بالا

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- جلال آل احمد/۷

صفحه نخست نویسنده
12 Punto 14 Punto 16 Punto 18 Punto

استاد علی بابازاده ایگدیر، از نویسندگان و فعالان دردآشنای آذربایجان جنوبی هست که، در راستای شناساندن چهره‌ی مرموز تفکر موسوم به پان ایرانیسم و شوونیسم فارسی به قشر جوان و جامعه تورکان ایران زحمات زیادی کشیده است.

بخش فارسی سایت Axar.az به پاس خدمات این استاد گرانمایه، سلسله مقالات اینترنتی ایشان را درج و تقدیم می‌کند.

قسمت قبلی
قسمت: هفتم

جلال آل احمد و موقعیّت زبان ترکی در ایران ۷

آل احمد در توضیح تأثیرپذیری آذربایجان از عثمانی و جمهوری آذربایجان کنونی، به عنوان نمونه ای از عطف سیاسی ـ فرهنگی آذربایجان به آن دو جانب اضافه می کند:

«چون که از مقابل هجوم محمّدعلی شاه به مشروطیّت، جماعتی از روشنفکران به استامبول مهاجرت کردند و نوشته های آخوندزاده، صابر تبریزی، طالب اوف و دیگران که توجّهی به سوسیال دموکراسی قفقاز داشتند، در پی ریزی مشروطیّت و قیام تبریز سخت مؤثر بود. آن وقت در چنین محیطی از کشش و دفع و دعوی و پیشقدمی است که از اواخر قرن ۱۴ هجری به بعد حکومت تهران برای یکدست کردن زبان مردم در سراسر مملکت نه تنها کوشا بود، بلکه همان سختگیری هایی را که می کرده که صفویّه در یکدست کردن مذهب مردم کردند. » (در خدمت و خیانت روشنفکران، ص ۳۰۹)

در روزگار مورد اشارۀ آل احمد جریان روشنفکری ایران روی کاکل روشنفکران آذربایجانی می چرخید و کسانی چون میرزافتحعلی آخوندزاده، میرزاعبدالرحیم طالب اف تبریزی، زین العابدین مراغه ای، میرزاعلی اکبر طاهرزاده صابر، جلیل محمّد قلی زاده در زمرۀ پیشروان این جریان در دو سوی ارس بودند و تأثیرات گسترده ای در سیاست و ادبیّات ایران بر جای گذاردند.

علاوه بر آذربایجان، روشنفکران مرکزنشین نیز تحت تأثیر هم قطاران خود در جمهوری آذربایجان امروزی قرار داشتند. این تأثیرپذیری تا به حدّی بود که بهار به سیّداشرف الدّین قزوینی نسبت انتحال و داشتن هوپ هوپ نامه در بغل می داد و دهخدا در چرند و پرند رنگ و سبک ملانصرالدّین را نمایان می ساخت. انجمن سعادت مشهد با آزادی خواهان باکو در ارتباط و تبادل نظر بود و حزب دمکرات در مشهد با تعالیم حیدرخان عمواوغلی باکودیده علم می شد.

شدّت این تأثیرپذیری ها و توسعۀ زبان ترکی در عصر قاجار، حتّی اواخر کار این سلسله، رفته رفته موجبات نگرانی دو گروه را فراهم کرد. یک گروه داخلی بودند و بقایای شعوبیان قدیم به شمار می آمدند. این گروه فداییان نامداری از خود آذربایجان هم برای خود تدارک دیده بود و نخستین انذاز دهندگان خطر گسترش زبان ترکی در ایران و خطر تبدیل شدن تهران به یک شهر ترک نشین تمام عیار همین فداییان ترکی چون سیدحسن تقی زاده، محمود افشار و ناصح ناطق بودند. گروه دوم خارجی و در واقع دولت انگلیس و کارگزاران آن بودند. آنها از مشاهدۀ مقاومت قاجاریان در مقابل منویّات انگلیس، با وجود قرار داشتن در موضع ضعف ناراحت بودند. در سال های پایانی سلسلۀ قاجار علاوه بر مقاومت شاه جوان در برابر قرارداد ۱۹۱۹، گروه های مقاومت دیگری هم شکل گرفته بود که میان دار و میدان دار آن حرکت های سیاسی ـ نظامی ضدّ انگلیسی هم ترکان ایرانی بودند. همین امر دولت انگلیس را به سمت به قدرت رساندن یک گروه سر به راه سوق داد. کودتای ۱۲۹۹ تلاشی در این راه بود که با هم پوشانی اهداف شعوبیان معاصر ایرانی و منافع دولت انگلیس به ثمر نشست و یک سلسلۀ حرف شنو و اطاعت پذیر جانشین حکومتی شد، که حتّی در روزگار ضعف خود نیز به راحتی جان به عزرائیل نمی داد.

استمرار این اطاعت پذیری در گرو خنثی ساختن و از خویشتن تهی کردن ترک ایرانی بود و این است راز و رمز همۀ فلسفه بافی ها و تاریخ تراشی ها و وطن وطن گفتن ها و سپس تلاش حکومت تهران برای یکدست کردن زبان مردم در سراسر مملکت از طریق زدن و بستن و دریدن.

آل احمد با اشاره با کم تأثیر بودن اختلاف زبان تا قبل از توسعۀ فرهنگ و مدرسه و مطبوعات و کتاب و کتابخوانی، به سیاست جدید زبانی در ایران بعد از رخداد مشروطه اشاره می کند و می نویسد:

« تا قبل از توسعۀ فرهنگ و مدرسه و مطبوعات و کتاب و کتابخوان مسئلۀ اختلاف زبان چندان حاد نیست، چرا که مرد عادی عامی با سواد و مکتب و خواندن کاری ندارد، ـ مگر مختصری در حوزۀ شرعیّات و مسائل مذهبی که هنوز تنها حوزه ای است که به کار بردن زبان ترکی در آن ممنوع نیست، امّا از طرفی به علّت اعمال سیاست وحدت ملّی حکومت های پس از مشروطه و از طرف دیگر به علّت جذبۀ آزادی زبان های اقلیّت که انقلاب اکتبر در روسیّه آن را به رسمیّت شناخت و حکومت کودتا که اوّلین شناسندۀ حکومت لنین بود، آن را درک کرده بود و ناچار نسبت به ترکی باید سخت می گرفت. » (در خدمت و خیانت روشنفکران، صص ۳۱۰ ـ ۳۰۹)

مشکل در باب حاد نبودن مسئلۀ اختلاف زبان تا قبل از توسعۀ فرهنگ و مدرسه و مطبوعات و کتاب و کتابخوان در کشور جای بحث دارد. این مشکل در آذربایجان و نواحی ترک نشین ایران، حتّی قبل از توسعۀ فرهنگ و مدرسه و مطبوعات و کتاب و کتابخوان یا عزم دولت مرکزی برای برچیدن ترکی از ایران وجود داشته است. بی مبالاتی تاریخی ترک ایرانی در مسئلۀ زبان باعث شده بود، او در تحصیلات مکتب خانه ای هم با منابع و کتب فارسی دمخور باشد و همان معدود باسوادان قبل از دورۀ گسترش آموزش و پرورش نوین در ایران گلستان و بوستان و نصاب الصّبیان و کلیله و دمنه و دروس عربی می خواندند و سپس بخشی از همان خوانده های خود را به مردم عادی و عامی و بی سواد منتقل می کردند و به مرور ایّام سهم خود را در زدودن زبان و فرهنگ ترکی در میان ترک ایرانی ادا می کردند. تفاوت عصر پهلوی نسبت به عصر قاجاری، در رخنۀ محدود عصر قاجاری و رخنۀ گستردۀ عصر پهلوی بود.

در فاصلۀ بیست سالۀ بین مشروطه و روی کار آمدن حکومت پهلوی اتّفاقات بسیاری افتاد که حاصل همۀ آنها علیه زبان ترکی و له زبان فارسی بود. در این پروسه عواملی چند در کار بودند. بی توجّهی ترک ایرانی به زبان و فرهنگ خودی راه همواری در برابر دشمنان ترک و ترکی گذاشت. وجود بیداری و تعصّب زبانی و فرهنگی و میل به غلبه در بین روشنفکر فارسی زبان منجر به بهره برداری مناسب آنها از اوضاع زمانه شد علاقۀ انگلیس به روی کار آوردن یک حکومت فارسی در ایران با علاقه و اهداف روشنفکر و سیاست مدار فارس و فارس شده هم پوشانی پیدا کرد. تبلیغات نشریّات ترکی در عثمانی برای بیدار ساختن ترک ایرانی هم به جای بیدار ساختن ترک سر در برف فرو بردۀ ایرانی؛ فارس ایرانی را بیدار و مصمّم ساخت. سیاست زبانی حکومت جدید همسایۀ شمالی هم شاخک های تمامیّت خواهان وطنی را بیش از پیش حساس کرد، تا آنچه نباید رخ می داد؛ اتّفاق بیفتد و ترک ایرانی بعد از هزار سال کیا و بیا ناگهان همه چیز را ببازد.

آل احمد در موضوع تلاش حکومت پهلوی برای نابود کردن زبان ترکی در ایران و نتایج خطرناک و اسف بار آن برای مخدوش، بلکه نابود ساختن وحدت ملّی در ایران هم اضافه می کند:

« اکنون چهل و چند سالی است، که تمام کوشش حکومت های ایران، نه تنها بر محدود کردن، که بر محو کردن زبان ترکی است. آن را آذری نامیدند، زبان تحمیلی نامیدند، اسم شهرها و محله های آذربایجان را عوض کردند، کارمند و سرباز ترک را به نواحی فارس نشین و به عکس فرستادند، امّا هنوز که هنوز است؛ کوچکترین موفّقیّتی در از بین بردن زبان ترکی نداشته ایم. علاوه بر اینکه موجب نوعی نفاق مخفی شده ایم میان ترک و فارس که به کوچکترین زمینۀ مناسب از نو همچون «دمکرات فرقه سی» سر برخواهدداشت و صرف نظر از متلک گویی های خفّت آور دوجانبه ای که در این میانه رایج است ـ و نمونه هایش به قلمرو ادبیّات و تاریخ نویسی هم سرایت کرده است. وضع جوری شده است، که به جای ایجاد نوعی وحدت ملّی، نوعی نقار ملّی جانشین گشته که حکومت های ما برای استقرار نظم خالی از عدالت خود به آن چه تکیه ها که نمی کنند. » (در خدمت و خیانت روشنفکران، ص ۳۱۰)

در این بخش از نوشته های آل احمد چند نکتۀ متمایز از هم وجود دارد:

نخست: برشمردن اقدامات حکومت پهلوی در زدودن نشانه های ترکی از آذربایجان از سوی آل احمد نشان از وقوف وی بر بازی های سیاسی و فرهنگی حکومت پهلوی دارد و او در این باره بر خلاف همقطاران و معاصرانش، خود را به ندیدن نمی زند؛ با این جریان همراه نمی شود، بلکه به افشاگری و مخالفت با آن برمی خیزد.

ثانیاً: از عدم توفیق دولت در از بین بردن ترکی سخن می گوید. گفتۀ آل احمد دایر بر عدم موفقیّت دولت در نابودی زبان ترکی، با لحاظ کردن شرایط شصت سال پیش ـ در دهۀ چهل شمسی ـ درست بوده است، لیکن استمرار سیاست محو زبان ترکی در پنجاه شصت سال بعدی لطمات بسیاری به ترکی در ایران وارد ساخت. گروه بسیاری از ترکان در پایتخت و شهرهای پیرامونی آن در زبان فارسی مستحیل شدند. گروهی در نواحی ترک نشین راه مقطوع النسل شدن را برگزیده و فرزندان خود را فارس زبان بار آوردند و گسترش وسایل ارتباط جمعی ترکی آذربایجانی را از اصالت تهی ساخت .

ثالثاً: اشارۀ آل احمد به ایجاد نفاق و دشمنی بین ترک و فارس ایرانی نکتۀ مهم دیگر این بخش از نوشته های اوست. این نفاق به شکل رقیقی در عصر قاجار هم وجود داشت، لیکن سیاست زبانی دولت های ایرانی در صد سال گذشته کار را به جایی رساند، که وحدت قلبی و عاطفی ترک و فارس ایرانی به کلّی از هم گسست و اکنون قدرت نظامی حکومت مرکزی در نقش تنها عامل حفظ اتّحاد سرزمینی این کشور ایفای نقش می کند، عاملی که تا ابد نمی توان به آن دل بست و با برهان قاطع آن مشکلات را حل شده تلقّی نمود.

ادامه دارد…

تاریخ
2024.10.03 / 17:50
نویسنده
علی بابازاده ایگدیر
شرح
سایر اخبار

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- جلال آل احمد/۸

معرفی اُدبا‌ی آذربایجان-معجز شبسترلی (قسمت هفتم و پایانی)

نتانیاهو در پی چیست؟

نقش قاجاریه در مدرنیته کردن ایران-۴/۵

نقش قاجاریه در مدرنیته کردن ایران-۳/۵

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- جلال آل احمد/۶

کله‌قندی به نام فیلترینگ

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- جلال آل احمد/۵

نقش قاجاریه در مدرنیته کردن ایران-۲/۵

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- جلال آل احمد/۴

اخبار روز
Template fa/footer not found. FILE: /home/axaraz/www/classes/tpl.class.php, CLASS: tpl, LINE: 61