بالا

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن-دوره های تاریخی

صفحه نخست نویسنده
12 Punto 14 Punto 16 Punto 18 Punto

استاد علی بابازاده ایگدیر، از نویسندگان و فعالان دردآشنای آذربایجان جنوبی هست که، در راستای شناساندن چهره‌ی مرموز تفکر موسوم به پان ایرانیسم و شوونیسم فارسی به قشر جوان و جامعه تورکان ایران زحمات زیادی کشیده است. بخش فارسی سایت Axar.az به پاس خدمات این استاد گرانمایه، سلسله مقالات اینترنتی ایشان را درج و تقدیم می‌کند.

قسمت قبلی

قسمت چهارم:

شواهدی چند وجود خودآگاهی قومی، حاکمیّت اندیشۀ نژادی یا تفکّرات موسوم به شعوبی در دوران اسلامی بر اذهان لااقل گروهی از مردم و برگزیدگان قوم پهلوی زبان در ایران را تأیید می کند. این تفکّرات و خودآگاهی های قومی که کمابیش در عصر ساسانی وجود داشته است، زمینه ساز برخی رفتارها در عصر ساسانی می گردد و ماترک آن اندیشه به دوران اسلامی هم می رسد و در این دوران جدید، در شکل دادن به رفتارهای گروهی از مردم و برگزیدگان پهلوی زبان نقش مهمّی ایفا می کند. مجموعۀ کنش های مردم و نخبگان ساکن در صفحات غربی ایران در مواجهه با اعراب بر پایۀ این سابقۀ تاریخی شکل می گیرد.
شناخت و خودآگاهی قومی پهلوی زبانان در مواجهه و اصطکاک این قوم با اعراب، ترکان و رومیان شکل گرفته بود و این قوم خود را در آیینۀ ملل مورد اشاره دیده و به تمایز خود از ایشان و ضرورت اتّخاذ تدابیر لازم جهت حفظ موقعیّت خود در میان این اقوام و ملل پی برده بودند.
بعد از پیدایی اندیشه و اقدامات شعوبی در صفحات غربی فلات ایران، رفته رفته خراسانی ها هم وارد این میدان مخالف خوانی با خلافت می گردند. گروهی از ایشان به فارسی دری سخن می گویند و زبان ایشان، زبانی از خانوادۀ زبان های تحلیلی است، که از این حیث با زبان پهلوی خویشاوندی دارد، ولی عین یا شکل تحوّل یافتۀ آن نیست. فارسی و متکلّمان این زبان به نحوی وارث ناسیونالیسمی می گردند که پهلوی زبانان قوم و خویش آنها پیشاپیش بنیاد گذارده اند.
با گسترش دامنۀ فعالیت زبان فارسی از شکل یک زبان محلّی به حد یک زبان درباری و رسمی آن هم در دربارهای نسبتاً نیرومندی چون صفاری و سامانی، فارسی میدان عمل وسیعی می یابد و حمایت سلاطین سامانی، بخصوص منصور بن نوح از این زبان، موقعیّت فارسی را ارتقا داده و آن را به زبان عمدۀ کتابت در فلات ایران بدل می سازد و از این رهگذر آثار عمدۀ شعوبیّه به این زبان تدوین می گردند و فارسی در کنار عربی به یکی از دو ظرف اصلی بیان افکار و اندیشه ها، بخصوص افکار شعوبیان بدل می گردد.
با این بیان شالودۀ اندیشۀ شعوبی از سوی پهلوی زبانان ریخته می شود و دیوارهای آن بالا می رود و پوشاندن سقف و زینت داخلۀ آن به دست فارسی زبانان به انجام می رسد.

با عنایت به مقدّماتی که در بخش های قبلی آمد؛ به گذشته رجوع کرده و با تأکید بر وجود اندیشۀ خودآگاهی قومی و نژادی در عصر ساسانی، شواهدی هر چند ناکافی برای این ادّعا اقامه می کنیم:
الف ـ رفتار ساسانیان با آثار اشکانی
یک نکتۀ بارز در سیاست دوران آغازین حکمرانی این سلسله، نوع رفتاری است که این حکومت با آثار بر جای مانده از عصر اشکانی از خود ظاهر ساخت. اگرچه بر اساس سنّتی غیرحسنه هر سلسله ای که در ایران روی کار می آمد؛ خود را ملزم و موظّف می دانست که آثار و نشانه های بر جای مانده از نظام قبلی را به باد فنا بسپارد، لیکن افراط در این کار و تلقّی دشمنایگی با اشکانیان و تفاخر به بازستاندن حکومت از دست اشکانیان و به تعبیر ابوالفضل بیهقی «باز آوردن دولت شدۀ عجم از سوی اردشیر بابکان» (رک. تاریخ بیهقی، ابوالفضل بیهقی، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، انتشارات زریاب، نوبت چاپ ؟، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۱۵۱) نشان های آشکاری از نوعی تعصّب دینی و ملّی دارد. این رویکرد حکومت ساسانی نسبت به آثار اشکانی با لحاظ کردن مدّعیاتی که در بارۀ تبار اشکانیان و انتساب ایشان به ترکان وجود دارد، بیشتر به چشم می آید.
ب ـ پیدایش اندیشۀ ملّی در همان دهه های نخستین اسلامی
اندیشۀ ملّی در میان پهلوی زبانان ساکن در ایران از همان دهه های نخست قرن اوّل هجری با اقداماتی از قبیل: ترور عمر بن خطّاب، پیوستن به تشکیلات سیاسی مخالف خلافت عربی، شرکت در شورش علیه عثمان، حضور در نهضت مختار، شرکت در شورش خوارج، حضور در نزاع های قبائلی عربی و در دوره های بعدی با نفوذ در دستگاه خلافت عبّاسی، منشی گری و فعالیت در دستگاه دیوانی خلافت، روی آوردن به شعر و نثر عربی و گنجاندن مضامین ملّی گرایانه در لا به لای اشعار و کتب خودنمایی می کند.
در این زمینه، بخصوص باستان گرایی از نوع احساسات نوستالژیک نسبت به دوران ساسانی، بالیدن به میراث های زبانی و فرهنگی خودی و تلاش برای ترجمۀ آثار پهلوی بر جای ماده از عصر ساسانی بیشتر خودنمایی می کند.
بی شک ظهور این رویکرد بدون داشتن سابقۀ قبلی با این سرعت و سازماندهی مناسب میسّر نبوده و ظواهر امر حکایت از وجود سوابق این رویکرد در عصر ساسانی دارد و مردم پهلوی زبان و شعب آن زبان به میزان بسیار خوبی بر تفاوت و تمایز خود با اقوام عمدۀ دیگر در منطقه اعم از ترک و عرب و دیگران وقوف دارند.

ج ـ وجود عرب ستیزی در عصر ساسانی
از رویکرد عرب ستیزانه و حسّ برتری نسبت به قوم عرب هم نشانه هایی از دوران ساسانی به یادگار مانده است. این احساس مستلزم شناخت از خود و دارایی های مادّی و معنوی خودی می باشد و قوم پهلوی زبان به نوعی خود را در آیینۀ عرب دیده و می شناسد و به مشخّصه های هویّتی خود حساس می گردد و در نهایت رأی به برتری خود در برابر اعراب یا ستیز دائمی با این قوم می دهد.
عصر ساسانی به کلّی از منازعه با اعراب خالی نبوده است. ساسانیان دولت دست نشاندۀ حیره را برای ممانعت از هجوم اعراب در صفحات غربی ایران علم کرده بودند.
برخورد نظامی و حتّی شکست قوای ایرانی از اعراب در اواخر عهد ساسانی و پیش از جنگ های اعراب مسلمان و غلبۀ کلّی آنها بر ایران؛ مسبوق به سابقه بود. وقتی پیدایی مقابلۀ قهرآمیز پهلوی زبانان در دوران آغازین اسلامی با عرب را در کنار این سابقۀ تاریخی قرار می دهیم، لاجرم معتقد می شویم که نگاه عرب ستیزانه در ایران مسبوق به سابقۀ تاریخی است و در این راه عواملی چون: شناخت از خود و هویّت خود در تصادم با اقوام همسایه و سابقۀ رقابت و برخورد نظامی مدخلیّت دارند.
د ـ همراهی زرتشتیان با شعوبیان
زرتشتیان ایرانی کمابیش در پیشبرد برنامه های شعوبیان سهیم بوده اند و نفس تلاش شعوبیّه برای گنجاندن پیروان دین زرتشتی در زمرۀ اهل کتاب یا جعل احادیث از معصومین علیهم السّلام در تأیید دین زرتشتی و ستایش از زرتشت حکایت از آن دارد که پیروان این دین با شعوبیه اشتراک مساعی داشته اند. از طرف دیگر گروهی از زرتشتیان برحسب ظاهر اسلام آورده بودند، امّا ایمان آنها ایمانی قلبی و مبتنی بر شناخت نبود.
این گروه در عمل بر همان دین سابق بودند و تلاش برای وجاهت بخشیدن به زرتشتی گری ریشه در این اعتقاد داشت. جناح زرتشتی شعوبیّه در قرون اوّلیّۀ اسلام آثاری چون: دینکرت، زند و هومن یسن، کارنامۀ اردشیر بابکان و نامۀ تنسر را آفرید و فعالیت فرهنگی این گروه کمابیش در قرون بعدی هم جاری بود. آخرین دستاورد این گروه در سده های نهم و دهم به خلق کتاب «دساتیر آسمانی»، «شارستان چهار چمن» و «دبستان المذاهب» ختم شد.

ادامه دارد...

تاریخ
2024.09.07 / 12:10
نویسنده
علی بابازاده ایگدیر
نویسنده
سایر اخبار

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن-شعوبی گری قرن چهاردهم

پان‌ایرانیسم یا پان‌فارسیسم؟ کدام‌یک صحیح است؟

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۴)

کریدور زنگه‌زور؛ هم به نفع توران هم به نفع ایران

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن-شعوبی گری قرن چهاردهم

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۳)

شووینیسم فارسی و سرچشمه های آن-شعوبی گری قرن سیزدهم

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۲)

شوونیسم فارسی و سرچشمه های آن-تلاش برای برتری زبان فارسی

سياست خارجی ایران در باتلاق توهمات دینی و ناسيوناليستی (۱)

اخبار روز