صفحه نخست نویسنده |
استاد علی بابازاده ایگدیر، از نویسندگان و فعالان دردآشنای آذربایجان جنوبی هست که، در راستای شناساندن چهرهی مرموز تفکر موسوم به پان ایرانیسم و شوونیسم فارسی به قشر جوان و جامعه تورکان ایران زحمات زیادی کشیده است.
بخش فارسی سایت Axar.az به پاس خدمات این استاد گرانمایه، سلسله مقالات اینترنتی ایشان را درج و تقدیم میکند.
شاه بیت گفته های آلاحمد در رابطۀ با زبان ترکی و آذربایجان بدین گونه بر قلم او جاری میگردد:
«من میخواهم در پایان این فصل دیگر، که از مشکلات روشنفکری در ایران برشمردهام؛ صراحت بیشتری در کار بیاورم و بگویم که از آغاز پیدایش مفهوم ملیّت؛ یعنی، از اوان مشروطیّت تاکنون، حکومت تهران، اگر نه از نظر سیاسی و اقتصادی، ولی حتماً از نظر فرهنگی؛ آذربایجان را مستعمرۀ خویش می داند و اوّلین نتیجۀ سوء این استعمار فرهنگی؛ کشتن فرهنگ ترکی در حوزۀ آذربایجان.» (در خدمت و خیانت روشنفکران، ص ۳۱۷)
در بین نویسندگان نامدار قرن اخیر آلاحمد تقریباً تنها شخصیّتی است که با این صراحت از میل حکومتهای ایرانی به اجرای سیاست استعمار فرهنگی در آذربایجان سخن راندهاست. اهمیّت اعتراف شجاعانۀ آلاحمد از زمانه بیشتر جلوهگری میکند، که بدانیم او در چه شرایط سختی از اختناق و یک سونگری سیاسی و فرهنگی، تا این حد آشکار سخن گفتهاست.
در دهههای بعدی شخصیّتها و اهل قلمهای دیگری هم در این باب سخن رانده و سیاست نظامهای سیاسی ایران در رابطه با مسائل زبانی آذربایجان را مورد انتقاد قرار دادند، لیکن هیچ کدام از آنها به اندازۀ نوشتههای آلاحمد رسا و دلنشین از آب درنیامد. شاید رمز این رسایی و دلنشینی خلوص نیّت نویسنده و اعتقاد باطنی او به درستی ادّعایش بود و سخنش را با کلامی شیرین و سبکی منحصر به فرد، به دور سلب و ایجابهای سیاسی و ملاحظات غیرضروری به قلم آوردهبود.
آل احمد برای راسخ گردانیدن گفتۀ خود در بارۀ سیاست دولت مرکزی ایران علیه آذربایجان، نکتهای را به نقل از «امهسهزر» نویسندۀ سیاه پوست زاده شده در جزیرۀ مارتینیک و ساکن فرانسه، به عنوان شاهد میآورد:
«به این مناسبت کلام را به امهسهزر میدهم که شاعری است سیاه پوست و در این زمینه چه دردها که به دل دارد:
هر فرهنگی برای اینکه شکفته شود؛ نیاز به چارچوبی دارد و به ساختمانی. امّا مسلّم است که عناصری که زندگی فرهنگی خلق استعمارزده را میسازند، در رژیم استعماری یا از بین میروند و یا فاسد میگردند. این عناصر البتّه در وهلۀ اوّل عبارتند از: تشکیلات سیاسی (...) عنصر دیگر زبانی است، که خلق به آن حرف میزنند. زبان را روانشناسی منجمد گفتهاند. زبان بومی از آنجا که دیگر زبان رسمی، زبان اداری، زبان مدرسهای و زبان فکری نیست؛ به قهقرا میرود و این پسروی مانع رشد آن میشود و حتّی گاه به نیستی تهدیدش میکند. وقتی فرانسویها قبول نمیکنند، که زبان عربی در الجزایر و زبان ماداگاسکاری رسمی باشند، مانع از این میشوند که در شرایط دنیای نوین این زبانها تمام نیروی بالقوۀ خود را به فعل درآورند و از این راه به فرهنگ عربی و ماداگاسکاری ضربه میزنند.» (در خدمت و خیانت روشنفکران، صص ۳۱۸ ـ ۳۱۷)
گفتۀ امه سه زر در بارۀ سرنوشت عنصر زبان یک ملّت تحت سلطه، در یک نظام استعماری، ترجمان حال زبان ترکی در ایران است. ترکی آذربایجانی به مدد اخراج شدن از مدرسه و دانشگاه و رسانه و کتاب روز به روز قابلیّت خود را به عنوان یک زبان ارتباطی و رسانهای از دست داده و گوینده و نویسندۀ ترک ایرانی، در سایۀ تحریم وحشتناک این زبان، هم در بیان شفاهی و هم در نوشتار با مشکلات پرشمار مواجه میگردد و به عنوان یک راه حل، نوشتن به فارسی را جایگزین ترکی میسازد و این همان انتظاری است که طرّاحان سیاست زبانی در ایران از نویسندگان غیر فارس بخصوص آذربایجانی توقّع دارند.
در سالهای اخیر در سایۀ تدوین و چاپ کتب ترکی در حوزههای مختلف، وجود نشریّات به زبان ترکی و بخصوص پیدایی برخی روشهای ارتباطی نوظهور تحوّلی در اوضاع حاصل شده و ترکینویسی با وجود نداشتن املای استاندارد، جایی در میان مردم، بخصوص جوانان برای خود پیدا کرده تا از طریق کورسوی امیدی برای نجات ترکی از مرگ محتوم در ایران پیدا شود.
اد امه دارد..
تاریخ
2024.10.11 / 11:58
|
نویسنده
علی بابازاده ایگدیر
|