بالا

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- عبدالعلی کارنگ /۵

صفحه نخست نویسنده
12 Punto 14 Punto 16 Punto 18 Punto

استاد علی بابازاده ایگدیر، از نویسندگان و فعالان دردآشنای آذربایجان جنوبی هست که، در راستای شناساندن چهره‌ی مرموز تفکر موسوم به پان ایرانیسم و شوونیسم فارسی به قشر جوان و جامعه تورکان ایران زحمات زیادی کشیده است.

بخش فارسی سایت Axar.az به پاس خدمات این استاد گرانمایه، سلسله مقالات اینترنتی ایشان را درج و تقدیم می‌کند.

قسمت قبلی

كارنگ دیدگاهی همچون ديگر پژوهشگران شووينيست معاصر دارد. او به مانند همۀ پیروان این مکتب، زبان اين همه آذربايجاني زنده را رها كرده و در كوه و كمر و بيابان، در به در به دنبال زبانی كه گويا، احتمالاً روزگاري تعداد بيشتري آذربايجاني به آن تكلّم مي‌كرده‌اند؛ مي‌گردد و حاصل كارش را در كتابي به نام «تاتي و هرزني» انتشار مي‌دهد. كارنگ در اين كتاب دو فصل را به «زبان آذربايجان در سال هاي پيش از اسلام» و «زبان آذربايجان در سال هاي پس از اسلام» اختصاص مي‌دهد و در فصل اوّل با پيش كشيدن مباحث نامربوط به هم و آوردن مستندات ابتر و ناقصي از متون گذشته و تكرار امثله و شواهد مجعول كسروي، بدون نام بردن از او و با استناد به نظر «دارمستتر» نتيجه مي‌گيرد:

«اوّلاً تا انقراض سلطنت ساسانيان زبان آذربايجان باقيمانده و تحوّل يافتة زبان مادي و داراي ريشة آريائي و يكي از زبانهاي پيوندي بوده است. ثانياً زبان تركي كه يكي از زبا‌هاي ملتصق مي باشد، تا ظهور اسلام راهي بايران و آذربايجان نداشته است.» (تاتي و هرزني دو لهجه از زبان باستان آذربايجان، عبدالعلي كارنگ، تبریز، بنگاه بازرگانی و مطبوعاتی واعظ­پور، چاپ اوّل، ۱۳۳۳، ص ۵ )

كارنگ زبان مادي را از گروه زبان‌هاي پيوندي و تركي را از گروه زبان‌هاي ملتصق به شمار مي آورد. اين دو واژه داراي يك مفهوم مي‌باشند و هر دو در مورد گروه زبان‌هاي التصاقي به كار مي‌روند. تنها تفاوت در فارسی بودن «پيوندي» و عربي بودن «ملتصق» مي‌باشد. «ملتصق» يا «پيوندي» هماني است، كه در زبان فرانسوي «لانگوئس آگگلوتینانتئس» ناميده مي‌شود و اين دو اصطلاح فرقي با هم ندارند و كارنگ با جداگانه دانستن اين دو اصطلاح مرتكب اشتباهي فاحش شده است.

گروه زبان‌هاي موسوم به‌ آريايي هم از گروه زبان هاي تركيبي و يا تحليلي به شمار مي‌روند، كه اين گروه نيز در زبان فرانسوي «لانگوئس فلئخیوننئللئس» ناميده مي شوند. نكتة ديگر اين است كه كارنگ در حالي زبان آذربايجان را باقي مانده و تحوّل يافتة زبان مادي معرّفي مي‌كند، كه اساساً زبان مادي در تاريخ شناخته نيست. آثار قابل اعتنایی از آن در دست نیست و حتّي برخي نظرات و تئوري هاي ابراز شده در بارة اصل و ريشة مادها و زبان ايشان نيز مطلبي نيست كه خوشايند و باب ميل نويسندگاني چون كارنگ و همفکران او باشد.

یکی دانستن زبان باستان آذربایجان با زبان مادی از سوی کارنگ در حالی اتّفاق می افتد، که خود وی قبل از این از نبود کتیبه و اثر از زبان مادی سخن می گوید:

«عدّه ای نیز بر آنند که زبان کردی بازماندۀ زبان مادی قدیم است. بهر حال چون تا امروز کتیبه ای سنگی یا سفالی از مردم ماد بدست نیامده، لذا نمی توان زیاده بر این در بارۀ زبان آنان چیزی گفت، ولی از عقاید مزبور می توان باین نتیجه رسید که چون هر سه زبان؛ یعنی، فرس قدیم، اوستایی و کردی از زبانهای هند و اروپائی و پیوندی می باشند، لذا مادی نیز از همان سنخ و دارای ریشۀ آریایی بوده است.» (تاتی و هرزنی، ص ۳)

کارنگ با وجود اعتراف به نبودن کتیبه و نوشته از زبان مادی، برای لحظه ای در انتساب زبان آذربایجان به آن زبان تردید نمی کند و آذری اختراعی را دنبالۀ همان زبان مادی می داند. جالب است که وی با ادّعای دارمستتر در بارۀ مشتق از مادی بودن زبان کردی هیچ مخالفت و مشکلی ندارد و به یاری بازی با کلمات و ادّعای وجود ریشۀ آریایی برای فرس قدیم و اوستایی و کردی و مادی، در پی توجیه گفتۀ بی مأخذ دارمستتر برمی آید.

از نظر کارنگ پس از مادها هیچ اتّفاق خاصّی که موجب تغییر زبان آذربایجان باشد، رخ نداده و بی گمان زبان آذری ابداعی کسروی همان زبان مادی روزگاران باستان است:

« پس از مادیها؛ یعنی، در دورۀ هخامنشیان، اسکندر، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان نیز حادثه ای که بتواند ریشۀ زبان باستانی را تغییر دهد؛ در آذربایجان روی نداده است و زبان آذربایجانی بتحوّل و تغییر تدریجی و عادی خود ادامه داده است. حتّی در زمان استیلای اسکندر و جانشینان وی نیز تغییراتی در زبان و آداب ماد خرد؛ یعنی، آذربایجان آن روز بوجود نیامده است و کلمۀ آذربایجان خود دلیل این مدّعا می باشد.» (تاتی و هرزنی ص ۳)

شاهد او برای تأیید ادّعای خود، همان داستان معروف «آتورپات» است و کارنگ و شرکا از همین یک کلمه و تفاسیر تاریخی و زبانی که روی آن گذارده اند، نتایج قطعی به نفع جاری بودن یک زبان ایرانی در آذربایجان باستان تا زمان رواج ترکی در این دیار حاصل کرده اند. با پذیرفتن نظر کارنگ باید متقاعد شویم که زبان مردم آذربایجان در یک دوران بیش از دو هزار ساله از زمان حضور مادها در آذربایجان، تا قرون هفتم و هشتم هجری؛ ثابت مانده و بعد یکباره در یک دورۀ هفتاد ساله به دست ترکان بیگانۀ علیهم ما علیهم به ترکی تغییر یافته است.

عبدالعلي كارنگ در فصل دوم مقدّمة كتاب «تاتی و هرزنی، دو لهجه از زبان باستان آذربایجان» مي‌كوشد به نقد و تحليل نظرهاي مخالف نيز بپردازد، تا از طريق به گمان خود رعايت انصاف و منطق را كرده باشد. او در مطلع سخن خود مي‌نويسد:

« تحقيق ناقص، ظنّ ناروا و استنباط نادرست جمعي از متتبّعين و نويسندگان باعث ابهام مطلب گرديده و دو عقيدة مخالف و ناسازگار ظاهراً مستند به وجود آورده است، كه اينك نگارنده براي ايضاح كامل مطلب نخست دلائل كساني را كه معتقدند زبان باستان آذربايجان ريشة آريائي و هندواروپائي نداشته و هم‌ريشه با لهجة كنوني «تركي آذري» بوده است؛ ذكر مي‌كند و سپس آنها را با ميزان منطق و تاريخ مي‌سنجد و ضمن بيان صحّت و سقم آنها عقيدة خود را اظهار مي‌نمايد.» ( تاتي و هرزني دو لهجه از زبان باستان آذربايجان، ص ۶)

چنانكه مشاهده مي‌شود وي تركي‌پژوهان را به تحقيق ناقص، ظنّ ناروا و استنباط نادرست متّهم و محكوم مي‌كند، تا زمينة براي به كرسي نشاندن سخن خود كه در واقع همان تئوري بافته شده از سوی كسروي است؛ آماده سازد. كارنگ در پاورقي صفحة ۶ همين كتاب در بيان و معرّفي نقطة مخالف گروه قبلي، بر تئوري كسروي صحّه مي‌گذارد و مي‌نويسد:

«از دیر باز، مخصوصاً از نخستین سالهای نیم قرن اخیر، راجع بزبان باستان آذربایجان حرفهائی زده اند و کتب و مقالاتی نوشته اند، که یک سلسلۀ آنها عبارت است از: رجزخوانی و حماسه سرائی، جعل خبر و بهشتی یا جهنمی دانستن زبانی، جیره خوار یا خدمتگزار شمردن محقّقی، تجلیل و تقدیس کسانی و تعییر و تحقیر اهل لسانی، که فاقد هر گونه ارزش علمی و زبانشناسی می باشد و يك سلسلة ديگر با روش صحيح و منطقي برشتة تحرير درآمده، كه رسالة «آذري يا زبان باستان آذربايگان» را مي‌توان سرآمد آنها شمرد و نگارنده بمآخذي كه با راهنمائي اين رساله مراجعه نموده؛ علاوه بر ذكر خود مأخذ، علامت (اذ ـ ك) نيز گذاشته، تا زحمت و حق تقدّم دانشمند پايمال نشود.‌» (همان، ص ۶)

با صرف نظر کردن از رفتار یکی به میخ و یکی به نعل كارنگ، می توان گفت او باید هم كاري كند كه زحمت و حقّ تقدّم دانشمند پيش كسوت؛ يعني، همان كسروي پايمال نشود. كسروي با تئوري ساختگي خود زمينه را براي رسيدن به نام و نان خيلي‌ها من جمله خود كارنگ فراهم كرد. اگر خزعبلات مربوط به آذري بازي را از جمع آثار کارنگ و دیگر آذري‌بازان حذف كنيم، چيز قابلي برجاي نمي‌ماند، كه موجب ماندگاري نام اين گروه حتّي براي مدّتي كوتاه شود.

ادامه دارد...

تاریخ
2024.10.20 / 13:03
نویسنده
علی بابازاده ایگدیر
سایر اخبار

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- عبدالعلی کارنگ /۶

قتل زبان‌های زنده، حفظ کتیبه‌های مرده!

قیام و سرنگونی حکومت تهران، نتایج جنگ احتمالی ایران-اسرائیل

تورکی هنر است/ قسمت ۷

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- عبدالعلی کارنگ /۴

تُرک بودن یا تُرک نبودن؛ مسئله این است!

تورکی هنر است/ قسمت ۶

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- عبدالعلی کارنگ /۳

پان‌ایرانیست‌های روشنفکرنما- عبدالعلی کارنگ /۲

چرا «تورکی» می نویسد؟/رحیم عباسی

اخبار روز
Template fa/footer not found. FILE: /home/axaraz/www/classes/tpl.class.php, CLASS: tpl, LINE: 61