"پان ایرانیست ادامه دهنده جنایات محمود افغان، جانی‌ترین چهره تاریخ"

قسمت قبلی

در دوران حکومت رضاشاه، پان فارسها و پان‌ایرانیستها تا آنجا که توانستند، علیه ملیت تورک و اجتماع و اقتصاد آذربایجان مرتکب جنایات فراموش نشدنی شدند! اما دنیا آبستن حوادث است. جنگ جهانی دوم پروژه آسیمیلایون را کندتر کرد. افسوس که در طول بیست سال حکومت دست نشانده انگلستان یعنی پهلوی؛ توسط فاشیستهای پان ایرانیست تحقیرها علیه ملیت تورک از طریق کتابهای تاریخی یهود و فراماسون نوشته؛ رسانه‌های دولتی و مدارس با شدت تمام اجرا شد.

در تهران و دیگر شهرهای ایران توسط مُشتی اراذل و اوباش مزدور جوکهای رکیک و غیرانسانی جهت اِلینه کردن تورکها رواج پیدا کرده بود. تا جایی که تعداد کثیری از تورکها از ملیت خود جدا امتنا کردند!

در این بیست سال چنان ضربات اقتصادی؛ اجتماعی و روحی بر علیه ملت تورک وارد کردند که تعداد کثیری از ملت تورک دچار الیناسیون و یا خویش‌بد پنداری شدند! و همچنین میلیونها نفر بدنبال نان شب به دیارهای دیگر سفر کرده دچار آسمیلاسیون شدند.

بدنبال اشغال کشور و خلع و تبعد رضاشاه دیوار دیکتاتوری بیکباره فرو ریخت؛ درب زندانها شکسته شد؛ سید جعفر پیشه وری با دیگر محبوسان بعد از یازده سال از زندان آزاد شدند. سید جعفر پیشه وری با رای مردم تبریز به مجلس راه یافت و در آنجا جهت پایان یافتن تهاجم فرهنگی اقتصادی؛ و بدبختیهای دیگر خود مختاری آذربایجان را مطرح کرد؛ اما مورد حمله نمایندگان معروف به"کیف انگلیسی بدست" پان ایرانیست قرار گرفت! و با اعلام عدم صلاحیت از طرف ریاست و نمایندگان فراماسون از مجلس اخراج شد.

پیشه‌وری در حین ترک مجلس اعلام میکند که با کمک مردم آذربایجان این حق را خواهد گرفت. وقتی به تبریز میرسد با همکاری نزدیک به یازده نفر از همفکران خود در سال ۱۳۲۴ حزب دمکرات آذربایجان(فرقه) را جهت خود مختاری برای آذربایجان و آزادی برای ایران تشکیل داده و به تشیل دولت ملی آذربایجان میپردازد. از آنجا که کشور از شمال و جنوب توسط نیروهای روس و انگلیس و آمریکا اشغال شده بود؛ در تشکیل حزب کسی مانع پیشه‌وری و همراهان نشد.

حزب دمکرات آذربایجان در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ تشکیل دولت داده خود مختاری آذربایجان را اعلان نمود. در عرض یکسال آذربایجان چنان پیشرفت کرده بود که ویلیام داگلاس (قاضی آمریکایی) را حیرت زده کرده بود طوری که در گزارش به دولت آمریکا نوشته است (آذربایجان در سایه حکومت ملی چنان پیشرفت میکند که اگر این حکومت ده سال دوام بیاورد در جهان از نظر علم و تکنولوژی اولین حرف را خواهد زد).

در این راستا باز ایادی پان ایرانیست فراماسون نتوانستند اهداف پیشرفته نهضت دمکراتیک کشور به رهبری آذربایجان را درک و تحمل نمایند بلکه در کنار قدرتهای آنتی تورک و آنتی اسلام از جمله دولتهای امریکا؛ انگلستان و روسیه قرار گرفتند! و مثل زمان مشروطیت آشکارا با دولت پان ایرانیست ضد تورک و ضد اسلام در یک جبهه ایستادند!

روسیه از ترس اینکه آذربایجان خودمختار نصفش شمال رود آراز در اشغال و اقتدار روسها قرار گرفته و اگر نیمه جنوبی هم به خود‌مختاری دست یابد متحد شدنشان قابل کنترل نخواهد شد. انگلستان سالها توطئه کرده تا نام آذربایجان؛ ملت آذربایجان؛ همه هست و نیست آذربایجان را محو کند! تمام برنامه هایش بهم میخورد.

آمریکا تحت تاثیر سیاست انگلستان و در تورک و اسلام ستیزی همسنگر آن بوده است! یعنی وقتی جریان تورک و اسلام به میان آید دولتهای روسیه و آمریکا و اروپا و چین و هند و پان ایرانیستها... همه در یک سنگرند! اصلی است که به مراتب تجربه شده است. وضعیت سیاسی آذربایجان در آن روزها بسیار وخیم و ترسناک بود. یعنی برای قتل و عام ملت آذربایجان تنها سلاحهای انگلیس؛ فرماندهی سرهنگ امریکا؛ ارتش بیسواد و شاهپرست ایران رو در روی حکومت ملی آذربایجان نبود!بلکه بعلت تقسیم اراضی توسط حکومت ملی؛ مالکان؛ زمینداران؛ بئیگها و آخوندهای حقوق بگیر مالکین نیز در صف دشمنان حکومت ملی آذربایجان قرار گرفته بودند!

فرقه یا حزب دمکرات از هر طرف از داخل و خارج در حصار و هجوم دشمنان قسم خورده آنتی تورک؛ آنتی اسلام؛ جاهلان بی هویت؛ مانقورتهای از خود بی‌خبر .... بودند. بیستم آذر ماه ۱۳۲۵ جاسوسان نفوذی روسها پیشه‌وری را از جلسه جلفا دزدیده و توسط نفویهای داخلیشان شایعه فرار پیشه وری را شایع کردند و از هر طرف آذربایجان مورد هجوم داخل و خارج قرار گرفت.

نزدیک به بیست و پنج هزار نفر اعدام شدند و نزدیک به سی هزار نفر در حین مقاومت یا فرار از جلو ارتش کشته شدند یا به شمال رود آراز/ ارس فرار کرده اکثرا به سیبری؛ قازاقستان... تبعید و یا به زندان استالین انتقال یافتند و سیدجعفر پیشه‌وری به دستور استالین در یک تصادف نمایشی/ساختگی به قتل رسید! بقیه در برف و بوران کوههای آذربایجان یخ زده طعمه درندگان وحشی شدند! در واقع قتل وعام محمود افغان این بار نه تنها توسط افعانیها و هندیها، بلکه توسط جاهلان بی هویت و بیسواد تورک زبان و فرماندهان نوکر صفت تحت تاثیر پان‌ایرانیستها به انجام رسید! با توجه به این همه جنایت، دومین شاه پهلوی نام نسل کشی آذربایجان را روز نجات آذربایجان نامید! در این باب میتوان گفت جنایتی فراموش نشدنی و زخمی التیام ناپذیر بر قلب و روح ملت تورک آذربایجان زده شد.

ادامه دارد...