صفحه نخست نویسنده |
بیربط گوییهای مقامات رژیم در موضوع اخير
قسمت چهارم
به این خبر خبرگزاری تسنيم از سخنان آقای باقر قاليباف به تأسی از "رهبر انقلاب" توجه کنيد:
"قاليباف ضمن تشکر از کشور ارمنستان... ادامه داد: ... خط قرمز ما هر گونه تغيير مرز درهمسایگی ایران است و بارها بر این تاکيد کردیم."
نمیتوان از خبرگزاری تسنيم انتظار عدم درج چنین حرفهایی داشت اما ميتوان پرسيد که چرا هيچيک از رسانههای متکی به مالياتِ ماليات دهندگان کشورهای غربی و رسانههای اوپوزیسيون درقبال چنين ادعاهایی، سوالات زیر را مطرح نمیکنند:
کدام مرزها در همسایگی ایران در معرض تغيير است؟ از کدام سو و با استناد به کدام سند؟
وقتی در فاصله سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۲۰ مرزهای جمهوری آذربایجان از سوی ارمنستان تغيير یافته بود و مرزهای مشترک ایران و ارمنستان بواسطه این اشغال نظامی بيش از پنج برابر ميزان قبلی شده بود، رهبران اسلام پناه و شيعه پناه ایران به کجا نگاه میکردند؟ آیا وقتی که ارمنستان مرزهای مشترک ۴۴ کيلومتری خود با ایران را از طریق اشغال نظامی و پاکسازی اتنيکی به ۱۷۶ کيلومتر افزایش داده بود، زبان گفتن نداشتيد؟
وزیر خارجه جدید رژیم اسلامی آقای عباس عراقچی، روز پنجشنبه ۶آوگوست در حساب کاربری خود در شبکه ایکس نوشت:
"هر تهدیدی عليه تماميت ارضی همسایگان ما، یا ترسيم دوباره مرزها، چه در شمال باشد،
چه در جنوب، چه در شرق و چه در غرب، کاملا غير قابل قبول است و برای ایران خط قرمز به شمار میرود."
کسانی که از اوضاع ایران خبر دارند به شنيدن هر ادعای محيرالعقولی از زبان امامان جمعه عادت کردهاند. اما سخنان فوق از زبان وزیر خارجه یک کشور است که اتهام بیخبری و بیسوادی را نمیشود بر وی وارد دانست.
در متن فوق نه به "تهدید" تماميت ارضی، بلکه به نقض عملی ۲۴ ساله "تماميت ارضی همسایگان ما" که دست بر قضا دومين کشور شيعه دنيا بعداز ایران هم است، اشاره شد. اگر طی ۲۴ سال در دوران صدارت و وزارت انواع و اقسام مسئولان و مدیران دولتی، آن نقض مسلم تماميت ارضی همسایگان برای کشور اسلام پناه ایران مهم نبود، امروز چه اتفاقی افتاده است که نه تنها "نقض" تماميت ارضی بلکه "تهدید" تماميت ارضی هم برای رژیم اسلامی مهم شده است؟
آیا آقای عباس عراقچی و وزرات محترم امور خارجه ایران، میتوانند بجای هزار بار غوغا، یک بار برای هميشه بگویند که مبنای مستندات لازم برای پی بردن به صحت و سقم ادعای تهدید تماميت ارضی همسایگان را کجا باید دید؟ آیا وزارت خارجه ایران هنوز مستندی دال بر وجود تهدید عليه تماميت ارضی همسایگان (همان ارمنستان) و قصد تغيير مرزهای آن کشور، برای ارائه در اختيار ندارد یا چنين مستنداتی وجود دارد و بجز وزارت خارجه و بيت رهبری رژیم، بقيه جهان از آن بیخبرند؟
آقای عباس عراقچی بعداز انتقال اسناد پروژه اتمی ایران با کاميون به اسرائيل، گفت: "من فکر می کنم افرادی نتانياهو را سر کار گذاشتهاند."
اگر وزارت خارجه ایران و بيت رهبری نتوانند مستنداتی دال بر تهدید تماميت ارضی همسایگان (=ارمنستان) ارائه دهد، آیا نمیتوان، شائبه سرکار گذاشته شدن رهبران رژیم جمهوری اسلامی را ادعا کرد؟ چه کسی بر اساس کدام سند خواهان تعدی بر تماميت ارضی آخرین باقیمانده رژیمهای متحد جمهوری اسلامی یا همان "همسایگان ما" (=ارمنستان) شده است؟
"حق مسلم ما" و صدای عقلانيت در ميان طوفان نفرت و هيجان زمانی صنعت اتمی "حق مسلم ما" بود و سپس نصف دریای خزر تبدیل به "حق مسلم ما" شد و اینک ممانعت از توافق دو کشور مستقل همسایه بر سر راههای ارتباطی مابين آنها تبدیل به "حق مسلم ما" شده است! آنچه اتفاق نمیافتد، ارائه یک بيلان برای برآورد نتایج سود و زیان صنعت اتمی و غوغا برای تصرف نيمی از دریای خزر است. راستش نه کسی چنين بيلانی ارائه داده است و نه کسی یا کسانی از ميان امت هميشه در صحنه داخل و خارج از کشور که زمانی حنجره خود را در راه مقدسات مسلم نامبرده به زحمت انداختهاند، خواهان رسيدگی به امر سود و زیان عمليات جهادی خود شدهاند.
حقيقت آن است که این مسئله جزو موارد مورد مذاکره مابين دو کشور مستقل است که هر دو دارای دو قرن تجربه مدیریت رابطه باغول بی شاخ و دمی بنام روسيه از نوع تزاری، کمونيستی و پوتينی هستند. ارمنستان محروم از هرگونه ارتباط دریایی با جهان، ۴۴ کيلومتر مرز با ایران در جنوب دارد و ۱۲۷۸کيلومتر مرز زمينی در شرق و غرب خود با آذربایجان و ترکيه. صلاح هر مملکت هم خسروان آن مملکت دانند. حال برعهده نيکول بابایئویچ پاشينان است که اگر اجباری در انتخاب است کدام را انتخاب کند. در اصل هيچ اجباری نيست و گرجستانی که همه راههای ارتباطی از قبيل راه آهن، اوتوبان و مسيرهای انتقال نفت و گاز آذربایجان از آنجا میگذرد، مجبور نبوده است که در قبال دادن راه ترانزیت به آذربایجان و ترکيه، مثلا مرز خود با ارمنستان را مسدود کند! البته بجز آنهایی که عقل و چشم و گوش خود را بسته و حنجره خود را به کار میاندازند، بقيه بشریت خبر دارند که حتی کشورهای دارای دسترسی به دریاهای آزاد مثل ایران و روسيه هم به ارتباطات زمينی ازطریق اراضی همسایگان با جهان، احتياج دارند. مثلا در نقشه نگاه کنيد به اهميت راه اتباطی روسيه و ایران از طریق اراضی جمهوری آذربایجان یا اهميت راههای زمينی ترکيه برای ایران جهت ارتباط با اروپا. هم آذربایجان وهم ترکيه تاکنون ميلياردها دلار صرف احداث و نگهدای جادههایی کردهاند که ایران از طریق آنها با بقيه دنيا ارتباط زمينی حياتی دارد. به عقل کسی در ترکيه و آذربایجان هم نرسيده است تا بگوید مثلا جلوگيری از احداث راههای مراسلاتی ایران و ترکمنستان یا افغانستان، "حق مسلم ما" است!
آلمان در قلب اروپا هم، هابی برای اتصال کل کشورهای قاره اروپا با یکدیگر است. نه برای آلمان و نه برای جمهوری آذربایجان و ترکيه، چيزی بنام "حق مسلم ما" در چوب گداشتن لای چرخ همسایگان، جز سادیسم و نفهمی نوع برقراری روابط بين المللی، معنی دیگری ندارد.
مثل جنگ روانی جهادیون تهران و امت هميشه در صحنه ایرانشهری داخل و خارج از کشور درمورد حق پنجاه درصدی ایران بر دریای خزر(!) و حق مسلمی بنام صنعت اتمی خارج از کنترل جهانی، حق مسلمی برای مداخله در نوع توافقات آذربایجان و ارمنستان وجود نخواهد داشت.
اد امه دارد...
تاریخ
2024.09.16 / 12:56
|
نویسنده
Axar.az
|