياري هم شده است. همینطور در حال حاضر با وجود گسترش آموزش، ارتباطات و تمرکز امور در دست دولت‌ها و گرایش آنها به سياست يكسان‌سازي زبانی و فرهنگی؛ هنوز زبان‌هاي متعدّد و گويش‌هاي پرشمار در همين ايران ما وجود دارد. با این اوصاف ادّعاي تكلّم مردم ايران به يك زبان واحد در هفتصد و هشتصد سال پيش بیش از حد مضحك است و نشان از جايگاه بلند انديشه‌هاي ملّي‌گرايانه و خودستايانة و مطلق انگارانة دكتر حميدي دارد.

پایان این بخش

تاریخ
2024.12.05 / 17:57
نویسنده
علی بابازاده ایگدیر
سایر اخبار

الحاق کجا به کجا؟

دشمنی ایران با آمریکا از نوع "کبریت بی‌خطر" است

جمهوری آذربایجان و جمهوری مداحان

تاثیر ناسیونالیسم دولتی- فارسی بر ناسیونالیسم قومی در‌ایران-۷/۸

کنکاش یک نوحه

تاثیر ناسیونالیسم دولتی- فارسی بر ناسیونالیسم قومی در‌ایران-۶/۸

تاثیر ناسیونالیسم دولتی- فارسی بر ناسیونالیسم قومی در‌ایران-۴/۸

جناب پزشکیان گویا فرقی نمی کند چه کسی رئیس جمهور باشد!

ایران نمی‌تواند مانع ایجاد کریدور زنگه‌زور شود

تاثیر ناسیونالیسم دولتی- فارسی بر ناسیونالیسم قومی در‌ایران-۳/۸

اخبار روز
Template fa/footer not found. FILE: /home/axaraz/www/classes/tpl.class.php, CLASS: tpl, LINE: 61