صفحه نخست نویسنده |
نتيجه کار چه بود؟
قسمت سوم:
نتيجه ۳۵ سال سياست و رفتار رژیم اسلامی، همانقدر قابل انتظار بود که پيش بينی نوع محصول برای کشاورزی که گندم میکارد. اینجا هم کشاورز فرضی ما که گندم کاشته بود، محصول دیگری نصيبش نشد. چه چيزی طبيعی تر از این! این رژیم با به فنا دادن ثروت و رفاه چندین نسل از مردم ایران به جهاد عليه اسرائيل برخاست و نتيجه اش، پناه بردن کشورهای اسلامی منطقه به اسرائيل برای در امان ماندن از شر جمهوری اسلامی شد. تفاوت مهم در این است که حداقل اوپوزیسيون و رسانه هایی که با پول ماليات شهروندان غربی اداره میشوند، هرگز در کارزار اسرائيل ستيزی جمهوری اسلامی شرکت نکردهاند. اما جهاد بر عليه آذربایجان نه تنها از سوی صفوف اوپوزیسيون و رسانه های فارسی زبان کشورهای غربی، حمایت میشود، که، این جماعت، خود رژیم شرارت جمهوری اسلامی را متهم به سستی در جهاد عليه آذربایجان و نداشتن عرق ناسيوناليستی میکنند!
امروز، سياست خارجی "داهيانه" رهبران رژیم اسلامی ایران در قفقاز جنوبی همان نتایجی را نمایش میدهد که سياست مشابه رژیم در خاورميانه و ونزوئلا و هر وجب دیگر از خاک دنيا
که دست جمهوری اسلامی بدان رسيده باشد.
خودفریبی
به انتظارات ساده لوحانه رژیم ایران در مورد جمهوری آذربایجان در مقطع فروپاشی اتحاد شوروی اشاره شد. در آن دوره، مردم جمهوری آذربایجان به تعداد زیادی راهی شهری مرزی در جنوب مرزهای ایران و شوروی یعنی شهرهای آذربایجان اینطرف مرز میشدند. انگيزه آن هزاران انسان، اميد به یافتن قوم خویشهای آنسوی مرز و نفس کشيدن در جایی بجز اتحاد شوروی برای اولين بار در عمر خود بود. ارگانهای مسئول رژیم اما بسرعت دست به کار خودفریبی شدند و ادعا کردند که انگيزه سفر به جنوب آراز، همانا اعتقادات دینی است!
جالب است که این منظره را از زبان یکی از متعصب ترین جهادیستهای چيزنویس رژیم بنام "صلاح الدین خدیو" بخوانيم. البته وی، زمانی مرتکب هنر اقرار به واقعيت میشود که دیگر خرابی بصر محرز شده بود. این نوشته که اینک در دسترس نيست (یا من در اینترنت نيافتم) به تاریخ ۱۲ نوامبر ۲۰۲۰ یعنی دو روز بعد از محرز شدن شکست ارمنستان و شکست بزرگتر رژیم اسلام پناه متحد ارمنستان نوشته است. صلاح الدین خدیو با اشاره به آمدن تعداد زیادی از شهروندان جمهوری سوسياليستی شوروی آذربایجان بلافاصله بعداز نمایان شدن رخنه در دیوار آهنين، مینویسد: "فکر می کنيد در دورانی که نه اینترنت وجود داشت و نه تلویزیونهایماهواره ای، صدا و سيما چگونه این خبر را کار می کرد؟
گوینده خبر تلویزیون هر شب با شور و هيجان می گفت، امروز هم گروهی از مردم آذربایجان شوروی به عشق امام حسين و با شعارهای یا مهدی و یا ابوالفضل العباس به منظور شرکت در نمازجمعه از آراز/ارس یخ زده گذشتند و وارد شهرهای مرزی آذربایجانشرقی شدند.
نزدیک دو دهه بعد تازه کاشف بعمل آمد که این آذریها نه شعارهای
مذهبی بلکه شعارهای "ینی آذربایجان" [اشتباه از خدیو است. شاید منظور وی "بير آذربایجان" یا آذربایجان واحد، بوده است ع.ا.] و استقلال و وحدت مناطق آذری نشين دو سوی ارس را سرمیدادند!... مکمل این سياست تبليغی، روزنامه های آن دوران بود که پا را فراتر نهاده و اسامی ایرانی شده را برای ناميدن زمامداران کشورهای تازه استقلال یافته بکار می بردند. مثلا روزنامه جمهوری اسلامی تا سالها بجای الهام عليف ميگفت الهام عليزاده و به همين سياق اسلام کریمزاده، صفرمراد نياززاده، نورسلطان نظرزاده، امامعلی رحمانزاده و... مقامات ایرانی در آن مقطع روی پویایيهای اسلام خواهی بعنوان یک متغير کارساز و موثر در آسيای ميانه و
جنوب قفقاز حساب کرده و بویژه اميد زیادی به جمهوری آذربایجان با اکثریت شيعه بسته بودند."
بازسازی واقعيت ناهمخوان با شعارهای ایدئولوژیک، در این قبيل رژیمها، یک اصل اساسی است. احمد هاشمی مترجم سابق وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در مقاله ای به شرح دشواریهای بی پایان ترجمه در رژیم ایران پرداخته است. او از جمله مینویسد:
"اگر در صدا و سيما از فلان مقام گامبيایی شرکت کننده در مراسم سالگرد ارتحال امام خمينی پرسيده شود که چرا در مراسم ارتحال حضور پيدا کرده ای و او پاسخ دهد که توسط سفارت ایران در بانجول برای شرکت در مراسم دعوت شدم و هزینه اقامت و بليت رفت و برگشت و تور ایرانگردی من توسط دولت ایران پرداخت شد و البته امام را هم دوست دارم در این حالت قسمت اول مصاحبه کاملا حذف و در عوض در قسمت دوم که این مهمان به دوست داشتن امام خمينی اشاره میکند به تفسير و توضيح و تأویل کردن و به قول فرنگیها به paraphrase کردن میپردازند."
جالب است که متحد ارمنی رژیم اسلامی هم طی سی سال مشغول اینکار بوده است. در این سيستم عجيب و غریب حاکم بر ارمنستان، طی سه دهه، جزئیترین اقدامات دورترین کشورهای جهان، کاری در جهت تأمين منافع ارمنستان و تنبيه جمهوری آذربایجان و ترکيه تعبير شده است. به ازای هر خبر سرمایه گذاری شرکتهای بين المللی انرژی در آذربایجان، صد خبر جعلی در رسانه های ارمنستان در باره ترک آذربایجان از سوی فلان شرکت بخاطر نبود منابع انرژی کافی و سودآور نبودن همکاری منتشر شده است و به ازای هر خرید مهم نظامی آذربایجان فيلم و خبر انتقال تسليحات بجا مانده دوران شوروی از انبارهای ارتش روسيه به ارمنستان، بعنوان نشانه شکست ناپذیری ارتش ارمنستان و نشانه تصرف عنقریب شهرهای دیگری از آذربایجان و ترکيه به خورد افکار عمومی برانگيخته، داده شده است.
بعداز خرابی بصره
پيروزی رعدآسای اذربایجان بر اشغالگران ارمنی چون بهمنی بر سر رهبران رژیم اسلامی هم، فرود آمد و برای مدت کوتاهی برخی از جهادیستهای آذربایجان ستيز رژیم مثل صلاح الدین خدیو، دَم به گِله گذار گشودند و جزئياتی نه چندان مهم از سياست ویرانگر و خودویرانگر رژیم اسلامی در قفقاز جنوبی را بر زبان آوردند.
طی جنگ ۴۴ روزه تا قطعی شدن آزادی چند شهر مهم، ارگانهای تبليغاتی امنيتی رژیم وعده میدادند که همه تلاشهای ارتش آذربایجان ناکام مانده است. البته همين کار بشدت از سوی سخنگوی ارتش ارمنستان " آرتسرون هوانيسيان" و یک "خبرنگار" فتنه گر روس خریداری شده از سوی لابی ارمنی روسيه، بنام "سيمون پگوف" انجام میشد. توليدات و اظهارات این دو شخص، از سوی رسانه های نزدیک به ارامنه در روسيه و جهان به صورت وسیع بازپخش میشدند.
آرتسرون هوانيسيان و سيمون پگوف، به ازای خبر آزادسازی یک منطقه آذربایجان از اشغال ارمنستان، یک خبر متضاد توليد و پخش میکردند که بر اساس آنها، ویدئوی مربوط به برافراشته شدن پرچم آذربایجان در مرکز منطقه آزاد شده، حاصل نفوذ کوتاه مدت چند سرباز و یک فيلمبردار آذربایجانی به آنجا بوده است! این "اخبار" به وسعت از سوی سایت امنيتی "آذریها" و دیگر نهادهای رسمی و غيرسمی رژیم در ایران پخش میشد. این فریب البته برای مؤمنين به شکست ناپذیری اشغالگران ارمنی قابل قبول بود و فيلمهای اصابت راکتهای آذربایجانی به اهداف نظامی ارمنی جزء پربيننده ترین کليپهای یوتيوب بودند و آن جنگ در اصل اولين جنگ بدون تماس تاریخ نظامی دنيا بود که لحضات حساس آن با استفاده از مدرنترین تکنولوژی آن زمان، به دنيا مخابره میشد. تردیدی نيست که این قبيل کتمان واقعيت پيشروی برق آسای ارتش آذربایجان، در اصل به نفع اشغالگران ارمنی نبود و باعث شده که دیاسپورای ارمنی روسيه، فرانسه و آمریکا نتواند مانعی در راه آزادسازی اراضی آذربایجان ایجاد کند.
نتيجه قلب واقعيت و انتشار اخبار جعلی در ارمنستان، ایران و در ميان دیاسپورای ارمنی، آن بود که روز دهم نوامبر ۲۰۲۰ وقتی خبر کاپيتولاسيون(پذیرش شکست) ارمنستان به جهان مخابره شد، ناسيوناليستهای ارمنی، متحدان ولایت فقيهی و ایرانشهری آنها در ایران و طرفداران آنها در جهان، بزرگترین شوک عمر خود را تجربه کردند.
یکی از نویسندگان کارمند در رسانه های دولتی رژیم، بنام زینب رجایی در خبرگزاری مهر، دو سال پيش مواضع رژیم را با جملات زیر توضيح میدهد:
"آنچنان که در جریان جنگ ۴۴ روزه دو کشور، در شرایطی که ایران و روسيه میکوشيدند صلح یا دست کم آتش بس را برقرار کنند، اسرائيل با فروش جنگ افزار و تسليحات به جمهوری
آذربایجان به آتش این جنگ هيزم میریخت."
اجازه بدهيد که جملات فوق را معنی کنيم:
۱- ایران و روسيه سعی داشتند که مناقشه قاراباغ را ابدی کنند و انتظار رژیم اسلامی ایران در جریان جنگ ۴۴ روزه، چيزی جر یک نبرد محدود بی نتيجه نبود.
۲- خرید تسليحات نظامی از سوی آذربایجان طی دو دهه (نه ۴۴ روز!) و تربيت یک ارتش مدرن در استاندارد قرن بيست و یکم برای اجرای اولين جنگ بدون تماس تاریخ نظامی دنيا، محاسبات بيت رهبری و کرملين را بهم ریخت.
رژیم در حالی که در خفا مشغول تلاش برای ابدی کردن اشغال نظامی اراضی آذربایجان بود، قربانی تجاوز نظامی را به شرکت در این تجاوز متهم میکرد! مثلا به تيتر یکی از رسانه های رژیم توجه کنيد:
"حاکميت باکو، خود اراضی اشغالی قره باغ را در ازای حکومت موروثی بر جمهوری آذربایجان به طرف ارمنی واگذار نموده است.
اد امه دارد...
تاریخ
2024.09.15 / 11:36
|
نویسنده
Əliraza Ərdəbili
|