بالا

قیام و سرنگونی حکومت تهران، نتایج جنگ احتمالی ایران-اسرائیل

صفحه نخست نویسنده
12 Punto 14 Punto 16 Punto 18 Punto

جنگ احتمالی ایران-اسرائیل؛ احتمال قیام مردمی و سرنگونی رژیم، امکان بالکانیزه شدن ایران و آینده ملل مستعمره؛ باهم یا مستقل؟
مقدمه
این نوشتار دارای طرحی ۱۱ ماده‌ای است که به‌عنوان راه‌حلی برای همزیستی مسالمت‌آمیز و بدون خونریزی میان ملل مختلف ایران پیشنهاد میشود. از نگاه ما این طرح آخرین مجال برای ایجاد همزیستی مسالمت‌آمیز بر پایه حقوق برابر فردی و جمعی در یک سیستم سیاسی کاملاً غیرمتمرکز است. جایگزین این همزیستی، جنگ داخلی، فروپاشی ایران، استقلال ملل و تشکیل کشورهای جدید خواهد بود.

این انتخاب هم اکنون پیش روی تمامیت‌خواهان و مرکزگرایان است. یا ادامه مرکزگرایی و حفظ یک سیستم استعماری، سرکوب ملل غیر فارس و سلب حقوق آنها و روبرو شدن با فروپاشی ایران، یا به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ملتها و ایجاد یک سیستم غیرمتمرکز کنفدرال یا حداقل فدرال ملی بر اساس حقوق اجتماعی، فرهنگی، زبانی و مرزھای تاریخی.

همانطور که میدانید حدود یک قرن پیش رضا میرپنج با حمایت کشورهای خارجی، به‌ویژه انگلستان، طی یک کودتای نظامی در کشوری که در خارج به‌عنوان «پرشیا/پارس» شناخته می‌شد، به قدرت رسید. او پس از رسیدن به قدرت، نام کشور را از «پارس» به «ایران» تغییر داد. پیش از به قدرت رسیدن رضاخان، ایران به‌صورت شبه فدرالی - کنفدرالی و تحت عنوان «ممالک محروسه» اداره می‌شد، هرچند بلوچستان در این چارچوب جای نمی‌گرفت و وضعیت متفاوت و مستقلی داشت با این وجود با قدرت‌گیری رضاخان پهلوی، ملت‌های غیرفارس با جنگ و لشکرکشی و همچنین سرکوب سیستماتیک روبرو شدند. سرزمین‌های اجدادی آنها اشغال شد. حکومت‌های ملی ملل سقوط کردند و رهبران ملی را به بهانه مذاکره یکی پس از دیگری با تزویر بدام انداختند‌.

پس از این تصرف‌ سرزمینهای غیرفارس، "ایران نوین" بر پایه سرکوب مدافعان ملتها و شعارهای «یک کشور، یک ملت، یک پرچم، یک زبان و یک شاه» تأسیس شد. در این چارچوب، زبان‌ها و فرهنگ‌های غیر فارس در مدارس ممنوع شدند و دولت مرکزی از طریق سیستم مرکزگرا و ادارات خود ملت‌های غیر فارس را با روشهای مختلف به پذیرش هویت و زبان فارس وادار کرد.

با روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران، سیاست‌های تبعیض‌آمیز دوره پهلوی با شدتی بیشتر ادامه یافت و حتی تبعیض‌های مذهبی نیز به آن افزوده شد۰ ملت فارس بی‌شک یکی از ملت‌های موجود در جغرافیای ایران است و خود نیز قربانی دیکتاتوری و سرکوب طی صد سال گذشته بوده است، اما رژیم‌های مرکزگرای فارس و شیعه‌محور، در مناطق غیر فارس ظلم و تبعیض بیشتری اعمال کرده‌اند. در مناطقی همچون بلوچستان، کردستان، عربستان(الاحواز ) و لرستان، این سرکوب‌ها به حدی رسیده که می‌توان از نسل‌کشی سخن گفت. در دوران ماقبل پھلوی نیز حکومت‌های ترک‌محور و شیعه‌محور علیه بلوچستان جنایات گسترده‌ای مرتکب شده‌اند، که هنوز مردم بلوچ به حکومت‌های قاجار با عنوان «گجر» نگاه منفی دارند.

ملت‌های غیر فارس در ایران که به شکل مستعمره اداره می‌شوند، هیچ اختیاری بر معادن و منابع طبیعی و سرمایه های ملی خود ندارند. زبان‌های آن‌ها به رسمیت شناخته نمی‌شود و کودکانشان از تحصیل به زبان مادری محروم هستند. تمامی سیاست‌ها از تهران دیکته می‌شود. توسعه‌ی اندک ایران نیز به‌صورت نامتوازن انجام شده است؛ شهرهای مرکزی فارس‌نشین رشد و توسعه داشته‌ و صنایع در آن‌ها متمرکز شده‌اند، اما سرزمین‌های ملت‌های غیر فارس به عمد از نظر اقتصادی، آموزشی، درمانی و زیرساخت‌ها عقب‌مانده نگه داشته شده‌اند. درآمد حاصله از معادن، منابع طبیعی و سرمایه های ملی آن‌ها به نفع شهرهای مرکزی و باندهای فاسد حاکم مصرف شده است.

تفاوت‌های طبقاتی و فاصله در توسعه و رشد میان شهرهای مرکزی و مناطق غیر فارس در ایران به حدی است که با وجود منابع غنی این مناطق در تأمین ثروت و تولید انرژی، نفت و گاز، این سرزمین‌ها از امکانات اولیه مانند آب لوله‌کشی سالم، مدارس مناسب و خدمات بهداشتی محروم مانده‌اند. در بلوچستان، رژیم جمهوری اسلامی قصد دارد با مهاجرت میلیونی غیربلوچها از استان‌های دیگر و حتی کشورهای همجوار (طرفداران شیعه)، بافت فرهنگی و مذهبی منطقه را تغییر دهد و بلوچ‌ها را به اقلیت حاشیه‌نشین تبدیل کند. این اقدامات در قالب پروژه‌هایی مانند «طرح توسعه سواحل مکران» صورت می‌گیرد که از نظر مردم بومی به‌عنوان طرح تصرف و اشغال سواحل بلوچستان‌ تلقی می‌شود. این پروژه‌ها شامل ساخت شهرک‌های جدید در بنادر استراتژیک بلوچستان و اسکان دادن جمعیت‌ چندمیلیونی غیر بلوچ با دادن امکاناتی مثل مسکن، شغل، امتیاز تجارت، وامھای بانکی و امتیازات دیگر اقتصادی است. ملت بلوچ مخالف این طرح‌ها هستند، زیرا نه تنها در آن‌ها نقشی ندارند، بلکه هدف اصلی این پروژه‌ها حذف فرهنگی و هویتی آن‌هاست.

با توجه به بیشتر از ۴۵ سال ماجراجویی‌های رژیم فارس و شیعه‌محور در ایران و منطقه، خطر حمله اسرائیل و متحدانش به ایران حتمی است و در پی آن، احتمال قیام مردمی و سقوط این رژیم فاشیستی نیز وجود دارد.
خطر بروز هرج‌ومرج و جنگ داخلی نیز بسیار بالا است، به‌ویژه اگر نیروهای ارتجاعی با حمایت سپاه تلاش کنند تا بار دیگر سیستمی تمامیت‌خواه و مرکزگرا را بر ملل مستعمره تحمیل کنند. در این صورت، آنان با مقاومت این ملت‌ها روبه‌رو خواھند شد و ایران ممکن است شرایط مشابه سوریه را تجربه کند.

برای پیشگیری از جنگ و خونریزی، طرح ۱۱ ماده‌ای ذیل میتواند راه حلی سرنوشت ساز باشد که امید است مورد استقبال مخالفان جنگ و خونریزی به‌ویژه ملت‌های تحت ستم و مستعمرات قرار گیرد.

طرح ۱۱ ماده‌ای برای خروج از بحران سیاسی :

۱- پذیرش واقعیت چندملیتی بودن ایران و این که هر یک از ملت‌ها دارای سرزمین‌های تاریخی خود هستند و علیرغم سیاستهای استعماری و تلاش‌های مستمر رژیم‌های پهلوی و جمهوری اسلامی برای تغییر بافت ملی-فرهنگی و زبانی این مناطق، ملل تحت ستم مالکین تاریخی و حقوقی سرزمینهای خویش هستند.

۲ - پذیرش این که نیروهای شوونیستی و شیعه‌محور فارس در طول نزدیک به صد سال گذشته، هژمونی زبانی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود را بر دیگر ملت‌ها تحمیل کرده‌اند و با اعمال واجرای سیاست آسیمیلاسیون در تلاش برای نابودی هویت آن‌ها بوده‌اند. این روند ضدبشری باید متوقف شود.

۳- پذیرش حق حاکمیت ملی ملت‌ها بر سرزمین‌های تاریخی، معادن و منابع طبیعی خود و خودمدیریتی در سرزمین‌های آبا و اجدادی‌شان. این می‌تواند در یک سیستم کنفدرال یا فدرال ملی-فرهنگی قابل اجرا باشد.

۴- جمهوری اسلامی یک نظام مذهبی -استبدادی آمیخته با کلپتوکراسی ( دزدسالاری ) است و باید سرنگون شود. در مقابل چنین رژیمی و ارگانهای سرکوبگر آن ملل تحت ستم حق دفاع مشروع دارند و در صورت ادامه سرکوب می‌توانند به دفاع قهری روی آورند.

۵- انحلال نیروهای سرکوبگر و تروریستی نظیر سپاه پاسداران، بسیج، سپاه قدس، مرصاد، ارتش و نیروهای انتظامی، و ایجاد یک ارتش مردمی که تمامی ملت‌های تحت ستم در رده های مختلف آن حضور داشته باشند.

۶- تشکیل دولت موقت در تبعید که ترکیب ملی-جغرافیایی ملت‌های تشکیل‌دهنده ایران را بازتاب دهد، به طوری که تمامی ملت‌ها و گروه‌ها نماینده داشته باشند و احزاب نقش اصلی را ایفا کنند.

۷- اداره ایران در دوران گذار توسط دولت موقت.

۸- تشکیل نیروهای نظامی ایالتی برای حفظ امنیت ایالت‌ها، به‌طوری که ارتش تنها در مرزها و با توافق مجالس و دولت‌های ایالتی حضور داشته باشد.

۹- تشکیل مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی با ذکر حق تعیین سرنوشت ملت‌ها از طریق رفراندوم، مشابه کانادا و بریتانیا.

۱۰- جدایی دین از حکومت و سیاست.

۱۱- تضمین آزادی‌های مدنی، آزادی زبان و مطبوعات در قانون اساسی، و تفکیک سه قوه از یکدیگر با استقلال مطبوعات و رسانه‌ها از دولت.

کشور ایران می تواند در صورتی بعنوان یک واحد سياسی-جغرافیایی به حیات خود ادامه دهد که برای همه باشد {ایران، برای همه ایرانیان} و از یک سیستم سیاسی استعماری-انحصاری گذر کند. اگر مرکزگرایان به این خواسته‌ها تن ندهند و بر سیستم مرکزگرای فارس محور پافشاری کنند، ملت‌های مستعمره را به سمت استقلال کامل سوق خواهند داد؛ در واقع استقلال حقی است که اگر اکثریت هر ملتی که بخواهد باید از آن برخوردار باشد.

بی‌شک اگر مشارکت در سیستم سیاسی آینده بطور دمکراتیک و حقوق برابر ملل در ایران عملاً محقق نشود و حق تعیین سرنوشت در قانون اساسی پس از جمهوری اسلامی درج نگردد و اپوزیسیون فارس و شیعه‌محور با حقوق برابر ملت‌ها و حق تعیین سرنوشت، که یک اصل اساسی و پایه‌ای در حقوق بین‌الملل است، مخالفت کنند، احتمال بالکانیزه شدن ایران و وقوع جنگ داخلی بسیار زیاد خواهد بود.

بجای تحمیل جنگ و خونریزی به ملل تحت ستم و کشتار انسانها، با پایبندی به اصول دموکراسی و برسمیت شناختن حقوق برابر برای تمامی ملل آینده ای بهتر از امروز خواهیم داشت‌. اگر حقوق ملی، فردی و اجتماعی انسانها رعایت نشود، طبیعتاً ملتها به سمت استقلال و تشکیل کشورهای مستقل مانند بلوچستان، کردستان، آذربایجان، الاحواز (عربستان)، کاسپین، ترکمنستان، فارسستان و سرزمین قشقایی خواهند رفت.

توپ اکنون در میدان شماست که طی صد سال گذشته با سیاستهای استعماری به ملت‌های تحت ستم تبعیضات چندگانه روا داشته‌ و جلوی پیشرفت و ترقی دهها میلیون انسان را برای حفظ منافع گروهی خود سد کرده اید.
شرایط بحرانی حاضر می طلبد تا بدور از تمامیت خواهی و زباده طلبی آگاهانه به شیوه ای متمدنانه و در نظر داشتن ارزشهای انسانی برای حل معضلات سیاسی و چالشهای پیش رو چاره جویی شود.

مُھیم بلوچ (سرخوش) دبیر کل حزب بلوچستانء راجی تپاکی سوئد اکتبر ۲۰۲۴

توجه: انتشار این مقاله در راستای گردش آزاد اطلاعات بوده و الزاماً به معنای تأیید تمام آرای مندرج در آن توسط رسانه Axar.az نمی‌باشد.

تاریخ
2024.10.20 / 16:25
نویسنده
مهیم بلوچ-سرخوش
سایر اخبار

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- عبدالعلی کارنگ /۶

قتل زبان‌های زنده، حفظ کتیبه‌های مرده!

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- عبدالعلی کارنگ /۵

تورکی هنر است/ قسمت ۷

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- عبدالعلی کارنگ /۴

تُرک بودن یا تُرک نبودن؛ مسئله این است!

تورکی هنر است/ قسمت ۶

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- عبدالعلی کارنگ /۳

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- عبدالعلی کارنگ /۲

چرا «تورکی» می نویسد؟/رحیم عباسی

اخبار روز
Template fa/footer not found. FILE: /home/axaraz/www/classes/tpl.class.php, CLASS: tpl, LINE: 61