صفحه نخست نویسنده |
مردی برای تمام فصول
عنايتاللّه رضا در بيان شرح حال خود ميگويد: بنده در سال ۱۲۹۹ شمسي در يك خانوادة روحاني در شهر رشت متولّد شدم. اجداد بنده،، پدر و پدربزرگم همه از مراجع گيلان بودند. موقعي كه به دنيا آمدم، زماني بود، كه روسها قيام جنگل را تحت فشار قرار داده بودند و ميرزاكوچك خان به كوهستان پناهنده شده بود. خانوادة ما، كه از ميرزا حمايت ميكرد، ناچار شده بودند به دليل ورود نيروهاي بلشويك شوروي در آن موقع به گيلان، آنجا را ترك كنند. (روزنامة فرهيختگان، دورة جديد، شمارة ۶۴، يكشنبه، ۱۸ مرداد، ۱۳۸۸)
ولادت دكترعنايت اللّه رضا با ۱۸ خرداد ۱۲۹۹ مصادف بود. نام خانوادگي او منسوب به حاجي آقا رضا است، كه از مجتهدين گيلان بوده است. او تحصيلات ابتدايي و متوسّطة خود را در شهرهاي رشت و تهران گذراند و در ۱۳۱۶ شمسي ديپلم متوسّطة خود را در رشتة ادبيّات از دبيرستان دارالفنون اخذ كرد، سپس در همان سال در دانشكدة افسري ثبت نام كرد و در سال ۱۳۱۸ به جرگة افسران ارتش ايران پيوست. پس از به پايان رساندن دورۀ دانشكدة افسري در نيروي هوايي ارتش پذيرفته شد و دورة خلباني هواپيماهاي جنگي را گذراند. او در سال ۱۳۲۳ به حزب توده پیوست و به سبب فعاليتهاي سياسي، مدّتی را در زندان و تبعید در کرمان گذراند.
رضا بعد از بازگشت از کرمان، در اوایل سال ۱۳۲۵ به همراه گروه دیگری از افسران عضو حزب توده به آذربایجان رفت و به دلیل ادغام کمیتۀ ایالتی حزب توده در آذربایجان با فرقۀ دمکرات، به عضویّت فرقه درآمد. با پایان کار فرقه در آذر ۱۳۲۵ به تبعيدي ناخواسته رفت، كه بیش از بيست سال به طول انجاميد.
وی بعد از گذراندن دشواری های ماه های نخست رفتن به جمهوری آذربایجان، به آرامش دست یافت و به تحصیل و مطالعه روی آورد. او در دورة اقامت در شوروی نخست موفّق به اخذ مدرك ليسانس و سپس دكتري در رشتة فلسفه در سال ۱۳۳۵ شمسی شد. وی مدّتی در باکو و مسکو به کار ترجمه و فعالیت رادیویی اشتغال داشت.
در شهریور ۱۳۳۶ به جمهوری خلق چین سفر کرد و تا مهر ۱۳۳۸ در آن کشور اقامت داشت و به کار ترجمه و فعالیت در بخش فارسی رادیو پکن پرداخت. در سال ۱۳۳۸ به مسکو بازگشت و تا سال ۱۳۴۶ در آن شهر به مانند گذشته به فعالیت رادیویی و تحقیق و ترجمه اشتغال داشت. از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۴۷ در پاریس اقامت گزید و در آنجا نیز همچنان به کار تحقیق و ترجمه پرداخت و پس از آن، در سایۀ تمهید مقدّماتی، پس از ۲۳ سال به ایران بازگشت. (رک. آذربایجان و اران، دکترعنایتالله رضا، تهران، انتشارات مرد امروز، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳ ـ مقدّمۀ ناشر)
رضا بعد از بازگشت به ایران هم کارهای پژوهشی، تألیف و ترجمه را ادامه داد و در زمینههای تاریخ، ایران شناسی و علوم اجتماعی آثاری از خود بر جای نهاد.
او بعد از بازگشت به ایران در ۱۳۴۸ در كتابخانة پهلوي، كه در آن زمان، يكي از مراكز ايران شناسي بود؛ به كار مشغول شد و سپس براي تدريس در مراكز دانشگاهي به همكاري دعوت شد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مدّت کوتاهی سرپرست کتابخانۀ پهلوی بود و در سال ۱۳۵۹ از این کار استعفا داد. رضا در دوران پس از انقلاب، در كنار تدريس در دانشگاهها، به عنوان مشاور عالي علمي در پژوهشگاه علوم انساني و سپس در سال ۱۳۶۵ در مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي به عنوان مدير بخش جغرافيا و عضو شوراي عالي علمي به همكاري پرداخت.
دكتر رضا كتابهايي همچون: آذربايجان و اران آلبانياي قفقاز، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، در پیرامون آذربایگان، كمونيسم و دموكراسي، ماركسيسم و ماجراي بيگانگي انسان، ايران و تركان در روزگار ساسانيان، كمونيسم اروپايي، نام درياي شمال ايران، واژه شناسی نامهای ایرانی، شهرهای ایران و موسی خورنی تاریخ نگار عهد ساسانی را تأليف نموده است.
كتابهاي: اورارتو، تمدّن ايران ساساني نوشتة لوكونين، طبقة جديد تحليلي از تحوّل جامعة كمونيست نوشتة ميلوان جيلاس، اسرار مرگ استالين نوشتة آوتور خانوف، به زمامداران شوروي نوشتة سولژنيتسين، گفتگو با استالين نوشتة ميلوان جيلاس، سيزده روزي كه كرملين را لرزاند. (انقلاب مجارستان) نوشتة تيپور مراي، خاطرات بوريس باژانف رئيس دبيرخانة دفتر سياسي حزب كمونيست اتّحاد شوروي، تاريخ سير جنايتهاي استالين نوشتة آرلف، شهرهاي ايران در دوران پارتيان و ساسانيان نوشتة پيگو لوسكايا، اعراب حدود مرزهاي روم شرقي و ايران در سده هاي ۴ ـ ۶ ميلادي نوشتة پيگو لوسكايا، از آثار ترجمه شدة دكترعنايتاللّه رضا می باشد.
رضا داراي بيش از ۱۲۰ مقاله در دايرهالمعارف بزرگ اسلامي، بيش از ۶۰ مقاله در مجلات و نشريّات خارج از مركز دايرهالمعارف و ۱۰ مقالة ترجمه شدة ديگر در مجلات و نشريّات مختلف است. وی در ۱۸ تير ۱۳۸۹ در سنّ نود سالگي، درگذشت و در تهران به خاک سپرده شد.
در میان شخصیّت های شناخته شدۀ معاصر، زندگانی دکترعنایتالله رضا دارای فراز و نشیب ها و تطوّرهای بسیاری بوده است. این گوناگونی در حوزه های مختلف زندگی وی خودنمایی می کند. گوناگونی در جوامع محلّ اقامت، گوناگونی در اختیار کردن مکتب ها و مشرب های فکری و سیاسی متفاوت، گوناگونی در عضویّت در گروه ها و احزاب سیاسی، گوناگونی در همنشیی با رهبرانی با ماهیّتها و رویکردهای کاملاً متفاوت، حتّی گوناگونی در آثار تألیفی و ترجمه ای از جملۀ تطوّرها و رنگ به رنگ شدن های زندگانی وی بوده است.
او حیات خود را در سرزمین سبز و خرم گیلان آغاز کرد؛ با زندگی در سرزمین کوهپایهای تهران ادامه داد؛ سپس سر از سرزمین کویری کرمان درآورد و بعد از آن رو به سرزمین معتدل آذربایجان نهاد. این تنوّع در مکان های زیست به ایران منحصر نماند و مدّتی بعد به جمهوری آذربایجان رفت و ده سال در این کشور ماند. بعد از آن راهی سرزمین های سرد روسیّه شد و قدری کمتر از ده سال در روسیّه اقامت گزید؛ در میانۀ اقامت در روسیّه، نوبت چین رسید، تا دو سالی در برخی شهرهای چین از جمله پکن و کانتون سیر در آفاق و انفس کند. در نقل مکان بعدی به روسیّه بازگشت و اندکی بعد به فرانسه رفت و یک سال و چند ماهی را در آن کشور گذراند و در آخرین کوچ بزرگ به ایران آمد و رحل اقامت در تهران افکند و بیش از چهل سال در این شهر زیست.
چنین رنگارنگی و گوناگونی در اندیشههای سیاسی او نیز قابل مشاهده است. او در جوانی به کمونیسم تمایل پیدا کرده، به حزب توده پیوست. دو سالی گذشته بود، که به آذربایجان آمد و به فرقۀ دمکرات ملحق شد. بعد از رفتن از آذربایجان ایران به جمهوری آذربایجان؛ به تحصیل پرداخت و در کنار آن عضو فرقه باقی ماند. بعدها از فرقه جدا گشته؛ دوباره به عضویت حزب توده درآمد. در دوران اقامت در شوروی همچنان از دلباختگان مارکسیسم بود. سفر چین هم فرصتی بود، تا از مائوایسم و جامعۀ چین شناخت بیشتری حاصل کند. مدّتی کوتاه از بازگشت رضا از چین گذشته بود، که نشانه های دلزدگی و بیزاری از مارکسیسم و کمونیسم در او پدیدار شد. او در سال ۱۳۴۶ به فرانسه رفت، تا حال و روز جوامع لیبرال دمکرات اروپای غربی را از نزدیک ببیند، امّا ظاهراً این مکتب سیاسی هم برای او دلبری چندانی نکرد، تا او بعد از سیر و سلوکی طولانی، به همان نقطه ای بازگردد، که قبلاً در آن ایستاده بود. از همین رو خدمت به نظام سلطنتی از نوع ایرانی را به عنوان مذهب مختار سیاسی خود برگزید.
ادامه دارد...
تاریخ
2024.10.25 / 17:49
|
نویسنده
علی بابازاده ایگدیر
|