"پان ایرانیست ادامه دهنده جنایات محمود افغان، جانی‌ترین چهره تاریخ"

قسمت قبلی

با توجه به تحقیقات دانشمند محترم مرحوم محمود-محمود در کتابهای هشت جلدی تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلستان در قرن نوزدهم، میرزا محمد شفیع بنیان‌گذار مکتب فراموسونری یا فراموشخانه انگلستان وقتی پست وزارت را تحویل گرفت تمامی حاکمان تورک ایالتها را برداشته و از همپالگیها و هم مکتبهای هندی-افغانی‌تبار خود یعنی پارس و فراماسون بر جایشان گذاشت. با این وضعیت بجز شاه تمامی امرا، وزرا و حاکمان گوش بفرمان گراندلژ انگلیسی خود بودند و بظاهر خادمان ملت و دستگاه حکومتی قاجار شناخته میشدند.

میتوان گفت سومین مرحله انتقال قدرت توسط انگلستان(اما نه نظامی بلکه بسیار خزنده و سیاسی) در ممالک محروسه قبضه دولت توسط فراماسونرها بود. میرزا محمد با کمک فتوای جهاد علمای فراماسون توانست جنگ آذربایجان روس را شعله ور کرده و خود مشتاقانه قراردادهای گلستان و ترکمانچای را امضا نماید. این پیروزی در راستای پروژه آنتی تورک انگلستان کمتر از خشکاندن دریاچه اورومیه و رسمیت یا تحمیل زبانک پارسی به ملت تورک ایران امروزی نبود.

میرزا محمد شفیع؛ کلب حسن اصفهانی و محمد حسن‌خان شیرازی را به جرگه فراماسون آورده و بعنوان وزرای داخلی و خارجی تعیین نمود، تا هر چه بیشتر ارتباط با اربابش را محکم نماید. میتوان گفت که، بزرگترین ضربه انگلستان به حکومت تورک آذربایجان نفوذ و قبضه دولت توسط دایره فراماسونها بوده است. فتحعلی شاه از دیگر طرف مورد تعریف توصیفهای غیرعادی از جانب برخی علما و نفوذیهای اطرافش میشد. بعنوان مثال: شما زیباترین مرد جهان هستی! اگر شما نباشی دولت فرانسه یک روز نمی تواند حکومت نماید! روسیه از ترس شما شب و روز ندارند. بخاطر امنیت آدم بکشی حتی بیگناه، برای شما مباح است...

با نفوذ و قبضه دولت قاجار توسط میرزا محمد شفیع بند‌پئی مازندرانی بعنوان بنیان‌گذار فراماسونری در ممالک محروسه وضعیت حکومت از هر لحاظ رو به وخامت میگذاشت. طوریکه بعد از عهدنامه ترکمانچای قحطی جامعه آذربایجان را فرا میگیرد. دولت انگلیس از ترس قیام ملت بر علیه میرزا محمد شفیع سیب زمینی به آدربایجان میفرستد تا مردم بکارند و از گرسنگی زیاد تلف نشوند. میزا جهت گرفتن سیب‌زمینی در رواج کاشت آن در داخل آذربایجان و ممالک محروسه رشوه میخواهد.(نقد و بررسی تاریخ معاصر)

یا در زمان محمد شاه قاجار: در محاصره هرات توسط سومین شاه قاجار دولت انگلیس اینقدر نفوذ داخلی داشت که تهدید میکرد؛ کشورت را اشغال خواهم نمود. و کشتیهایش در نزدیکی بوشهر لنکر انداختند! در زمان ناصرالدین شاه میرزا تقی خان امیر کبیر دوست؛ هم سن و سال و شوهر خواهر شاه به یاری ناصرالدین شاه توانست دایره نفوذ ایادی فراماسون را محدود نماید و حتی ناصرالدین شاه دستور بر چیده شدن تشکلهای فراماسون این پایگاه شیطانی را داد.

ادوارد براون جاسوس برجسته انگلستان بعنوان محقق شرق شناسی به تهران آمده بود و مشغول سازماندهی فراماسونها بود. ادوارد براون بعد از تحقیقات فراوان در نامه‌ای به دولت خود نوشته است: «از تورکها بیزارم؛ اینها سر تعظیم به ما فرود نمی آورند پارسها با ما خوبند و در اختیار ما هستند. دولت بهینه انگلستان سعی کند تورکها را از حکومت کنار بگذارد و پارسها را به حکومت بگمارد. تاریخ نویسها را بگویید تاریخها را طوری بنویسند که تورکها اجنبی و پارسها را بومی معرفی کنند!».

ادوارد براون بنیان گذار دو مکتب ضد اسلامی بهائیت و پان ایرانیست میباشد. پارسیان امروز به پاسداشت خیانت این جاسوس حرفه‌ای و آنتی اسلام به حکومت تورکها؛ خیابانی را در تهران بنام او کرده اند و او را شرق‌شناس بر جسته غرب معرفی مینمایند. ادوارد براون و دیگر جاسوسهای انگلستان سعی در قبضه دولت از دست میرزا تقی خان بودند. در این رابطه با دادن هدیه‌های گرانبها به درباریان و مخصوصا مادر ناصرالدین شاه توانستند آنها را از میرزا تقی خان بیمناک کنند.تا جایی که تمامی دربار بر علیه میرزا متحد شده بودند. ناصر الدین شاه علی رغم عدم رضایت خود از فشار اطرافیانش میرزا تقی‌خان را از وزارت عزل و میرزا آغاخان نوری این جاسوس حرفه‌ای انگلستان و دوست ادوارد براون را بجای او نشاند.

ادامه دارد...