بالا

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن-شعوبی گری قرن سیزدهم

صفحه نخست نویسنده
12 Punto 14 Punto 16 Punto 18 Punto

استاد علی بابازاده ایگدیر، از نویسندگان و فعالان دردآشنای آذربایجان جنوبی هست که، در راستای شناساندن چهره‌ی مرموز تفکر موسوم به پان ایرانیسم و شوونیسم فارسی به قشر جوان و جامعه تورکان ایران زحمات زیادی کشیده است.

بخش فارسی سایت Axar.az به پاس خدمات این استاد گرانمایه، سلسله مقالات اینترنتی ایشان را درج و تقدیم می‌کند.

قسمت قبلی
قسمت نهم

شعوبی گری در قرن سیزدهم

پایان کار صفویان در قرن دوازدهم نیز از تحرکات شعوبی تهی نیست. در جریان حملۀ محمود افغان به ایران، نخستین کسانی که در داخلۀ ایران به او پیوستند و در زمرۀ لشکریان او درآمدند و در محاصره و اشغال اصفهان، شیراز و قزوین دست داشتند، زرتشتیان کرمان بودند که بر پایۀ تفکّرات نژادی، زبانی و دینی خود محمود افغان را منجی ایران می دانستند.
قرن دوازدهم هجری قمری وقایع قابل توجّهی در خود دارد. از سال ۱۱۳۵ هـ . ق. دوران متلاطم و بی ثباتی در ایران آغاز می گردد. در این سال اصفهان به دست محمود افغان سقوط می کند، لیکن سال ۱۱۴۸ هـ. ق. مصادف با تاج گذاری نادرشاه را می توان زمان رسمی انقراض صفویان دانست. دوازده سال بعد؛ یعنی، سال ۱۱۶۰ هـ. ق. نادرشاه درمی گذرد و صفحات غربی ایران عرصۀ تاخت و تاز مدّعیان سلطنت قرار می گیرد.
در سال ۱۱۶۳ هـ. ق. کریم خان زند با غلبه بر دیگر مدّعیان، شریک فرمانروایی جانشینان نادر در فلات ایران می گردد و فرمانروایی او تا سال ۱۱۹۳ امتداد پیدا می کند. در این سال با درگذشت کریم خان؛ آقامحمّدخان قاجار مدّعی سلطنت گشته و پس از غلبه بر جانشینان کریم خان زند؛ در سال ۱۲۰۹ بر تخت شاهی ایران می نشیند.
مهم ترین وقایع این دوران پس گرفتن حاکمیّت از افاغنه، فتوحات نادر و تمایلات این پادشاه ترک به زمان مادری و ایل و تبار خود است، که البتّه با درگذشت نابهنگام او از قِبَل این تمایل و علاقه استفادۀ چندانی دست زبان ترکی در ایران را نمی گیرد و شاید مشاهدۀ این جنبه از کار نادر یک بار دیگر شعوبیان را به تحرّک واداشته باشد و اتّفاقات قرن سیزدهم از نتایج این تحرّکات محسوب گردد.
۷ ـ شعوبی گری در قرن سیزدهم
قرن سیزدهم هجری قمری حلقۀ واسط بین شعوبیان قدیم و نوشعوبیان می باشد. با پایان کار صفویان، در کشاکش هایی که بیش از نیم قرن به طول می انجامد، ایران شاهد ظهور و سقوط های پادشاهان و مدّعیان سلطنت می گردد و در این مدّت ثبات چندانی در امور داخلی ایران وجود ندارد.
مطمئناً این بی ثباتی ها تأثیر منفی چندانی بر جریان امور شعوبیان نداشته و این گروه به شیوۀ اسلاف خود همچنان از فرصت های پیش آمده در جهت تقویت موقعیّت خود و اندیشۀ خود بهره برده اند. اتّفاقات بعدی در حوزۀ زبان و فرهنگ مؤیّد جاری بودن روح شعوبیّه بر اندیشه و سیاست و فرهنگ ایران است.
با وجود اینکه اتّفاقات بعد از مرگ کریم خان به سان گذشته باز هم بر حاکمیّت یک سلسلۀ ترک دیگر در ایران ختم می گردد، لیکن از نقطه نظر فکری و سیاسی دوران جدید توفیری با گذشته ندارد، بلکه اندیشۀ شعوبی در این دوران شرایط مطلوب تری هم حاصل می کند و در قرن سیزدهم علاوه بر فارسی نوازی فتحعلی شاه، نوشعوبیانی که از یک سو از آبشخور شعوبی گری جاری در تاریخ بعد از اسلام ایران برخورداری دارند و از سوی دیگر از گرمای دمدمه ها و تأثیرات غرب و مستشرقین برخاسته از غرب دارای تعلّق خاطر به شعوبیان و منویّات ایشان برخورداری می یابند، میدان را برای فعالیت دور جدیدی از فعالیت های شووینیستی خود فراهم می بینند.
قرن سیزدهم شمسی شاهد ظهور نوشعوبیان نامداری می گردد. این گروه با ترکیب آموخته های تاریخی خود و تعلیمات پیغام آوران پان فارسیسم و آریایی بازی زنگار گرفتۀ شعوبی گری را جلای دوباره ای می دهند و زمینه را برای کارهای نکردۀ گذشته آماده می سازند.

قرن سیزدهم با نام شخصیّت های سیاسی و فرهنگی نامداری همراه می گردد. فتحعلی آخوندزاده در سال ۱۲۲۷ هـ. ق. پا به عالم وجود می گذارد. مردی که با وجود ترک و آذربایجانی بودن از «اِسناد صفات حمیده به پارسی نژادان» ابایی ندارد! فارسی زبانان را بر دیگر مسلمانان از ترک و عرب و غیره برتری می دهد! شیفته و دیوانۀ زرتشتیان است! از ضرورت زرتشتی گری و تشکیل حکومت زرتشتیان سخن می گوید! در هنگام صحبت کردن از هند و پارسیان هند آب از لب و لوچۀ او جاری می گردد و ترک بودن خود را «علی الظّاهر» دانسته؛ نژادش را از پارسیان می داند!
در پی آخوندزاده میرزا ملکم خان در سال ۱۲۴۹ قمری ظهور می کند. یک ایرانی ارمنی تبار اهل اصفهان و وابسته به محافل ماسونی، که زبان را عامل تعیین کنندۀ هویّت ملّی مدرن فرض می کند و به دلیل ناامیدی از وحدت دین و مذهب؛ ناچار وحدت زبان را عامل اتّحاد طوایف مختلف در ایران به شمار می آورد. افکار ملکم نطفۀ اصلی ملّی گرایی قومی متّکی به وحدت زبانی در ایران می گردد و او به مبشّر ملّی گرایی متّکی به فارسی در ایران تبدیل می شود.
در پی این دو، میرزا آقاخان کرمانی در سال ۱۲۷۰ قمری از راه می رسد. داماد یحیی صبح ازل، جانشین علی محمّد باب، که تحت تأثیر آخوندزاده قرار دارد و از نظریۀ نژاد و زبان به عنوان پایه های اصلی تشکیل ملّت ایران طرفداری می کند و معتقد است قومی که زبانش محو گردد، قومیّت خود را بر باد می دهد. از نظر او این زبان برای ایران جز فارسی زبان دیگری نیست. وی در کنار این معتقدات تاریخ مشترک را عامل حفظ ملیّت و قومیّت و نژاد ایرانی تلقّی می کند.
میرزاعبدالرّحیم تبریزی متولّد ۱۲۵۰ قمری است و کمابیش پیرو آخوندزاده و افکار او می باشد. او نیز به سان نامداران قبلی ایران را همچنان ولایت کیخسرو و ملک قباد می پنداشت، در مخیّلۀ او جز فارسی زبان دیگری موضوعیّتی نداشت و رذایل اخلاق ایرانی را حاصل رسوب گذاری اقوام مهاجم به این سرزمین از عرب و ترک و تاتار و مغول می پنداشت.
شخصیّت های مورد اشاره به همراه چند نفر دیگر نوع جدیدی از تفکّر شعوبی را در ایران بنیان گذاری می کنند. معتقدات این گروه در کلیّت خود سازگاری بسیاری با افکار شعوبیان دارد، باستان گرایی، فارسی گرایی، اعتقاد به ویژه بودن قوم ایرانی، در کنار ترک ستیزی، عرب ستیزی، اسلام ستیزی و علاقۀ وافر به تحریف و جعل از مهم ترین وجوه اشتراک اندیشۀ این گروه با شعوبیان می باشد.
وجود این شخصیّت های مرموز و منحرف و نوشته های ایشان مهم ترین شاخصۀ قرن سیزدهم در حوزۀ اندیشه و سیاست و رونق نگرش های شعوبی به شمار می آید.

ادامه دارد...

تاریخ
2024.09.14 / 17:12
نویسنده
Axar.az
سایر اخبار

ترکی زبان مشترک ایران، آذربایجان و ترکیه

شاخصه شخصیت اجتماعی در چیست؟

زمستان ایرانشهر در بهار خاورمیانه

ایران در آستانه تحولی عظیم!

تورکی هنر است / قسمت ۳۶- مثلث

۲۱ آذر ۱۳۲۴ شمسی، روز "نجات آذربایجان"! - ویدئو

"نرود میخ آهنین در سنگ"

بشار اسد مسلمان شیعه، روی هیتلر را سفید کرد

نبرد واژه‌ها قسمت پایانی- ۲/۲

تورکی هنر است/ قسمت ۳۵- مژده

اخبار روز
Template fa/footer not found. FILE: /home/axaraz/www/classes/tpl.class.php, CLASS: tpl, LINE: 61