این نوشتار چکیده ایی از متنی مفصل می باشد که برای آگاهی رسانی در شبکه های اجتماعی خلاصه نویسی می شود و به جهت این که تلاش شده در حد ممکن کوتاه باشد نگاهی فهرست وار به مسائل داشته است.
- دریاچه اورمیه به مثابه یک پروژه:
ذخایر و معادن انرژی و مواد خام بعنوان منبع قدرت و نفوذ همواره در مرکز توجه قدرتهای اقتصادی و ابرشرکتهای جهانی قرار داشته اند، لذا اگر منبعی سرشار همانند دریاچه اورمیه را داشته باشید که در طول ملیونها سال با انباشت تدریجی انواع مواد معدنی نادر و فلزات کم یاب که در برخی موارد منحصر بفرد بوده و به دلیل کاربرد در تکنولوژیهای خاص ارزشی هزاران برابر بیشتر از گرانترین جواهرات را هم داشته باشند پس بدون شک باید اطمینان داشته باشید که این دریاچه از جذابترین پروژه های جهان خواهد بود.
- دریاچه اورمیه از منظر ایدئولوژیک:
اعتقاد به موعودی نجات بخش از دیرباز در اکثریت ادیان و مذاهب و باورها وجود داشته است که از آن جمله است آیین زرتشت و همچنان است در هندوان، بودائیان و مذاهب یهودیان، مسیحیان و مسلمانان که به بحث در خصوص زمان و مکان و علایم این واقعه پرداخته اند.
جهت مثال در برخی منابع زرتشتی از نشانه های موعود در مورد خشکیدن دریاچه ایی و فرو ریختن طاقی و علاماتی دیگر صحبت شده است. اگر گذاری کوتاه به بحث موعود در تمامی باورها نمایید متوجه خواهید شد که خشکسالی و خشک شدن رودها و دریاها بروز طوفانهای شدید و جاری شدن سیل و انواع فلاکتها از نشانه های ظهور موعود ذکر شده است. از این روی در هنگام بروز چنین فلاکتهایی طرفداران این باورها آن را از نشانه های موعود دانسته و متاسفانه در مواردی هم برای تعجیل در ظهور اقدام به چنین کارهایی می نمایند.
- دریاچه اورمیه از نگاه ژئوپولوتیک:
آزربایجان و به طبع آن دریاچه اورمیه به جهت قرار گرفتن در مرکز ترمینال ارتباطات شرق و غرب و کریدورهای عبور انرژی و تجارت دارای اهمیت ژئوپولوتیک بالایی در منطقه می باشد. با در نظر گرفتن این موضوع که پس از هزار سال حاکمییت سیاسی تورکها با پشتیبانی و مرکزیت آزربایجان، طی تحولاتی حاکمیت در دست سیستم سانترالیستی ایرانشهری قرار داده شده و در حال حاضرشاخه شعوبی این سیستم بر مسند قدرت قرار دارد و با علم به اینکه تورک ستیزی به موازات عرب ستیزی از اصول راهبردی این جریان است. خشک نمودن دریاچه اورمیه و نابودی زیست بوم منطقه فرصتی بی بدیل را فراهم می آورد تا سیستم ایرانشهری برنامه های خزنده خود برای نابودی ملت و سرزمین آزربایجان به عنوان مرکزیّت تورک برای همیشه را به اجرا گذارد.
- دریاچه اورمیه و پروژه های جهانی:
آرزوی دیرینه حاکمیّت جهانی از موجبات بروز کشمکشها، جنگها و تقسیم قدرت در جهان است. نیل به این هدف بدون در دست داشتن برنامه های کوتاه، میان و بلند مدت ممکن نخواهد بود پس لازم است پروژه هایی مناسب طراحی و اجرا گردند، پیمانهای اقتصادی و سیاسی و نظامی امضا شوند، اتحادیه ها و سازمانها تشکیل شوند.
از پروژه های مهم و مشهور می توان به پروژه شکست خورده خاورمیانه بزرگ و پروژه در دست اجرای نظم نوین جهانی اشاره کرد. پیشنهاد می کنم واژه "نقشه خاورمیانه بزرگ" را در موتور جستجوگرتان پیدا نموده و بررسی نمایید. نقشه ایی را خواهید یافت که در توضیح طراح آن به یک ژنرال خواهید رسید و اولین موردی که جلب نظر میکند تجزیه جغرافیای آزربایجان و تغییر بافت جمعیتی (آنچه که در سوریه گذشت و در قاراباغ رخ داده بود) آن است. آیا جای سوال ندارد که پرسیده شود خشک کردن دریاچه اورمیه می تواند از عواقب این پروژه باشد؟
- دریاچه اورمیه از دیدگاه اقتصادی:
آخرین و مهمترین موضوع در خصوص خشکاندن دریاچه اورمیه اهمیّت اقتصادی آن است که به عنوان رازی سر به مهر در حاله ابهام و بی خبری نگاه داشته می شود، در همین راستا تمامی قراردادهای مرتبط با دریاچه اورمیه و کلا معادن و منابع مهم آزربایجان کاملا محرمانه و در سطح فوق العاده امنیتی تلقی می شود. چرا؟ تمام دنیا می داند که حکومت ایران سالیان سال است تحت تحریمهای سنگین در حوضه های مختلف قرار دارد، اما علی رغم آن توانسته است در طول این زمان دوام بیاورد از مهمترین علل آن عدم صداقت تحریم کنندگان است و دیگر عامل وجود آلترناتیوهایی برای فروش می باشد که توانسته است بعنوان محصولات فوق استراتژیک و حیاتی بقای سیستم را تامین کند. اولین موردی که به احتمال زیاد شما هم خواهید گفت طلا و معادن طلا خواهد بود و سپس معادن مس، آهن، آلومنیوم، روی، منگنز، لیتیوم و... همچنین موادی خاص که در اولین سرفصل این نوشتار اشاره شد. اما نقطه جالب این موضوع آن است که اکثریت این معادن در آزربایجان قرار دارند یا می توان ادعا نمود که تمامی منابع در جغرافیای تورک قرار دارد به قول ما تورکها "ایشین جان آلیجی یئریده بوراسیدیر" یعنی کنه مطلب اینجاست و مشخص می شود که چرا با موضوع دریاچه اورمیه و معادن آزربایجان به شدت فوق امنیتی برخورد می شود.
اگر به دنبال نقطه شروع این پروژه باشید، گرچه به زمان نواده رضا پالانی (پالانی دوم) برمیگردد اما آنچه که در حال اجرا می باشد متفاوت از آن بوده و از زمان شیوع آفت ریشه خار در باغات بادام جنوب دریاچه اورمیه آغاز شده است از زمان سردار سد سازی و احداث بیش از 100 سد که تا 130 سد نیز گزارش شده است، از زمان احداث جاده میانگذر و خاکریزی روی چشمه های کف دریاچه ، از زمان ترویج کشت هلو و محصولات آب بر، از زمان چشم پوشی بر حفر صدها هزار چاه عمیق بدون مجوز، از زمان توقف احداث واحدهای تولیدی و صنعتی کارآفرین شروع شده و مرحله به مرحله اجرا می شود و تا تبدیل خاک آزربایجان به بیابان کویری ادامه خواهد یافت، تا نسل کشی ملت آزربایجان با سرطان و انواع بیماریهای ناشی از خشک شدن دریاچه اورمیه و سیانور و پساب معادن طلا و مس ادامه خواهد یافت، تا کوچ اجباری و تخلیه منطقه ادامه خواهد یافت، تا زمانیکه دیگر آزربایجانی نباشد ادامه خواهد یافت زیرا اگر آزربایجانی نباشد دشمنی هم نخواهد بود. انقلابی نخواهد شد هیچ ندای حق خواهی نخواهد یود. اگر آزربایجانی نباشد اتحاد و همبستگی ملل تحت ستم هم نخواهد بود و حاکمیت ایرانشهری علل العبد تضمین خواهد شد و با چپاول منابع بجا مانده با قدرت و صلابت حکومت خواهد نمود.
«پس موضوع دریاچه اورمیه یک مسئله زیست محیطی یا مشکل تغیرات اقلیمی نیست بلکه موضوع حیات و ممات یک ملت است»
بدانید و آگاه باشید تا زمانیکه حاکمیّت شعوبی ایرانشهری در راس امور قرار دارد هرگز هیچ اقدامی عملی و جدی برای احیای دریاچه اورمیه انجام نخواهد شد، بلکه هر روز بر شدت استعمار و چپاول آب و خاکمان افزوده خواهد شد.
پس یا با تداوم این روند ملت و سرزمین آزربایجان نابود و از صحنه روزگار حذف خواهد شد و یا از خواب یکصد ساله بیدار شده و به خود خواهیم آمد و هویّت تاریخی تورکی خویش را احیا نموده و سرنوشت خویش را بدست خواهیم گرفت و ریشه جریان نژاد پرست ایرانشهری را خشک خواهیم نمود.
مخلص کلام "بو قارا او قارالارا بنزه مز" یا سنه وئرن الله یا منه
ی-پاشا / تبریز / شهریور 1402