پان ایرانیستها ادامه دهنده جنایات محمود افغان، جانی‌ترین چهره تاریخ

قسمت قبلی

آقامحمد خان در نبرد با روسها توسط یکی از همراهان خود که نفوذی اجانب بود؛ کشته شد. اما توانست ممالک از دست رفته را از افغانیها و روسها ... گرفته اقتدار قیزیلباش‌ها را احیا کند. حتی عشیرت دو هزار خانواده‌ایی افغانی به سرکردگی آزادخان را که توسط کریمخان به آذربایجان و مخصوصا اردبیل و شرق دریای خزر آمده بودند فراری دهد. اما مرحوم اعتمادالسلطنه در کتاب منتظم ناصری نوشته است: « آن دوهزار خانواده افغانی به دیار خود باز نگشتند؛ بلکه در جگلهای گیلان و مناطق صعب العبور مخفی شدند تا سر فرصت اعلام وجود بکنند و البته که بعد از انتقال قدرت صاحب و حاکم گیلان که قلمرو ایالت آذربایجان بود شدند»! (گیلکها؛ گالشهای مازندران؛ قسمتهایی از طوالش...)

اما با مرگ آقامحمدخان و به قدرت رسیدن برادر زاده شجاع او یعنی باباخان (بعلت فتوحاتش در جنگها ملقب به فتحعلی شده بود همان فتحعلی شاه) اقتدار آذربایجان به اوج خود رسید. هم او بود که سر جزایر گئن بورون(خلیج پارس امروزی) با اعراب جنگید و تا ریاض فتح کرد. اما نه امپریالیسم انگلستان و نه مهاجمان افغانی بیکار ننشسته بودند! بلکه در تلاش نفوذ گسترده و انتقال قدرت مجدد بودند! ابراهیم کلانتر از تورکهای قزوین آذربایجان وزیر لایق آقامحمدخان وزارت فتحعلیشاه را نیز عهده دار شده بود. در همین زمان زمانشاه افغانی راجاهای هندی را متحد میکرد تا حکومت هندی انگلیس را بر چیده و هند را مستقل کنند.

از آنجا که تورکها توسط محمود و اشرف افغان قتل و عام شده بودند و کینه بر علیه آنها داشتند سفیر انگلستان با ابراهیم کلانتر دیدار کرده و سخن از کشتار شیعیان افغانستان توسط زمانشاه باز میکند و ایشان را تحریک به انتقام از زمانشاه میکند! ابراهیم کلانتر که سیاستمدار آزموده‌ای بود، علت تحریک سفیر انگلیس را فهمیده و جواب میدهد: شیعه و سنی هردو مسلمانند و تو مسیحی دشمن هردو آنها! از این درخواست منظور اصلی خود را بگو؟ نباید فراموش کرد که در همان دوران انگلستان و روسیه از نظر علمی، تکنولوژی، نظامی و صنعتی نسبت به دیگر کشورها خیلی پیشرفت کرده بودند. سفیر از راهای متفاوت وارد میشود اما ابراهیم کلانتر کسی نبود که بازیچه قرار بگیرد.

درست است که مهاجمان همراه محمود افغان هم در جنگ اشرف افغان و کریم خان زند از تورکهای آذربایجان شکست خورده بودند اما لحظه ای از توطئه و نیرنگ غافل نشده بودند. آنان همواره در ارتباط پنهان با جاسوسان انگلیس بودند که یکی از این مزدوران میرزا محمد شفیع بند پئی مازندرانی بود. باتوجه به کتاب ارزشمند "نقد وبررسی تاریخ معاصر ایران" بقلم راوش، میرزا محمد شفیع شخصی بود سونسوز(بدون فرزند) اما تشنه قدرت و ثروت و در راه هدفش به هر رذالتی تن میداد.

در این باب برادر زنی داشت بسیار زیبا و طناز و برای نزدیکی به انگلیسیها او را جهت پیشکش به سفارت انگلیسیها میبرده است! میرزا محمد توسط نفوذیهای انگلیسیها به دربار نیز راه یافته بود! او بنیان گذار توطئه جهنمی و ویرانگر فراماسون در ایران است که هنوز هم تارو پود ارکان سیستمهای حکومتی را در اختیار دارند! میرزا محمد با دزدین مُهر ابراهیم کلانتر و دادن آن به جاسوسان انگلیس توانست بجای ابراهیم کلانتر پست وزارت را اشغال کند!

طوریکه زیر نامه‌های نوشته شده به زبان ابراهیم کلانتر توسط انگلیسیها بر حکام ایالتها جهت قیام بر علیه فتحعلیشاه را مهر کرده و نامه‌ها را جهت رساندن فوری به فتحعلیشاه به خود او یعنی میرزا محمد شفیع داده بودند. نامه‌های دعوت به کودتا با مهر ابراهیم وقتی به شاه میرسد از نفوذ و قدرت او بیمناک میشود و اورا از بین برده به جهت خدمت بزرگ میرزا محمد شفیع! او را بجای ابراهیم کلانتر به وزارت خود بر میگزیند! ورود میرزا محمد شفیع به پست وزارت، عامل فتوای مجتهدین برای جنگ آذربایجان با روسیه و اشغال نیمه شمالی آذربایجان در راستای همین توطئه اعمال شد و این زمینه اضمحلال نرم قاجار و به قدرت رسیدن مجدد مهاجمان هند افغانی در ۱۲۹۹ هجری شمسی شد.

ادامه دارد...