صفحه نخست نویسنده |
استاد علی بابازاده ایگدیر، از نویسندگان و فعالان دردآشنای آذربایجان جنوبی هست که، در راستای شناساندن چهرهی مرموز تفکر موسوم به پان ایرانیسم و شوونیسم فارسی به قشر جوان و جامعه تورکان ایران زحمات زیادی کشیده است.
بخش فارسی سایت Axar.az به پاس خدمات این استاد گرانمایه، سلسله مقالات اینترنتی ایشان را درج و تقدیم میکند.
کارنگ بعد از غیر اصیل و مدیون فارسی و عربی و آذری دانستن ترکی آذربایجانی، تازه به خاطر میآورد، که نه خودش و نه دیگران؛ حق ندارند زبانهای غیر فارسی را به خاطر محاسن و مزایای زبان فارسی کوچک بشمارند:
«این همه محاسن و مزایا مجوّز این نیست، که ما زبان یا نیمزبانهایی را که جمعی از هممیهنان عزیز ایرانی بدانها تکلّم می کنند، مورد تغییر و تحقیر قرار دهیم و بازیچه ساختن خاطر عدّه ای از ابناء وطن، خود را خوشدل سازیم. وانگهی اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند. زیبایی و شیوایی زبان فارسی لطف معانی و مفاهیم زبانهای دیگر را از بین نمیبرد و ما را لازم میآید که در بحث از زبان آذربایجان صرفاً توجّه به ریشه شناسی و اشتقاق و قواعد دستوری و فنون ادبی داشته باشیم؛ نه سر مذمّت و ملامت دیگران.» (زبان فارسی در آذربایجان، ج ۱، ص ۳۲۹)
وقتی خود این نویسنده در توصیف زبان ترکی، به دروغ آن را مخلوطي از زبان هاي فارسي دري، عربي، تركي و پارهاي از لهجههاي باستاني محلّي دانسته و کلمۀ ترکی را در محاصرۀ فارسی و عربی و لهجههای باستانی ـ گویشهای باستانی که به احتمال بسیار هیچگاه وجود خارجی هم نداشتهاند. از نظرها محو میسازد، دقیقاً همان کاری را میکند که دیگران را از آن برحذر میداشت.
بازیچه ساختن خاطر ابناء وطن و آذربایجانیها از سوی جهال عامی و جهال ظاهراً نویسنده و روشنفکر هم خاطر او را مکدّر نمی دارد و عکس العمل خاصی در او برنمیانگیزد، که اگر برمی انگیخت، هیچگاه حاضر نمیشد این همه علیه زبان مردم خود مطلب بنویسد؛ برای نابودی هویّت و فرهنگ قوم خود تلاش کند و در کوه و کمر به دنبال یافتن ریشههای ساختگی برای گذشتۀ آذربایجان بگردد.
آری اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند و زیبایی و شیوایی فارسی لطف معانی و مفاهیم زبان های دیگر را از بین نمیبرد، لکن وقتی همه چیز به پای زبان فارسی ریخته شود و زبانهای دیگر به استعمال در کوچه و بازار محدود و منحصر بمانند، نه فقط نشانی از لطف معانی و مفاهیم آنها باقی نمیماند، بلکه کلیّت زبان به مرور ایّام در معرض نابودی قرار میگیرد.
آنچه کارنگ را واميدارد كه زبان به انتقاد خفیفی از كتاب «بحثي در بارة زبان آذربايجان» بگشايد؛ روش سخيف و اشتباهات آشكار و اغلاط بيشمار و فاقد مبناي علمي اثر محمّدرضا شعار است، كه موجب بيآبرويي نويسندگانی از اين دست ميشود و تلاشهاي ايشان را براي تخریب موقعیت زبان ترکی و جا انداختن فارسي در آذربايجان را به بيثمري ميكشاند.
کارنگ در پایان مقدّمۀ خود بر کتاب «بحثی در بارۀ زبان آذربایجان»، با نادیده گرفتن لاطائلات شعار علیه زبان ترکی و فاجعۀ لغوی خلق شده از جانب او، به دروغ نظر نویسندۀ کتاب را معطوف به مسائل زبانی دانسته و مینویسد:
«خوشبختانه نظر مؤلّف محترم نیز در کتاب حاضر با وجود عشق و علاقۀ مفرط قابل تحسین ایشان به ایران عزیز و زبان فارسی ـ در زمینۀ لغت و ریشهشناسی و قواعد دستوری زبان کنونی آذربایجان است و در مباحث متعدّد بهخوبی ارائه میکنند که این زبان ترکی خالص غزی و سلجوقی نیست، بلکه زبانی است که مایه از فارسی دری و لهجه های باستانی آذری دارد.« (زبان فارسي در آذربايجان، ج ۱، ص ۳۲۹)
عبارت پایانی همین بخش به خوبی از اغراض این دو نویسندۀ بدخواه پرده برمیدارد و در کنار آن میزان توجّه محمّدرضا شعار به «لغت و ریشهشناسی و قواعد دستوری زبان کنونی آذربایجان» مورد ادّعای کارنگ را برملا میکند! محمّدرضا شعار كتاب «بحثي در بارة زبان آذربايجان» را با هدف معرّفي نشانههای فارسي در ترکی آذربایجانی، كه به زعم وي نشانههای اثبات كنندة ريشة فارسي در زبان آذربايجان است؛ به رشتة تحرير درآورد. خود او مينويسد:
« نويسندگان منصف و ارباب تحقيق را متّفقاً عقيده بر اين است كه زبان فعلي آذربايجان يك زبان عارضي بوده و در نتيجة حملات و زجر و فشارها و تمادي تسلّط اقوام تركي زبان؛ به اهالي اين قسمت از ايران تحميل و مثل زبان مادري ملكه شده است.» (همان، ص ۳۲۱)
هدف محوری شعار در کتاب «بحثی در بارۀ زبان آذربایجان» ارائۀ تصویری مشوّه از ترکی آذربایجانی بود و سعی داشت این زبان را به طور کامل مدیون زبان فارسی نشان دهد. بر همین اساس یا بر پایۀ کمسوادی یا بر پایۀ غرض ورزی، کلمات ترکی بسیاری را به فارسی بخشید و ریشههای عجیب و غریبی برای آنها تراشید. کتاب محمّدرضا شعار یک آبروریزی تمام عیار بود و بعد از چاپ حتّی صدای پیروان ناسیونالیسم فارسیگرا و ترکی ستیز ایرانی را درآورد، لیکن پوست شعار کلفتتر از آن بود که به انتقادات وقعی نهد. کارنگ نیز چون کتاب «بحثی در بارۀ زبان آذربایجان» را اثری همسو با اهداف ترکیستیزانۀ خود و سازگار با آرمان جریان ناسیونالیسم مورد علاقۀ خود یافته بود؛ با وجود علم بر نادرستی مطالب کتاب و مراتب بلاهت نویسندۀ مذکور، نگاهی رضایت آمیز به این کتاب انداخت. او بر هدف غایی این نویسنده در ناخالص معرّفی کردن ترکی آذربایجانی و مدیون بودن آن به فارسی و «زبان افسانهی آذری» صحّه گذاشت.
شادروان حميد نطقي در تقريظي كه بر كتاب «سيري در تاريخ زبان و لهحههاي تركي» دكترجواد هيئت نوشته؛ به گونهاي ديگر روش كار امثال محمّدرضا شعار را مورد نكوهش قرار ميدهد و بدين سان در بارة شيوة كار شعار و امثال او اظهار نظر ميكند:« جـاي تعجّب نيست كه در آن شرايط نوعي خاصّ از «ريشه شناسي»؛ يعني، «فولک ائتیمولوگی» نيز ميدان يافته بود و مجدّانه به كشفهاي تازه توفيق مييافت. چنانكه مؤلّفي بخشي از اين مكاشفات را در دفتري گردآورد و روشن كرد كه «چردهك» تركي (به معني هسته) از «چرده» فارسي (به معني «رنگ»)، «گوموش» (نقره) از همان «گاوميش»، «اوزرليك» (اسپند) در اصل «آذرريگ»، «اوزهنگي» (ركاب) در اصل «آويزانك»، «تپيك» (لگد) همان «ته» و «پاي» و «بيچين» (درو) همان صيغة امر از مصدر «چيدن» فارسي است و قس عليهذا. » (سيري در تاريخ زبان و لهجههاي تركي، دکترجواد هیئت، ص ۲)
به واقع کشفیّات لغوی محمّدرضا شعار تا همین حد مضحک و تحفه بودند. آش شلّهقلمكاري كه شعار در كتاب «بحثي در بارة زبان آذربايجان» ميپزد موجب انتقادات بسياري ميشود، لكن شعار باروحيّهتر و به عبارتي پوست كلفتتر از اينهاست، كه با اين انتقادات از ميدان بهدر رود. وي با اعتماد به نفس مثال زدني همان راه و روش ابلهانه را در نوع خاصّ ريشه شناسي خود ادامه ميدهد و مجموعه اي با عنوان «فرهنگ واژههاي كهن در زبان امروز آذربايجان» پديد ميآورد، كه بعد از مرگ وي، از طرف «نشر بلخ» وابسته به بنياد نيشابور به چاپ ميرسد. اين اثر نيز همانند اثر قبلي وي ـ البتّه با شدّتي كمتر با همان اشتباهات و كجبينيها دست به گريبان است و نشان ميدهد كه دانش زباني جناب شعار هيچ پيشرفتي نداشته است. خود محمّدرضا شعار در مقدّمة اثر دوم خود به انتقادات گسترده نسبت به كتاب نخست خود معترف ميشود و ميگويد:
«در سال ۱۳۴۶ كه كتاب «بحثي در بارة زبان آذربايجان» چاپ و منتشر شد؛ جمعي از ارباب قلم مندرجات آن را تأييد و گروهي بعلّت اينكه مطالب آن از پارهاي جهات تازگي داشت، يا بهر دليلي آن را بر خلاف انتظار تلقّي و طبعاً مثل برخورد با يك حادثة غير منتظره به اعتراض برخاسته؛ لم و لانسلّم در انداختند و در محافل ادبي، يا پارهاي از جرائد به تعبير آن پرداختند. » (فرهنگ واژه هاي كهن در زبان امروز آذربايجان، محمّدرضا شعار، تهران، نشر بلخ، چاپ اوّل، ۱۳۷۸ ص۹)
شعار می گوید این قبیل انتقادات خللی در استقامت وی پدید نیاورده و به مطالعات خود ادامه داده و موفق به کشف لغات ایرانی بیشتری در زبان آذربایجان شده است!
ادامه دارد..
تاریخ
2024.10.18 / 18:18
|
نویسنده
علی بابازاده ایگدیر
|